روحانی در مقام مطالبه گری از غرب
رئیس جمهوری در حالی در نشست هفتاد و یکم مجمع عمومی سازمان ملل متحد حضور یافت که موضوع چالش هستهای از کانون توجهات جهانی خارج شده بود.
روزنامه ایران: رئیس جمهوری در حالی در نشست هفتاد و یکم مجمع عمومی سازمان ملل متحد حضور یافت که موضوع چالش هستهای از کانون توجهات جهانی خارج شده بود.
این بار برجام و دشواریهای پیش روی آن باعث شد تا روحانی با حضور در گردهمایی سران جهان در سازمان ملل، از فرصت دیدار با همتایان غربیاش برای اثبات حقانیت ایران در پایبندی به گفتمان صلحی که پایهریز توافق هستهای شد، استفاده کرده و آن را در مسیر بهرهمندی دوطرفه مبتنی بر الگوی برد- برد به جریان بیندازد.
با محمود محمدی، سخنگوی پیشین وزارت خارجه و دیپلمات کشورمان درباره حضور متفاوت رئیس جمهوری در نیویورک گفتوگو کردیم. او میگوید با حل چالش هستهای، این ایران بود که در صحنه دیپلماتیک سازمان ملل، عملاً امریکا و کشورهای ۱+۵ را در مقام پاسخگویی و خودش را در مقام مطالبهگری قرار داد. مشروح این گفتوگو از نظر میگذرد.
حضور رئیس جمهوری در نشست اخیر سازمان ملل متحد و موضعگیری دیپلماتیک ایشان در قبال تحولات مهم سیاست خارجی را چگونه ارزیابی میکنید؟
حضور امسال رئیس جمهوری در مجمع عمومی سازمان ملل فرصت خوبی را برای تبیین مواضع ایران در مسائل منطقهای، بینالمللی و همچنین شرایط جهانی فراهم کرد. نخستین حضور آقای روحانی در سازمان ملل (سال ۱۳۹۲) در حالی صورت گرفت که وی بر لزوم اجماع جهانی برای مبارزه با پدیده تروریسم تأکید ویژهای داشت و از کشورهای جهان خواست تا علیه خشونت و افراطیگری بسیج شوند. ایران بعد از این موضعگیری رئیس جمهوری در برپایی نشستهای مبارزه با ابعاد خشونت و افراطیگری پیشگام شد. بعدها گسترش حوادث تروریستی در منطقه و ادامه آن به شکل سازمان یافتهتر که با عبور از خاورمیانه، مرزهای اروپا را هم درنوردید، درستی دیدگاههای رئیس جمهوری را درخصوص مسأله تروریسم به اثبات رساند.
رخدادهایی که در منطقه از جمله عراق، سوریه و یمن اتفاق افتاد و کشورهای غربی را متوجه واقعیات بیشتری از تروریسم در منطقه خاورمیانه کرد. این در حالی بود که دولت آقای روحانی در خلال سه سال گذشته با در پیش گرفتن یک رویکرد اعتدالی زمینه بینالمللی را برای حل چالش هستهای از طریق پیگیری الگوی مذاکره و دیپلماسی فراهم کرد و این مسأله به اعتماد بیشتر جهان به رویکرد دولتش در چهارمین حضور وی در مجمع عمومی سازمان ملل منتهی شد.
حضور ایران در صحنه دیپلماتیک سازمان ملل در این دوره چه تفاوتی با سال های گذشته داشت؟
حضور آقای روحانی در سازمان ملل طی سالهای گذشته به پیش از حل و فصل شدن موضوع هستهای باز میگشت و جهان انتظار همراهی ایران با کشورهای گروه ۱+۵ برای پایان بخشیدن به چالش هستهای را داشت. رئیس جمهوری، امسال در حالی راهی نیویورک شد که برجام حاصل شده و انتظارات جهان درخصوص مسأله هستهای به دست آمده بود. بنابراین، این ایران بود که امسال با توافق هستهای عملاً امریکا و کشورهای ۱+۵ را در مقام پاسخگویی و خودش را در مقام مطالبهگری قرار داد.
حال آنکه در سالهای گذشته همواره ایران در مظان اتهام و کشورهای غربی در موضع قویتر و مطالبهگری قرار داشتند. به همین دلیل شاهد بودیم علاوه بر طرح انتقادات رئیس جمهوری از تعلل امریکا در اجرای توافق، برای نخستین بار جبهه کشورهای طرف مذاکره با ایران هم در کنار ایران قرار گرفتند و از امریکا خواستند که در مسیر اجرای برجام اشکالتراشی نکند. در حقیقت وجهه بهتر ایران در جامعه جهانی و نقطه قوت آن در امنیتسازی و مبارزه با تروریسم و خشونت، این شرایط را به شکل دیگری برایش رقم زد.
یکی از محورهای مهم موضعگیری رئیس جمهوری در اجلاس امسال سازمان ملل، ناظر به موضوع برجام و حل مشکلاتی بود که در روند اجرایی شدن آن بویژه از سوی امریکاییها شکل گرفته بود. این مسأله در موضعگیری آقای روحانی در خلال سخنرانی ایشان و همچنین دیدارهای دیپلماتیک با همتایان خارجی چگونه بازتاب یافت؟ برخی میگویند ادبیات ایشان قاطعیتی را که باید نداشته است، نظر شما چیست؟
ادبیات دیپلماتیک قابل قبول همه دولتها یک ادبیات محترمانه اما محکم و براساس اصول، اعتقادات و مطالبات کشور مطرح کننده است و طبیعتاً هر کشوری که مطالبات خود را در صحنه جهانی دنبال میکند، باید با ادبیات حاکم بر فضای بین المللی گفتوگو کند. حضور بسیاری از سران کشورها در زمان سخنرانی آقای روحانی به دلیل همین ادبیات و گفتمان متوازن و متناسب ایشان با گفتمان حاکم بر فضای بینالملل صورت گرفت. گفتمان آقای روحانی به لحاظ محتوایی در جهت مصالح و منافع کشور اما از نظر شکلی، جهان پسند بوده است.
درشتگویی، تندگویی و ادبیات غیرمحترمانه حتی در روابط اجتماعی داخلی هم نمیتواند به نتیجه مطلوبی منتج شود چه برسد به مجامع بینالمللی. بنابراین مهم، محتوا و مطالبهگری نهفته در سخنان رئیس جمهوری بود که ایشان به صورت حق به جانب و محترمانه آن را تبیین و تشریح کرد. قطعاً تأثیر این رویکرد بیش از آن رویکردی است که یک رئیس جمهوری بخواهد از موضع تندگویی یا پرخاشگری با جامعه جهانی صحبت کند و در نتیجه وجهه کشور را مخدوش نماید.
اما برخی منتقدان همچنان مواضع دولت در صحنه سازمان ملل را با دولت قبل مقایسه میکنند...
رویکرد مقامات کشور در مجمع عمومی سازمان ملل در دولتهای متفاوت بنا به شرایط کشور متفاوت بوده است. در یکی از سالهای دوران ریاست جمهوری رهبرمعظم انقلاب، وقتی ایشان در سال ۱۳۶۶ در مجمع عمومی سازمان ملل حضور یافتند و بنده هم در آنجا حاضر بودم، امریکاییها این اتهام را مطرح کرده بودند که ایران در دریای سرخ و خلیج فارس مینگذاری کرده و به دنبال آن است که ناوها و کشتیهای خارجی را منهدم کند و حتی رسانههای امریکا ادعا میکردند برخی از عوامل مینگذاری را دستگیر کردند.
رهبر معظم انقلاب طی سخنانی در مجمع عمومی از موضع منطق و استدلال، مطالبات بحق ایران و همچنین انتقاد به رویکرد تبعیضآمیز و فاحش سازمان ملل نسبت به متجاوز را مطرح و با یک ادبیات کوبنده و بسیار غنی اما محترمانه امریکا را محکوم کردند. چنانکه بسیاری از رسانههای امریکا دیدگاه ایشان را بسیار منطقی بازتاب دادند. این موضوع نشان میدهد برای تعقیب اهداف ملی، مهم، نتیجه کار است و برای تأثیرگذاری در افکار عمومی جهان، نوع گفتمان اهمیت دارد.
آقای احمدینژاد هم تلاش کرد گفتمان انقلابی ایران را از تریبون سازمان ملل تبیین کند اما باید دید که تأثیرگذاری آن چه اندازه بوده است. سبک گفتمان وی بیش از آنکه تأثیر خارجی داشته باشد، مصرف داخلی داشت که در نتیجه نتوانست مورد پذیرش بینالمللی قرار گیرد و حتی نتیجه معکوس داشت. الان هم آقای روحانی همان محتوای انقلابی را با گفتمان غنی، مبتنی بر ادب و فرهنگ یک کشور متمدن و مبتنی بر ارزشهای اعتقادی و همچنین براساس حقانیت کشور و از موضع حق به جانب مطرح کرد.
رویکرد آقای روحانی تا چه اندازه در کاهش فشارها بر ایران در مجامع بینالمللی تأثیرگذار بود؟
دستیابی به برجام و موفقیت در پیش گرفتن الگوی دیپلماسی از سوی دولت آقای روحانی در رابطه با کشورهای جهان، فشارهای شکننده جهانی را کاهش داد و نهایتاً متوقف کرد. این در حالی است که در چنین شرایطی بدخواهان ایران، فشارهای سیاسی خود را افزایش دادند چنان که در منطقه شاهد همگرایی میان برخی از کشورهای عربی و در رأس آنها عربستان سعودی، لابیهای اسرائیلی و برخی جمهوریخواهان امریکا علیه ایران هستیم.
بنابراین آنچه مهم است، این است که روند بهبود شرایط ایران برای همکاریهای بینالمللی و نقشآفرینی مؤثرتر و امنیت ساز در منطقه فراهم شده و ایران هم از این فرصت بخوبی بهره میبرد. فکر میکنم اگر در وضعیت کنونی که بخش اعظمی از سرمایههای مخالفان ایران در منطقه معطوف ضدیت با آن شده است، رویکرد توافقجویی و امنیتسازی کشورمان و صحت راه آن در مبارزه با خشونت و افراطیگری نبود، ما در معرض فشارهای اقتصادی و سیاسی بیشتری قرار میگرفتیم.
ارسال نظر