داستان نامزدی ظریف
شاید برای اولین بار این صادق زیباکلام بود که با اصرار بر عدم نامزدی حسن روحانی در انتخابات سال آینده، نام محمد جواد ظریف را مطرح کرد و گفت او باید جایگزین حسن روحانی شود.
صادق زیباکلام عقیده ای مانند برخی دیگر از اصلاح طلبان داشت که معتقد هستند باید از روحانی عبور کرد. این افراد را البته باید به چند دسته تقسیم کرد. دسته اول کسانی هستند که می گویند محمود احمدی نژاد رقیب روحانی خواهد بود و رییس جمهور فعلی در انتخابات نمی تواند با او رقابت کند. زیباکلام در این مورد می گوید: «بنابراین اصولگرایان برای کسب قدرت هیچ چاره ای ندارند که به سمت احمدی نزاد بروند و ایشان را نامزد اصلی خود بکنند؛ در غیر این صورت حتی اگر روحانی خیلی هم در زمینه اقتصادی موفق نباشد، هیچ یک از چهره های مطرح اصولگرا پتانسیل رأی آوری و رقابت با وی را ندارند.
می توان گفت با تداوم وضعیت کنونی اقتصاد، تنها فردی که می تواند روحانی را مورد چالش قرار دهد احمدی نژاد است و از این منظر تصمیم برای اصولگرایان دشوار و سرنوشت ساز خواهد بود. قدرت برای اصولگرایان مانند عسل، شیرین است و بین شیرینی قدرت و عدم انتخاب احمدی نژاد، آنها شیرینی قدرت را انتخاب می کنند و غرور خود را زیر پا خواهند گذاشت و سراغ وی خواهند رفت.
احمدی نژاد در میان اقشار و لایه های متوسط به پایین جامعه و افراد روستایی و سنتی از محبوبیت کاریزماتیکی برخوردار است. خیلی از اصولگرایان هم حاضر نشدند احمدی نژاد را محکوم کنند و به طور مثال جبهه پایداری خیلی راحت پشت سر احمدی نژاد قرار خواهد گرفت. بنابراین اگرچه من معتقدم احمدی نژاد همین الان حداقل ۱۰ میلیون رأی دارد اما این ۱۰ میلیون نفر فقط به احمدی نزاد رأی می دهند و حاضر نیستند به فردی حتی شبیه او رأی بدهند.
اگر روحانی صرف نظر از اینکه در موضوع اقتصاد موفق بشود یا نشود، عنوان کند که دیگر اصراری به دور دوم ریاست جمهوری ندارد، آنگاه عارف یا ظریف نامزد اصلاح طلبان می شوند. در این صورت آرایش سیاسی به هم می خورد و شانس پیروزی جناح اصلاح طلب خیلی بیشتر می شود.»
در این میان اما برخی دیگر هم هستند که معتقدند این ماجرای عبور از روحانی که منتهی به معرفی افرادی از درون کابینه برای انتخابات سال آینده شده، ریشه در افرادی دارد که در دولت حضور دارند. به یک معنا این افراد می گویند بحث عبور از روحانی از داخل همین دولت دهم کلید خورده است. به بیان دیگر اگر روزی به محمدرضا تاجیک خرده گرفته شد که او بی پشتوانه خبری اتهامی به دولتی ها و نزدیکان روحانی زده، حالا با حرف های این روزها می شود حدس زد که اتفاقا او بر اساس اطلاع گفته بود که از درون دولت پروژه عبور از روحانی را کلید زده اند.
زمانی او گفته بود: «آقای روحانی تلاش می کند نسبت به اجماع جریان اصلاحات در حمایت از خود خدشه وارد نکند و بازی «دگری» در نیندازد. با این وجود مشکل اصلی آقای روحانی نیست، بلکه افرادی هستند که در تیم و دولت ایشان قرار دارند و تلاش می کنند صدای متفاوتی داشته باشند و در اجماع حول محور آقای روحانی اشتقاق ایجاد کنند. این عده به تازگی مطالب جدیدی را در محافل خصوصی عنوان می کنند که به گوش ما نیز رسیده و ما از آن بی اطلاع نیستیم. من از این مسئله هراس دارم که همین افراد پروژه «عبور از روحانی» را از درون دولت آغاز کنند و برای رسیدن به منفعت و قدرت از گفتمان اعتدال عدول کنند.»
خیلی زمان نمی گذرد از وقتی که حسین مرعشی گفته بود: «ما سیاست های کلی آقای روحانی را تایید می کنیم اما در عرصه سیاست داخلی همه سیاست های دولت را تایید نمی کنیم. ما منتقد وزارت کشور بوده و هستیم. تاکید می کنم که ما حامی آقای روحانی هستیم اما در عرصه سیاست داخلی کاملا زاویه اعتقادی داریم. پس ممکن است به این نتیجه برسیم که برخی از درون دولت به انتخابات آینده مانند یک پروژه نگاه می کنند و معتقدند مهم پیشبرد پروژه است و این اولویت دارد، نه اینکه چه کسی می خواهد رییس دولت باشد.
آنها می گویند باید بر رقیب پیروز شد و دولت را در دست داشت؛ یا با حسن روحانی یا بدون حسن روحانی. درست همین جاست که برخی می گویند نشانه های حضور هاشمی رفسنجانی در این ماجرا دیده می شود. استدلال این عده هم این است که تاکنون هر کس نام ظریف را مطرح کرده از افراد نزدیک به هاشمی بوده است. هم صادق زیباکلام این نسبت سیاسی را با هاشمی دارد و هم محسن غرویان که اخیرا این حرف را مطرح کرده است.
در این میان برخی برای اعلام اینکه این ایده شان درست است یک سوال مطرح می کنند و آن اینکه: «برای اکبر هاشمی رفسنجانی تداوم ریاست جمهوری روحانی مهم است یا دفع خطر احتمال رییس جمهور شدن مجدد محمود احمدی نژاد؟» در پاسخ می گویند: «این بی انصافی است اگر بگوییم هاشمی میان این دو ماندن روحانی را انتخاب کند. اگر بداند با روحانی نمی تواند احمدی نژاد را ببرد!»
حالا کار خیلی ساده تر شد؛ اگر این فرضیه درست باشد راهی برای روحانی نمی ماند. حتی اگر او بخواهد که بیاید؛ دوستان سال ۹۲ تصمیم دیگری گرفته اند. سخت است و باور نکردنی اما سیاست است دیگر! همان دوستان که روزی دست به دست دادند و او را به ساختمان ریاست جمهوری رساندند، فکر دیگری در سر دارند. می خواهند دست عوض کنند. از پاستور شروع کرده اند و عارف را می خواهند جایگزین لاریجانی کنند و پروژه بعدی هم از انتهای همین امسال کلید خواهد خورد.
دیگر اینکه حتی رسانه های نزدیک به روحانی هم این بحث را دامن می زنند. از جمله اینکه روزنامه آرمان یک حزب دیگر را بهانه قرار داده و برای اولین بار از عبور از روحانی سخن گفته: «به نظر می رسد حزب اعتماد ملی نسبت به وحدت و دادن لیست مشترک همان مواضع دهه ۸۰ را البته این بار با تز عبور از روحانی پیش گرفته است.»
مشکل تئوریک داریم
در این میان برخی دیگر از اصلاح طلبان هم هستند که می گویند حسن روحانی رییس جمهور ایده آلی برای اصلاح طلبان در دوره بعد نخواهد بود. در این میان اگرچه عباس عبدی را می توان در زمره افرادی به حساب آورد که از حامیان تداوم ریاست جمهوری روحانی است اما او اخیرا یک اظهارنظر مهم داشته است. او به انتقاد از گره زدن سرنوشت اصلاح طلبان به روحانی پرداخته و گفته است: «اصلاح طلبی که سرنوشت خودش را به وضعیت دیگران گره زده باشد، همان بهتر که نباشد. نمی دانم این فقدان اعتماد به نفس از چه زمانی مثل خوره به جان آنان افتاده و یک روز سرنوشت خود را به هاشمی گره زدند، یک روز به روحانی و یک روز دیگر ... نیرویی که سرنوشت او را دیگران رقم بزنند ارزش پیشرو نامیدن ندارد.»
یا مثلا سعید حجاریان در گفتگویی اظهار کرده بود: «البته لیبرالیسم حتما برای من جدی است اما یک چیزی این وسط هست و مشکل ماست. برای ما عدالت بسیار مهم است. جمع عدالت و لیبرالیسم خیلی سخت است. در غرب هم این مشکل بوده است. اصلاح طلبان تا حدودی دچار بحران راهبردی هستند. آنها در کل می دانند چه باید بکنند اما نمی دانند از چه طریقی. بعضی ها اصلاح طلب نما هستند، به زبان دیگر اصلاح نما طلب هستند.
او ادامه داده است: «نرمالیزاسیون و عادی سازی اسم مستعار دموکراتیزاسیون نیست. می توان گفت دولت نرمال پیش زمینه و شرط لازم دولت دموکرات است اما شرط کافی برای آن نیست. حاکمیت قانون، پیش نیاز دموکراسی است اما حاکمیت قانون، همان گذار به دموکراسی نیست. پروژه روحانی، نرمالیزه کردن است اما اصلاح طلبی نیست. نرمالیزاسیون و گذر از استثنا به نرمال، درجه بندی دارد و مرحله به مرحله صورت می گیرد. روحانی مشخص کرده که اول سیاست خارجی و بعد اقتصاد را می خواهد به سامان برساند.
دولت استثنایی، دولت ناقض عهدهاست و نرمالیزیشن روحانی می خواهد که دیگر عهدی نقض نشود و پیمان شکنی صورت نگیرد اما چنان که اشاره شد، نرمالیزه کردن به معنای هموار شدن مسیر رفت و آمد نیست. روحانی در گذر از شرایط استثنایی می خواهد بگوید که زمین پیش روی ما مین گذاری شده و تلاش دارد صرفا نقشه مین را به ما بدهد و بگوید کجاها مین است تا به آن سمت نرویم. کنسرت ها برگزار نمی شود و همچنان لغو می شود اما دولت مین ها را معرفی می کند. بنابراین با نرمالیزاسیون فعلا باد موافقی وزیده است و مردم هم راضی ترند؛ اگرچه نرمالیزه کردن باید چیزی متفاوت از مطالبه دموکراتیزه کردن باشد.»
آلترناتیو برای رد صلاحیت
این وسط اما پای یک بحث مهم دیگر هم به میان آمده است. برخی می گویند باید احتمال رد صلاحیت آقای روحانی را هم داد و برای چنین شرایطی گزینه داشت. بر همین اساس هم می گویند باید محمد جواد ظریف را از هم اکنون در حالت آماده باش نگه داشت. محمد جود حق شناس عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی در این مورد می گوید: «این امر دور از ذهن نیست که جریان حامی ایشان بخواهد به گزینه های دیگری که می تواند وجود داشته باشد فکر کند. به هر حال این پیش بینی وجود دارد که جریان مقابل برای انتخابات ۹۶، به چند سناریو از جمله رد صلاحیت حسن روحانی دست بزند و چه بسا در آن کامیاب شود.
طبیعی است که در چنین شرایطی جریان حامی روحانی با وجود آنکه همچنان حمایت اصلی خودش را روی آقای روحانی متمرکز کرده است، برای آنکه در وضعیت غیرقابل پیش بینی قرار نگیرد و اصطلاحا دست خودش را در پوست گردو نگذارد، همواره به اشخاص مطرح دیگری هم فکر کند و نام آنها را نیز بر زبان بیاورد تا به طور رسمی به جریان مقابل خود بگوید که اگر شما بخواهید از در حذف حسن روحانی برآیید، گزینه هایی که ما می توانیم به جای او معرفی کنیم زیاد هستند.
یعنی حامیان حسن روحانی با معرفی برخی افراد شاخص از بین خودشان این نکته را به مخالفین گوشزد می کنند که اگر شما بخواهید از روحانی عبور کنید، گزینه هایی داریم که با رو کردن آنها شانسی را برای کاندیدای شما باقی نخواهد ماند. طرفداران دولت عملا با معرفی برخی افراد مثل ظریف، می خواهند این موضوع را ثابت کنند که در هر صورت تسلیم نمی شوند و این رقیب است که باید به فکر هزینه هایی باشد که بیهوده با مجبور کردن حسن روحانی به انصراف باید بر آنها فائق آید.
جریان حامی دولت طبیعتا امروز گزینه های متعددی دارد. ظریف نمونه ای از آن است. به هر حال در زمانی آقای ظریف تبدیل به مطرح ترین چهره کابینه و به عنوان یک ستاره مطرح شد. بهبود قابل توجهی در فضای گفتگوهای کشورمان با دیگران ایجاد کرد و جو بین المللی را به سود ما رقم زد. اینها همه از نقاط قوت آقای ظریف است اما در جریان حامی دولت، گزینه های دیگری نیز مطرح هستند. به عنوان مثال یکی از احزاب نزدیک به حسن روحانی که حزب کارگزاران است نگاه ویژه ای به اسحاق جهانگیری دارد. بخشی از اصلاح طلبان نیز با توجه به فضا و موقعیتی که دکتر عارف در سال ۹۲ داشت، ایشان را مورد توجه قرار داده اند.
سایت فرهنگ نیوز هم هفته گذشته گزارشی تفصیلی در مورد احتمال رد صلاحیت حسن روحانی نوشت و البته در همین گزارش محورهایی را هم برای ایده پیش بینی اش درج کرد. فرهنگ نیوز در گزارش خود نتیجه گرفته است: «هرچند در دوره های مختلف ریاست جمهوری در ایران، سابقه نداشته رییس جمهوری که در دور اول بر سر کار است رد صلاحیت شود اما بر اساس آنچه در ابتدای مطلب گفته شد، انتخابات ریاست جمهوری در ایران می تواند آبستن اتفاقات بی سابقه ای شود که کمتر ناظری انتظار آن را داشت. کارنامه حسن روحانی در چند سال اخیر در امور اجرایی نیز مشخص شده و سبک و سنگین کردن این کارنامه و اقدامات صورت گرفته در این سال ها بر اساس منافع و امنیت ملی ایران و مردم کشور، با حساسیت بیشتری دنبال خواهد شد.»
یا در اظهارنظری دیگر ناصر ایمانی از تحلیلگران اصول گرا در این مورد گفته است: «یک نفر مطرح کرده که دکتر روحانی رد صلاحیت شود؛ اما این نظر اصلا ارزشی ندارد. اظهارنظر یک نفر که خودش هم عددی نیست و جایگاهی در تشکل سیاسی ندارد، نظر فرد است نه بیشتر. از طرف دیگر شما باید توجه داشته باشید که خیلی از چهره های مطرح اصولگرا از آقای روحانی حمایت کرده اند و گفتند که او دوره بعد به احتمال زیاد رییس جمهور خواهد بود؛ نه آن انتقادها موج حمله است و نه این تاییدها موج دفاع. اینها اظهارنظرهای شخصی است.» اما هفته نامه صدا هم به این ماجرا از منظری دیگر نگاه کرده است. گزارش نویس صدا به این شایعه پرداخته که برخی می گویند هم «عبور از روحانی» خواهیم داشت و هم «عبور از احمدی نژاد».
این گزارش نتیجه گرفته است: «روشن نیست این گزاره تا چه حد در محافل تصمیم گیری و برنامه ریزی راست رادیکال جدی است و طیف های ریشه دار، سنتی و میانه رو جناح راست تا چه حد برابر آن فعالانه برخورد خواهند کرد؛ اما آنچه بدیهی است اینکه انفعال برابر چنین فضاسازی ها یا پذیرش ضمنی چنین وسوسه هایی، به معنای خروج از شرایط ثبات سیاسی و بازگشت به دوران بحرانی و چالش زایی است که پیش از سال ۹۲ کشور را با خود درگیر ساخته بود.
بقای روحانی از این منظر، نه بقای یک فرد که به منزله بقای گفتمانی سیاسی است که گرچه نه اصلاح طلبان و نه راستگرایان ممکن است رضایت کامل از کارکردهای آن نداشته باشند، اما سر آن به تفاهم و توافق می رسند و همچون «برجامی در داخل» زمینه های تعامل، گفتگو و بهبود شرایط داخلی جامعه ایران و حل بحران های در هم تنیده آن را فراهم می سازد.
«عبور از روحانی» از این منظر، نه یک راه که بیراهه ای بحران زاست و تنها مطبوع تندروهایی است که در همه این سال ها تند رفته اند و سپس، پشیمان از بیراهه و کجراهه از سیاست ورزان اهل تدبیر سراغ گرفته اند. «عبور از روحانی» که امروز توسط دلواپسان تئوریزه می شود، حتی اگر در ظاهر با «عبور از احمدی نژاد» همراه باشد؛ عملا به معنای بازگشت به همان فضا و شرایطی است که در دوران دولت او بر ملک و میهن تحمیل شد.»
به نظر می رسد اصلاح طلبان چندان هم بدشان نمی آید با گزینه رد صلاحیت روحانی و استفاده از یک شوک وارد انتخابات ۹۶ شوند. آنها شاید به یک موج تبلیغاتی نیاز دارند. آیا محمد جواد ظریف می پذیرد در چنین پروژه ای بازیگر باشد؟
ارسال نظر