به نظر شما اگر اين پرسش با دو گزينه «خوب، بد»، به شيوه رفراندوم به راي و نظر همه ايرانيان گذاشته شود، نتيجه همهپرسي چه خواهد شد؟ كاش، همه يا اكثريت مردم پاسخ دهند: خوب. اما مساله مورد نظر من در اين مجال، نوع پاسخ رايدهندگان نيست.
احمد پورنجاتی در اعتماد نوشت: به نظر شما اگر اين پرسش با دو گزينه «خوب، بد»، به شيوه رفراندوم به راي و نظر همه ايرانيان گذاشته شود، نتيجه همهپرسي چه خواهد شد؟ كاش، همه يا اكثريت مردم پاسخ دهند: خوب. اما مساله مورد نظر من در اين مجال، نوع پاسخ رايدهندگان نيست.
چه اكثريت مردم، حالشان را خوب توصيف كنند يا برعكس، موضوع مهمتر اين است كه هم خودشان و از آن لازمتر، ادارهكنندگان كشور در بخشهاي گوناگون، به اين پرسش بنياديتر انديشه و تامل كنند كه: چه عواملي موجب آن احساس «حال خوب يا حال بد» در اكثريت مردم شده است؟
آيا خواننده اين نوشته، از ميان اين همه دستگاهها و نهادها كه فهرست نام و سرجمع رديف و رقم بودجه و امكاناتشان، كتابچهاي ميشود به قواره «جامع المقدمات» - كه لابد همه نيز به قاعده و در چارچوب موازين قانوني، مصرف ميفرمايند، انشاءالله - آيا جايي، نهاد و دستگاهي سراغ داريد كه اگر نه همچون «چك آپ» دورهاي و بهگونهاي آشكار، براي آگاهي خود «صاحب عله» دستكم براي آگاهي متولياني كه داعيه خدمتگزاري و تيمار و پرستاري شهروندان را دارند، واقعيت حال يا احساس احوال شهروندان، معلوم شود؟
من كه سراغ ندارم. البته حدس ميزنم كه گهگاه فلان نهاد اطلاعاتي يا امنيتي يا حتي موسسه پژوهش اجتماعي به اقتضاي وظايف سازماني و نياز به برخي برآوردها، كارهايي بررسي گونه و پژوهشنما، البته با روشهاي خاص خود و نه حتي بهرهگيري از روشهاي تحقيق ميداني در گستره قابل تعميم و معتبر جامعه آماري ملي، انجام ميدهند. و نيز ميدانم كه برخي موسسههاي مردم نهاد و غيردولتي يا بخشهاي پژوهشي وابسته به دانشگاهها، خردك كارهاي دسته و پا شكستهاي در زمينه «نگرشسنجي يا نظرسنجي» اجتماعي پيرامون موضوعاتي چون: سنجش ميزان «اميد به زندگي و اطمينان از آينده» كردهاند يا خواهند كرد اما اينها هيچ يك نميتواند جاي خالي آن سنجش دقيق و ضروري را بگيرند كه نتيجهاش «تشخيص بيآرايه و پيرايه و خالص» حال مردم باشد، خواه خوب، خواه بد!
اين قلم بر آن است كه يكي از مهمترين عوامل بيراهه رفتن و بخيه به آب دوغ زدن و به ورطه زيگزاك و يك گام به پيش، دو گام به پس افتادن و بينتيجه يا ناكام ماندن بسياري از برنامههاي دست اندركاران دستگاههاي گوناگون كشور براي جلب رضايت و همدلي عمومي، همين است كه: سر بيصاحب ميتراشند، انگاري!
خاطرهاي را از دوران كودكيام يادآور ميشوم كه چه بسا برخي از شما آن را فكاهه تصور كنيد. فراموش نميكنم كه روزي براي درمان به اتفاق مادرم به مطب پزشك محترمي رفته بودم كه خيلي هم پر مراجعه بود و براي سرعت بخشي به كار معاينه مراجعين، آنان را دوتا دوتا به اتاق خود فرا ميخواند. بيمار دوم همراه من، بانويي ميانسال بود كه شرح حال مختصري داد و نوبت به من رسيد. مادرم هنوز چند جمله در وصفالحال من نگفته بود كه پزشك محترم، نسخهها را نوشت و تحويل دو بيمار كه من و آن بانوي ميانسال بوديم داد و خدانگهدار. در داروخانه متوجه شديم كه براي درمان تب كودكي كه من بودم، داروي اختصاصي يك بيماري خاص زنان تجويز شده و لابد براي آن بانو، آسپيرين بچه!متاسفانه گاهي به نظر ميرسد، مبناي برخي داوريها، اظهارنظرها، تصميمگيريها و اقدامات در دستگاههاي گوناگون نه سنجش قابل اعتماد و علمي و بيپيشداوري «حال جامعه» بلكه چيزي در مايه همان ويزيت شتابزده پزشك موصوف است و نسخه عوضي يا جابهجا شدهاش!
مجال كوتاه اين نوشته امكان بيان نمونهها و مصداقها را نميدهد اما اگر يكي از مهمترين و البته قابل استنادترين دلايل و نشانهها براي ارزيابي تشخيص درست يا نادرست «حال جامعه» را نتيجه بخش بودن و جلب رضايتمندي يا نارضايتي شهروندان از سياستها، برنامهها و اقدامات متوليان و خوشحالي يا بدحالي آنان بدانيم كه در نوع رفتار و كنش و واكنش آنان تجلي پيدا ميكند، آنگاه هم ما و هم مسوولان ميتوانيم درباره نقش و تاثير هريك از اينها در وضعيت «حال بد يا خوب» جامعه درك و دريافت درست و واقع بينانهاي داشته باشيم. دنبال عامل بيروني رفتن - دستكم به عنوان عامل اصلي - در پي نخود سياه رفتن است. حال خوب و بد ما را عوامل دروني ميسازد و بس!
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر