دولت آینده امریکا و جمهوری اسلامی ایران
رضا امیری در یادداشتی درباره روابط ایران و آمریکا در روزنامه ایران نوشت: بدون تردید انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶ امریکا، یکی از متغیرهای مهم تأثیرگذار بر آینده روابط امریکا و جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود.
رضا امیری در یادداشتی درباره روابط ایران و آمریکا در روزنامه ایران نوشت: بدون تردید انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶ امریکا، یکی از متغیرهای مهم تأثیرگذار بر آینده روابط امریکا و جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود.
روز ۸ نوامبر ۲۰۱۶ برابر با ۱۸ آبان ماه سالجاری، انتخابات ریاستجمهوری در ایالات متحده امریکا برگزار میگردد و رئیس جمهوری منتخب روز ۲۰ ژانویه برابر با اول بهمن ماه ۱۳۹۵ مراسم تحلیف را به جا خواهد آورد. موضوع سیاستخارجی این کشور نسبت به جمهوری اسلامی ایران، یکی از حوزههای مهم سیاست خارجی است که بخشی از مبارزات انتخاباتی دو کاندیدای اصلی احزاب دموکرات و جمهوریخواه را بهخود اختصاص داده است.
هیلاری کلینتون، نامزد مورد حمایت بیشتر نخبگان و فعالان حزب دموکرات است. انتظار میرود که در حوزه سیاست خارجی، کلینتون چندان از برنامههای باراک اوباما فاصله نگیرد.
دیدگاه وی در خصوص طرحهای سیاست خارجی تاحدود زیادی به دیدگاه باراک اوباما نزدیک است، هرچند که در برخی روشهای اجرای سیاستها ممکن است اختلاف نظرهایی میان آن دو وجود داشته باشد.
بهعنوان نمونه در خصوص برنامه اتمی ایران، وی معتقد به اعمال فشارهای مضاعف برای ناگزیرسازی جمهوری اسلامی ایران و کشاندن آن به پای میز مذاکره بوده است. این الگو که وی از آن بهعنوان اعمال «تحریمهای فلجکننده» یاد کرده است، همچنان به منظور وادار کردن ایران به پایبندی و اجرای توافقنامه هستهای مد نظر قرار خواهد گرفت. وی بارها گفته است از اجرای برجام مادامی که ایران این توافق را نقض نکند، حمایت خواهد کرد.
بهاین ترتیب هرچند که در وهله نخست بهنظر میرسد پیروزی هیلاری کلینتون در انتخابات آتی امریکا خطری برای آینده اجرای برجام در پی نداشته باشد، اما باید گفت، از آنجا که وی دیدگاهی بشدت منفی نسبت به ایران و نقش و عملکرد منطقهای این کشور دارد، همچنان تلاش خواهد کرد تا از راه تکرار الگوی افزایش فشارها در راستای تغییر رفتار ایران حرکت کند. همین رویکرد موجب خواهد شد تا اختلاف و اصطکاک میان دو کشور در حوزههای مختلف، وضعیتی را بهوجود آورد که احتمالاً طرف ایرانی را ناگزیر به تجدید نظر در رابطه با اجرای برجام کند. این اقدام، خود میتواند موقعیت امریکاییها را در سطح نظام بینالملل برای ایجاد اجماع جهانی علیه وضع تحریمهای بیشتر به دلیل عدم اجرای برجام از سوی دولت ایران، تقویت کند. بنابراین بهنظر میرسد که سیاست خارجی کلینتون در قبال جمهوری اسلامی همچنان متمرکز بر تلاش برای تغییر رفتار ایران از راه اعمال فشارهای چند جانبه، کاهش گزینههای بازیسازی و مهار اینکشور در سطح منطقه باشد.
حضور دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، تضاد بنیادینی را در میان جمهوریخواهان ظاهر کرده است. پیروزی ترامپ در انتخابات، وضعیت را برای امریکاییها تا حدود زیادی مشکل و پیچیده میکند.
ترامپ بارها اعلام کرده است که مخالف رهبری و نقش پررنگ امریکا در طرحهای ملتسازی در سطح جهان است. از نظر او، امریکا برای ملتسازی در دیگر کشورها نباید هزینه کند وتمرکز خود را باید به ساختن داخل امریکا قرار دهد. در واقع دیدگاههای ترامپ در حوزه سیاست خارجی بسیار پراکنده و ضد و نقیض است.
از یک طرف از لزوم برخورد سریع و قاطعانه علیه آنچه که شبکههای تروریستی تحت حمایت ایران و داعش میخواند و مبارزه با گسترش اسلام سیاسی رادیکال بهعنوان یک اولویت برای سیاست خارجی امریکا صحبت میکند و از طرف دیگر، بر ضرورت خروج از خاورمیانه و کاهش هزینههای امریکا در محیطهای منطقهای و توجه به داخل امریکا سخن میگوید و تأکید میکند که ایده خطرناکی خواهد بود که بخواهیم دموکراسی غربی را به کشورهایی که تاکنون هیچ تجربه و علاقهای برای تبدیل شدن به دموکراسی غربی نداشتهاند، منتقل کنیم.
بهنظر میرسد که دونالد ترامپ با زبان سیاست و رفتار دیپلماتیک بیگانه است و با قواعد بازی در محیط بینالمللی آشنایی اندکی دارد. اظهارات او بیش از آنکه موجب نگرانی دشمنان امریکا شود، باعث نگرانی متحدان و شرکای امریکا شده است.
در رابطه با توافقنامه هستهای ایران نیز دولت احتمالی ترامپ، ممکن است با اکراه به اجرای آن تمکین کند یا حتی آنگونه که بارها اعلام کرده، بهطور یک جانبه اجرای آن را متوقف کند که وقوع چنین وضعیتی، امریکا را در موقعیت دشواری قرار داده و در مقابل، جمهوری اسلامی ایران را در موقعیت بهتری برای به چالش کشیدن امریکا در سطح مجامع بینالمللی قرار خواهد داد. تزلزل در مواضع و ضد و نقیض گویی، زمان تصمیمسازی را برای امریکاییها افزایش داده و اصطکاک داخلی را تشدید میکند.
از سوی دیگر، موضعگیریهای افراطی، توان امریکاییها را برای ایجاد اجماع در صحنه بینالمللی کاهش خواهد داد. به این ترتیب بهنظر میرسد امریکای دوران دونالد ترامپ ازتوان اقناعی بسیار کمتری در محیطبینالمللی در رویارویی با بازیگران هدف برخوردار باشد.
نکته بعدی در ارتباط باموضوعهای مربوط به امنیت ملی و سیاست خارجی امریکا است.
نگاه کلینتون در حوزه سیاست خارجی و امنیت ملی تا حدود زیادی مشخص است، اما دونالد ترامپ تاکنون موضع مشخص و ثابتی در خصوص موضوعهای سیاست خارجی اتخاذ نکرده است. سوژه اصلی امنیتی کلینتون در منطقه غرب آسیا، جمهوری اسلامی ایران است.
کلینتون خود را بهعنوان پیشگام طرح اعمال فشارهای مضاعف بر ایران برای تغییر رفتار این کشور، معرفی میکند و بارها ضمن تأکید بر تداوم اجرای برجام، اعلام کرده است که الگوی رویارویی دولت او با ایران مبتنی بر «بیاعتمادی در عین راستی آزمایی» خواهد بود.
بنابراین بهنظر میرسد که چنانچه ایران بخواهد در دوران ریاست جمهوری هیلاری کلینتون همچنان بهعنوان یک بازیگر تأثیرگذار در معادلات منطقهای باقی بماند، با چالشهای زیادی از سوی امریکا روبهرو خواهد شد. در مقابل، دونالد ترامپ مواضع ضد و نقیضی را در این رابطه اتخاذ کردهاست. از بیاعتباری برجام تا مذاکره با طرفهای ایرانی برای اعمال یک مجموعه تغییرات در این توافقنامه.
بههر حال بهنظر میرسد که اگر چنانچه کلینتون به قدرت برسد، نقطه تمرکز مقابلهاش با ایران، مربوط به حوزه منطقهای و عملکرد ایران در این حوزه خواهد بود. در مقابل اگر دونالد ترامپ به قدرت برسد، موضوعات منطقهای در غرب آسیا در کانون توجهات امریکا قرار نخواهد داشت و امریکا تلاش خواهد کرد از درگیر شدن هرچه بیشتر در بحرانهای این منطقه و هزینههای امنیتسازی این کشور در این حوزه بکاهد.
هرچند که همچنان موضوع پیشگامی و رهبری امریکا در سطح نظام بینالملل مورد توجه خواهد بود. با وجود این احتمالاً دولت ترامپ نیز در رابطه با ایران اقدامهایی را در راستای محدودسازی اینکشور مانند ایجاد محدودیت برای قابلیتهای موشکی ایران انجام خواهد داد. بنابراین هر دوی این افراد به سمت کاهش قدرت ایران حرکت خواهند کرد، با این تفاوت که اولویت ترامپ کاهش قدرت ساختاری ایران و اولویت کلینتون کاهش قدرت و فضای منطقهای ایران خواهد بود.
ارسال نظر