سارق: اعتیاد مرا مجرم کرد
جوانی ٢٨ساله که شش فقره سابقه کیفری دارد، یکبار دیگر به اتهام سرقت دستگیر شد. این متهم در گفتوگویی کوتاه درباره جرائمش توضیحاتی داده است.
روزنامه شرق: جوانی ٢٨ساله که شش فقره سابقه کیفری دارد، یکبار دیگر به اتهام سرقت دستگیر شد. این متهم در گفتوگویی کوتاه درباره جرائمش توضیحاتی داده است.
خودت را معرفی کن؟
جلیل ٢٨ساله و اهل یکی از استانهای غربی هستم.
در تهران چه میکردی؟
٢٠ساله بودم که برای کار در بازار ترهبار به تهران آمدم، اما بعد از گذشت شش ماه به واسطه همشهریهایم معتاد شدم. بعد از چند ماه که میزان مصرفم بالا رفت، صاحبکارم فهمید و من را اخراج کرد.
در این مدت چه کردی؟
همیشه کنار خیابان میخوابیدم. چند روزی هم در پارکها سرگردان بودم تا اینکه تصمیم گرفتم دست به سرقت بزنم. اولینبار با تهدید چاقو دخل یک سوپرمارکت در جنوب تهران را زدم که سه روز بعد دستگیر و چند ماه زندانی شدم.
در تهران فامیل نداشتی؟
تمام فامیلهای من در شهرستان هستند. فقط چند همشهری داشتم که آنها هم مرا معتاد کردند.
بعد از آزادی چه کردی؟
سه ماه بعد آزاد شدم و دوباره به سمت مواد رفتم. اینبار پاتوقم دروازه غار شده بود، اما چون مصرفم را کنترل میکردم، حال خوبی داشتم بههمینخاطر با پیشنهاد یک موادفروش وارد باند سرقت شدم. من ترک موتور همدستم مینشستم و در مرکز شهر کیف و تلفن همراه سرقت میکردیم. بهخاطر این جرم، سهبار دیگر هم به زندان افتادم.
چقدر درآمد داشتی؟
یک آدم معتاد چقدر میتواند درآمد داشته باشد؟ به اندازهای درآمد داشتم که فقط بتوانم شیشه و غذا تهیه کنم. من حتی بعد از سرقتها همچنان در خیابانها میخوابیدم.
چرا ترک نکردی؟
نمیتوانستم. من به مواد مخدر بهقدری وابسته بودم که نتوانستم از آن دل بکنم.
سابقه فروش مواد هم داری؟
بله، دیگر از سرقت خسته شده بودم، بههمینخاطر به سمت فروش مواد مخدر رفتم که دستگیر شدم. یکبار نیز بهخاطر درگیری با یک معتاد به اتهام نزاع دستگیر و زندانی شدم.
بعد چه شد؟
قصد داشتم به شهرمان بروم. از تهران خسته شده بودم. من هشت سال زندگیام را در این شهر گذراندم، اما دیگر بس بود، بههمینخاطر میخواستم به شهر خودمان بروم و مواد را ترک کنم، اما هیچ پولی نداشتم. بههمیندلیل به ذهنم رسید با اخاذی از چند نفر پول سفرم را دربیاورم و بعد بروم. برای همین با فندکی که به شکل سلاح بود چند زورگیری در شرق تهران کردم، اما یکی از مالباختهها متوجه شد سلاح تقلبی است و من را تحویل پلیس داد.
میدانی چه سرنوشتی در انتظارت است؟
زندان، آزادی و سرقت. این چرخه زندگی من شده است.
نظر کاربران
همشهریات به زور مواد رو بهت دادن ؟ اگه خودت زمینه ی این کار رو نداشتی از اونا دور میشدی پس علکی تقصیر رو گردن دیگرون ننداز.