گرفتاری سعودی ها در بازی نفس گیر با ایران
دکتر سید محمد حسینی سفیر پیشین ایران در عربستان و عضو هیأت علمی دانشگاه، پیامدهای افزایش تنش میان ایران و عربستان را ارزیابی می کند.
خبرآنلاین: دکتر سید محمد حسینی سفیر پیشین ایران در عربستان و عضو هیأت علمی دانشگاه، پیامدهای افزایش تنش میان ایران و عربستان را ارزیابی می کند.
در نشست " بررسی پیامدهای تنش در روابط ایران و عربستان" که در خانۀ اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، سیدمحمد حسینی، سفیر پیشین کشورمان در عربستان، پیامدهای بلندمدت و کوتاه مدت اختلاف در روابط تهران - ریاض را مورد بررسی قرار داد.
حسینی در ابتدای سخنرانی گفت: نقطه ثقل اختلاف ایران وعربستان از سال ۲۰۰۳ آغاز می شود. ایران و عربستان دو قدرتی منطقه ای همواره به دنبال بازی با حاصل جمع صفر بودند. یعنی در پی بازی برد - باخت بودند و این یکی از خطرات تهدیدآمیز بوده است. سعودیها امیدوار بودند که در بحرانهای منطقه ای نقش داشته باشند. بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر سعودی ها امیدوار بودند با یک برنامه ریزی بسیار پیچیده بحران را به سوی دروازه های ایران هدایت کنند. تلاشهای گسترده ای در این زمینه انجام شد. اما اتفاقهایی که به خاطر جو ژئوپولیتیک در سال ۲۰۰۳ رخ داد، بزرگترین دشمن ایران یعنی رژیم صدام به دست آمریکایی از بین برداشته شد. متعاقب این اتفاق، تعادل موجود بهم خورد. یعنی دو دشمن ایران طالبان و رژیم عراق به دست دشمن ایران نابود شدند.
بعد از این اتفاق سعودی ها احساس کردند در یک بازی نفس گیر با رقیب تاریخی خود یعنی ایران وارد یک چالش شده اند. بعدها هم اتفاقات دیگری افتاد؛ بعد از بهار عربی و سقوط رژیم های محافظه کار مادام العمر، برای عربستان زنگ خطر به صدا درآمد. مهمتر از این مسایل بحث بحران های منطقه ای و ارتقای سطح قدرت ایران در منطقه و حوزه خاورمیانه در سوریه و لبنان و حتی تا حدودی برهم زدن قاعده بازی در یمن و بحرین بود.
سفیر پیشین کشورمان در ادامه بیان داشت: همه این عوامل بر اساس بازی برد-باخت بود و سعودیها احساس کردند که هر چه زمان می گذرد این بازی کفه تعادل را به نفع جمهوری اسلامی ایران به هم میزند.
باید توجه داشت که وقتی صحبت از عربستان می شود، از یک قدرت کوچک سخن نمی گوییم. این کشور بنا بر ویژگیهای منحصر به فردی که دارد قدرت منطقه ای بوده و هست و در مورد ایران هم همین گونه است. بازی ایران و عربستان یک بازی وسیع است. هر چه از این بازی پیچیده سپری شد که به عقیده من سال ۲۰۰۳ مبدأ آن است، به نفع ایران شد. برای مثال در سوریه، ملک عبدالله امیدوار بود که بعد از رفتن حافظ اسد و آمدن بشار اسد اوضاع به طبع عربستان شود ولی معادله عوض شد. در لبنان نیز بعد از جنگ ۳۳ روزه بار دیگر معادله برهم خورد.
این کارشناس مسائل خاورمیانه افزود: در این میان سعودی ها احساس کردند که وارد شرایط جدیدی می شوند، احساسشان این بود که ادامه این شرایط و تونل تاریک، نابودی حتمی عربستان است. چند اتفاق نیز به موازات افتاد. در سطح داخلی نیز سعودی ها بعد از ۱۱ سپتامبر دچار مشکل شدند. همانطور که مستحضرید آمریکایی ها بنا به دلایلی در پی این بودند که کشور متحد همیشگی خود یعنی سعودی ها را، به تدریج در روند دموکراسی در خاورمیانه حتی در سطح پایین تحت فشار قرار دهند.
ملک عبدالله تلاش کرد یک بازی هوشمندانه در پیش بگیرد. اگر به یاد داشته باشید کمی بعد از ۱۱ سپتامبر، آمریکایی ها یک شیفتی هم به سمت سعودی ها پیدا کردند. در اواخر دوران عبدالله این دگردیسی آغاز شد. بدین معنا که سعودی ها احساس کردند روندی که در منطقه و در داخل آغاز شده، منجر به اضمحلال دولت محافظه کاری می شود که سابقه ای هشتاد و چندساله دارد.
در عموم بحران هایی که در این هشت دهه وجود داشته است، سعودی ها توانسته اند که این تندبادها و طوفان ها را به خوبی رد کنند. اما در حال حاضر حاضر سعودی ها احساس کرده اند که هویت دولت محافظه کارشان زیر سوال رفته است. از اواخر دوران عبدالله، اتفاقی در داخل عربستان افتاد که بنده آن را به یک زایمان تعبیر می کنم و هنوز هم این ادامه دارد. به نظر من این دوره یکی از دوران های مهم است چون وی توانست خیلی از تندبادها را با ظرافت پشت سر بگذارد.
حسینی در اشاره ای کوتاه در مورد ساختار حکومتی عربستان افزود:
دولت عربستان از زمانی که توسط ملک عبدالعزیز تشکیل شد، براساس یک نانوشته هایی، وضعیتی نامشخصی داشت. فرزندان ذکور ملک عبدالعزیز، بر اساس یک نظام چرخشی به تدریج به پادشاهی می رسیدند. بقیه برادرها و برادرزاده ها نیز سهمی از قدرت داشتند. این سیستم توانست عربستان را از طوفان های منطقه ای از آسیب ها نجات دهد. بنده همیشه یادآور شده ام که تا زمانی که ضربه ای به بدنه قدرت عربستان وارد نشود این کشور همیشه پایدار خواهد بود.
از اواخر دوران عبدالله که منجر به روی کار آمدن سلمان پادشاه فعلی شد، عربستان وارد یک دگردیسی درون رژیم خودش شد. برای اولین بار بود که نسل سوم شاهزاده ها در سطوح بالای حاکمیت آمدند.
حال که مشاهده می کنیم به غیر از سلمان که جز طبقه اول و جز براداران ملک عبدالعزیز محسوب می شود، محمد بن نایب و محمد بن سلمان هر دو از شاهزاده های نسل بعدی هستند. در طی 80 سال گذشته چنین روندی در عربستان نبوده است.
در حوزه سیاست خارجی هم همیشه شاهزاده ها به سمت ریاست وزارت خارجه منصوب می شدند. بعد از سعود الفیصل عادل الجبیر جایگزین می شود که وی یک تکنوکرات است. این اتفاقات باعث شد که تاثیراتی را نیز در منطقه بگذارد که بحث یمن بود.
برای مثال نکته ای را عرض میکنم:
زمانی که ایران در زمان ملک عبدالله با آمریکا وارد مذاکره شد بنده آن زمان در عربستان بودم. آقای سعود الفیصل مشکل گردن داشت و بنده از نوع رعشه های وی میفهمیدم که چه وضعیتی داشت و این موضوع سنبل و نماد سیاست خارجی عربستان بود. طی صحبتهایی که وی با من داشت گفت که ما فکر میکردیم که ایران با آمریکا دشمنی دارد و حال شاهد موازنه بین ایران و آمریکا هستیم.
حسینی در مورد برجام اظهار داشت: این موضوع برای سعودی ها قابل هضم نبود و با استفاده از نفوذشان برجام را به تعویق انداختند.
سفیر پیشین کشورمان در ریاض در مورد تنش زدایی میان تهران و ریاض افزود: بهترین موقع برای رفع آن در زمان ملک عبدالله می بایست اتفاق می افتاد. پس از وی گسل های زیادی به وجود آمد.
در حال حاضر در هیچ برهه ای از زمان تا به این حد شکاف با عربستان نداشته ایم. پیشتر نیز اختلافاتی بوده ولی به این درجه از شکاف و گسل نرسیده بود. از طرفی سعودی ها در هیچ یک از مقاطع زمانی تا به این حد حرف از جنگ و اقدام نظامی علیه ایران نکرده بودند. آنها تمام تقوای خود را در همه حوزه ها برای ضربه زدن و ساقط کردن رژیم ایران به میدان آورده اند.
حسینی در پایان در مورد احتمال جنگ بین ایران و عربستان گفت: به نظر من با بررسی و رفتارشناسی دو کشور و مدلی که الیت های سیاسی که دو کشور در سالیان گذشته داشتند و حکمت و درایتی که در جمهوری اسلامی ایران و در کلیت عربستان وجود دارد، علیرغم لفاظی هایی که در حال حاضر شاهد هستیم و بوی جنگ از آن استشمام می شود، بنده معتقدم که دو کشور وارد جنگ با یکدیگر نخواهند شد. زیرا باعث نابودی دو کشور می شود زیرا هردو قدرتی بزرگ با توانایی های عظیم هستند. اما جنگ به صورت نیابتی ادامه خواهد داشت.
ارسال نظر