قاتل: پشیمان نیستم از اینکه دخترم را کشتم
چندبار فرصت دادم تا رفتارش را عوض کند اما او حاضر نبود از این رفتارها دست بکشد به همین خاطر او را کشتم.
حسن درباره داستان زندگیاش میگوید: در خانوادهای در اوج فقر متولد شدم. هرچه بود چیزی جز فقر نبود. از وقتی چشم باز کردم و دنیا را شناختم مجبور بودم برای یک لقمه نان فقط کار کنم. نه محبت مادری و نه نگاه پدری، هیچ کدام متوجه من نبود. از جمع کردن ضایعات شروع کردم تا به دست فروشی کنار خیابان رسیدم. ۱۵ ساله بودم که با نگاهی عجولانه و قدمهایی سست ازدواج کردم. این زندگی دو سال بیشتر دوام نیاورد و از همسرم جدا شدم. هر دویمان بچه بودیم و نمیدانستیم ازدواج یعنی چه؟ چند سالی گذشت تا باز دوباره فیلام یاد هندوستان کرد و دوباره ازدواج کردم. این بار زندگیام بد نبود ولی چرخ روزگار به کام ما نچرخید و همسرم صاحب فرزند نمیشد. بسیار دوا ودرمان کردیم ولی فایدهای نداشت و ناخواسته و به اجبار از هم جدا شدیم.
روزها در پی یکدیگر میگذشت تا بار دیگر با زنی با پادرمیانی یکی از بستگان آشنا شده و با هم ازدواج کردیم. حاصل این ازدواج دختری به نام نسترن بود. بعد از مدتی متوجه شدم همسرم سومم به مواد مخدر اعتیاد دارد. چندبار ترکش دادم، اما فایده نداشت. شیشه مصرف میکرد و رفتارهایش خطرناک بود. به خاطر نسترن از همسرم جدا شدم و سرپرستی نسترن را به عهده گرفتم و تمام تلاشم این بود در زندگی کمبودی نداشته باشد.
دیگر ازدواج نکردی؟
تا ۱۵ سالگی دخترم صبر کردم و این بار با زنی ازدواج کردم که سه فرزند داشت. همزمان هم یکی از اقوام این زن از نسترن خواستگاری کرد. نسترن پسر جوان را دوست داشت و با اصرارهای او با ازدواجشان موافقت کردم. همسر چهارم نیز با برنامه وارد زندگیام شده بود و میخواست اموالم را تصاحب کند. من هم او را طلاق دادم. یک روز دامادم به خانهام آمد و گفت: نسترن را طلاق داده است و ادعا میکرد، نسترن با مردان غریبه ارتباط داشته و به همین دلیل تصمیم گرفته بیسر و صدا دخترم را طلاق بدهد.
تو چکار کردی؟
باورم نمیشد. نسترن دختر خوبی بود. فکر کردم، دامادم میخواهد با این تهمت از پرداخت مهریه فرار کند. نسترن را به خانه خودم آوردم. او از طلاق نهتنها ناراحت نبود، بلکه خوشحال هم بود. چند ماه گذشت. رفتارهای نسترن مشکوک بود و تا دیر وقت بیرون خانه میماند. چند بار با او حرف زدم و خواستم این رفتارش را کنار بگذارد و به فکر آبروی من هم باشد، اما کو گوش شنوا. حتی او را پیش مشاور هم بردم. چند نفر از بستگان نیز واسطه شده و با او صحبت کردند. افسوس که فقط آب در هاونگ و مشت بر دیوارکوبیدن بود و فایدهای نداشت و نسترن همچنان داشت به مسیر شوم خود ادامه میداد.
یک روز نسترن به من گفت تصمیم گرفته در یکی از شرکتهای شهرهای اطراف به عنوان منشی مشغول به کار شود. هر چه به او گفتم زندگی در شهرهای بزرگ مشکلات فراوانی دارد گوشش بدهکار نبود که نبود.
آدرس شرکت را گرفتم و یک روز سر زده برای تحقیق به آنجا رفتم. روابط کارکنان در آنجا کنترل شده نبود و با شناختی که از دخترم داشتم، میدانستم اگر به آنجا برود دسته گل دیگری به آب میدهد. به همین دلیل با رفتن او مخالفت کردم.
نسترن چه واکنشی نشان داد؟
نسترن دختری سرکش بود و هر وقت کاری برخلاف میلش انجام میدادم، لجبازیاش صد برابر میشد و در برابرم جبهه میگرفت و من را تهدید به خودکشی میکرد. یک بار زمانی که هنوز ازدواج نکرده بود، رگ دستش را زد که به موقع متوجه شدیم ونجاتش دادیم. در زمان ازدواجش با بابک نیز چون بابک چندان توجهی به او نداشت و از کمبود محبت رنج میبرد با خوردن قرص قصد خودکشی داشت که موفق به انجام این کار نشد. این بار برای اینکه بلایی سر خودش نیاورد، برخلاف میل باطنیم مجبور شدم او را در خانه حبس کنم.
چرا؟
چون دیگر طاقت نداشتم و هر روز او یک دسته گل به آب میداد و با آبروی من بازی میکرد. دیگر هر وقت کاری داشت خودم او را بیرون میبردم. روزی با او برای خرید به بیرون رفتیم. به داروخانه رفت و به بهانه خرید قرص سردرد، قرص اعصاب گرفت. فردای آن روز دیدم ظهر شده ولی نسترن هنوز از خواب بیدار نشده، از روی کنجکاوی به اتاقش رفتم و صدایش کردم. فایدهای نداشت. بدنش را تکان دادم، اما بیهوش بود. فهمیدم باز هم قرص مصرف کرده است. برگهای در زیر بالش گذاشته بود. شروع به خواندن آن برگه کردم.
نوشته بود از من بدش میآید و به علت مخالفتهای پیوسته من با کارهایش، با خوردن قرص خودکشی کرده است. با خواندن آن نوشته، سر تا پای وجودم را خشم گرفت و با دستان خودم خفهاش کردم.
بعد چه کردی؟
با پلیس تماس گرفتم و خودم را تسلیم کردم.
پشیمان نیستی؟
چرا باید پشیمان باشم؟ من به نسترن خیلی فرصت دادم تا رفتارش را اصلاح کند، اما او همچنان به رفتارش ادامه داد. من هم یک لکه ننگ را از زندگیام پاک کردم. نسترن قدر محبت و توجههای مرا ندانست و به مسیری که خودش دوست داشت رفت و بر رفتارش اصرار کرد.
نظر کاربران
خدابادخترهای ماروب راه راست هدابت کن امین
اعدامش کنن تا حداقل یک لکه ننگ از جامعه پاک بشه، مردک عصر حجری،واقعا تاسف آوره خودش هر غلطی کرده انتظار داشته دخترش هیچ اشتباهی نکنه،خجالت هم نمیکشه ۴بار ازدواج کرده،اگه خدا عقلی توی سر یه سری قرار میداد اینهمه اشتباه نمیکردن
خیلی مردی
بهترین کارو کردی فقط باید زودتر این کارو میکردی
پاسخ ها
آره بابا چه کاری بود این همه خودشو زحمت انداخت همون 15 سالگی خفه اش می کرد میرفت 5 -6 تا زن دیگه می گرفت ...
کاربسیاردرست وبین بدوبدتر بدراکه اخرین راه و گزینه است را انتخاب کرده است خداکمکت کنه
پاسخ ها
خدا کمکت کنه بیای بیرون بری چندتا زن دیگه بگیری فقط محض رضای خدا بچه نیار اون وقت مجبور میشی بازم این کار رو تکرار کنی ...
کار زشتی بود با اینکه دختره لجوج و سرکش بود ولی شما نباید جونشو میگرفتی ، جون عزیزه شاید اون آرزوهایی داشته شاید خودکشی نمادین میخواسته بکنه حالا تو بجا اینکه میبردیش دکتر زدی خفش کردی نامرد؟ بچه ازین بدتر هم هست که پدر و مادرشون اینکارو بهشون نکردن و نمیکنن درسته چونکه پدرش هستی قصاص نمیشی ولی از خدا کجا فرار میکنی اون دنیا جواب خدارو چی میخوای بدی اگه ازت پرسیدن به چه حقی جانی که خدا بهش داده رو تو به چه اجازه ی ازش گرفتی چی جواب خدارو میدی ؟ خدا لعنتت کنه قلبم درد گرفت
سلام . ادم از این بشر دو پا میمونه که چه کارهایی انجام میدن . بنظر شما ایا این اقا وجدان هم دارد . هر چقدر هم اون دختر مقصر بوده باشه پس مهر پدری چی میشه . اونکه دیکه داشت خودش رو میکشت ... خدا رحمتش کند
درود بر غیرت و شرف این مرد
پاسخ ها
اگه اینجوری ما هم هر وقت شوهرمون خیانت کرد بزنیم بکشیمش
مملکت قانون داره رابطه زنا 4 تا شاهدآقا میخواد پس تهمت بی روا زدن بر نمیتابه که بخاطر این یه دختر جوون رو هم بکشی
واقعا خجالت آور انتشار چنین کامنتهایی که باعث تشویق به قتل بخاطر غیرت میشه
شرم کنید
هه خودش چهاربار ازدواج کرده بعد از دخترش انتظارداره که خوب باشه بروخودت رواصلاح کن چرا دختر بدبختت روکشتی بی وجدان
یعنی مرگ برا این جانی کمترین مجازاته
همه مقصر بودن تو زندگی ایشون فقط خودش پاک ترین بوده
درود درود خیلی مردی
از همون اول از لحاظ خانواده ، پایه ای این دختر ضعیف بود ....
... دیواری که کج رفت بالا عاقبتش از این بهتر نمیشه بالاخره یه روزی خراب میشه ....
من فقط اینو میدونم که دخترت اگه .. بود اینقدر به فکر خودکشی نبود مردک متحجر ..امیدوارم از عذاب وجدان بمیری
بابا به خدا دمت گرم از شادگان ما هم اهل فلاحیه هستیم آفرین به این طرز فکر وروشن فکری تو که می دونی منظورم چی
پاسخ ها
مرسی لطف داری شما
بهترینهارو واست آرزو میکنم همشهری
دوستان گرامی .اولا این دختر هیچ تقصیری نداره چون در خانوادهی بی بند وباری بزرگ شده. بعدشم اگه فکر آبروش بود هیچ وقت این کارو نمیکرد ،
بله الان دوستان میگید این غیرت بود ولی اون موقع غیرتش کجابود درست دخترشو تربیت نکرده
پدراحمقی بودی خداجوابتومیده
نمیدونم تعریف بعضی ها از غیرت و مردونگی چیه ؟
مطمئناا این لغت برای خیلی ها بد جا افتاده
خدا لعنت کنه هر چه مرد بی وجدان و جنایتکار رو
قضاوت نکنید.. .....هردوشون تقصیر دارن(هردو)
مردک دیوانه!دختر بیچاره بی مادر بزرگ شده توپونزده سالگی شوهرش داده حالا معلوم نیست دیگه چقدر زجرش داده بعد میگه چرا چنین کرد و چنان کرد آبروی منو برد!...
در زمان ازدواجش با بابک نیز چون بابک چندان توجهی به او نداشت و از کمبود محبت رنج میبرد با خوردن قرص قصد خودکشی داشت
دختر بدبخت بدون مادر و بدون محبت بزرگ شده و بعد در 15 سالگی شوهرش داده و اینم از شوهرش چه توقعی باید از این دختر داشت
من فقط برای اون کسانی که از این جنایتکار دفاع می کنن و این دختر رو محکوم می کنن متاسفم
وقتی میگم مرد جنایکار منظورم فقط قتل این دختر نیست این مرد خیلی قبل تر از خفه کردن این دختر اونو و زندگیشو نابود کرده بوده این کار آخرش شاید تنها لطفش به اون دختر بیچاره بوده
باور کنیدهمین کسانی که از این جنایتکار دفاع کردن خودشون قاتل های آینده هستن
چه راحت به یه قاتل احسنت می گید؟!
چه خوب فرمود امیرالمومنین ع که:
اکثر قاضیان جهنمیند
شماهم در قتل شریکید
ریشه فساد را پیداکنید...
انسانها با ژنهای خود بدنیا می ایند و حتی گروه خونی و حتی تاریخ تولد هر شخص تاثیر گذار هست پس نتیجه اینکه هیچکس اراده ازاد نداردکه بگیم تقصیر خودشه هیچگاه نمیشه ذات کسیرا عوض کرد به نظر من اینجور مردها رو که خیلی هم با افتخار دخترای بیگناه را بقتل می رسونند باید محاکمه شوند و این کاربران که این عمل زشت این پدر را تایید میکنند میشه گفت خیلی کوته فکر هستند
ناموس خطاکار که آبرو و اعتبارتو به باد میده فقط باید بکشی.دستت طلا .والسلام
پاسخ ها
واقعا برای برترینها متاسفم برای انتشار چنین کامنتهایی
خجالت آوره
هر قتل اینگونه از این به بعد اتفاق بیوفته شنا هم مقصری
جناب یوکابد واقعا ...........
واقعا كدوم ادمي ميتونه از كار اين ابله دفاع كنه؟ دختره رو بي مادر كرد، ١٥ سالگي شوهرش داد، بدبخت رو به مرز خودكشي رسوند، اخرم كه كشتش! قصاص هم كه نميشه. يعني عملا دختره رو نابود كرد!
کارت درست بود...مرد با غیرت نمیتونم تحمل این چیزارو داشته باشه یه پدری که با بدبختی دختر بزرگ میکنه بیاد ببینه جلو چشمش ناموسش دخترش هر ... دلش خواست میکنه و ملتم به ریش باباش بخندن و بگن چقد بی عرضه هست؟
پدر بود و چون پدر هست و ولی بچه اعدامش نمیکنن ...
دمت گرم که غیرت داشتی
همه بد بودن فقط تو خوبی
اول با فقر ازدواج کردی بچه بودی جداشدی
اخر به خاطرر پولت باهات ازدواج کردن باز جداشدی
وقتی همه باهاتون مشکل دارن یکم فکر کنید شاید اون خودتونید که مشکل دارید
دمت گرم این یعنی غیرت .خانوما این درک رو ندارن وقتی یه دختر دست به این هرزه گریها میزنه چقد پدر وبرادرش تو جامعه خجالت میکشن وتحقیر میشن وغیرت یه مرد رو زیر سوال میبرن. جالبه همشونم مخالفت کردن.شما بگین چیکار میکرد تا درست بشه؟
به مولی مردی خیلیییییییییی مردی میگن چرا مردا زن دوم میگیرن تا زمانی زنا یاد بگیرن زن دوم هیچ مردی نشن
آقایون محترم اسم اینو گذاشتین غیرت واقعا که..
چی بگم والا....فقر وجهل،جهل وفقر.پدر ودختر هر دو قربانی ..
کاش یه روزی همه مون به این اگاهی برسیم که فرزندمون که بزرگ شده ومیخواد مستقل باشه،بذاریم زندگیشو بکنه و خودش تاوان اشتباهشو بده،وابستگی به فرزند تا کی؟ما ایرانیا پنجاه سالمونم بشه بازم بچه پدر ومادرمون هستیم واین خیلی بده.
مرده مقصر دختره بالغ شده بود عقل داشت هرکس واس خودش با عقل خودش راهش انتخاب مکنه دختره هم این راه انتخاب کرده بود اگر هم مقصر بود می داد دست قانون نه خودش محکوم کنه وحکمش اجرا کنه مرده باید مجازات بشه
حقیقت اینه که کسیکه خلاف میکنه و درخت خلاف میکاره ثمر خلاف هم باید بچینه
حقش بوده که نابود بشه برای افراد امثال خودش خوب بوده ولی امثال خودش هم لکه ننگند هموناهم باید نابود بشن که همین افراد دیگه نه خانواده ای برا مردم گذاشتن نه برادری نه رفاقتی نه پدرومادری نه صمیمیتی نه دوستی ارامش از کودکان استرس به کودکان دعوای زن و شوهری و فرزندی و اقوامی رفاقتی و همسایگی و ...همه و همه بدی به ارمغان میارن جهنم که نابودش کرد اگه هرکی این مشکلات براش پیش میاد چند بار سعی کرد به راهش بیاره نیومد باید عین همین مررررد رفتار کنه غیرت ینی ناموست باید پاک بمونه نه مثه مردای امروزی که خانمش باسنش طوری زده بیرون که هر نگاهی به خودش جلب میکنه مردش هم همراشه و براهم پپسی باز میکنه این کجاش غیرته رو همون باسن چند نفر به گناه انداخت و کسی هم حرفی نزد و رد شدن و رفتن مردان ایران زمین از ناموسش دفاع میکنه و ناموس ... هم نمیییییییییییییخاد هرکی هرچه میخاد بگه
آشغال .. اون جون رو خدا بهش داده بود.تو کیستی که جون دختره رو کرفتی.آخه آشغال مرد بودن به این میگن؟.
حالا به نظر خودت این لکه ننگو پاک کردی؟
خدا جولبتو میدی.فقط صبر کن
قضاوت سخت هست از یه طرف دختری که با ابروی پدر بازی می کنه از طرف دیگه پدری که راه درست کاررو بلد نیست
عمل هر دو زشت بود
احسنت بر این مرد.کار درستی کردی
کار بسیار بسیار خوبی کردی ولی دیر تصمیم گرفتی