۳۸۹۵۸۴
۱ نظر
۵۰۱۴
۱ نظر
۵۰۱۴
پ

چرا صدا و سیمایی ها فکر می کنند فقیرند؟

آیا واقعا دخل و خرج صدا و سیما به هم نمی خورد یا ادایش را در می آورد؟ چرا مدت هاست رسانه ملی خودش را به «بی پولی» زده؟ قبلا با همین بودجه چگونه برنامه می ساختند؟

هفته نامه تماشاگران امروز - سید مهرزاد موسوی: آیا واقعا دخل و خرج صدا و سیما به هم نمی خورد یا ادایش را در می آورد؟ چرا مدت هاست رسانه ملی خودش را به «بی پولی» زده؟ قبلا با همین بودجه چگونه برنامه می ساختند؟

فصل، فصل مچ گیری و افشای فساد است! فساد مالی و پولشویی و اختلاس هم چیزی نیست که نشود از جناح و نهادی کشف کرد یا در کشوی میز مدیری اثرش را ندید. صدا و سیما هم به فراخور موضوع و هدفش از هر کدام از این فسادها، توشه ای بر می دارد و برملایشان می کند. اما در همه این سال ها کسی نپرسیده که چرا سازمانی که از بودجه بیت المال استفاده می کند، صورت مالی شفافی ندارد و انضباط مالی در آن معنا پیدا نمی کند؟ چرا خودش از هزینه ها و درآمدهایش گزارش واضح و منسجمی منتشر نمی کند و از همه آنها مهم تر، چرا اینقدر بر کمبود بودجه و بی پولی تکیه می کند؟ چرا همه برنامه های ریز و درشتش، اسپانسر دارد؟

اصلا اتهام فساد در کار نیست و سوال اصلی هم این نیست که با بودجه ای به مراتب کمتر از صدا و سیما، رقبا چه برنامه ای تولید می کنند و چه کیفیتی به مخاطبانشان ارائه می دهند بلکه سوال های محوری و بی پاسخ این است که با کنترل تورم و کاهش یافتن هزینه های تولید، با بودجه کاملی که دولت به رسانه ملی اختصاص داده و آگهی های بی شماری که هر روز در تمامی شبکه ها هویداست، چرا هنوز صدا و سیمایی ها فکر می کنند فقیرند؟ ادایش را در می آورند یا باورشان شده آه در بساط ندارند؟ پس قبلا با همین بودجه چگونه شبکه هایشان را اداره می کردند و همه هم به نسبت راضی تر از امروز بودند؟ این پول ها کجا می رود؟ این همه گردش مالی کجا ثبت می شود؟ چه نهادی بر آن نظارت دارد و خیلی سوالات بی پاسخ دیگر...

برداشت اول: آفتابه لگن هفت دست!

کسی مسیرش به نحوی به صدا و سیما بخورد، پای حرف یکی از دست اندرکاران رده چندمش بنشیند یا حتی در برنامه زنده ای بحث مالی پیش بیاید، با این جمله ثابت مواجه می شود که «صدا و سیما پول ندارد»! گزاره ای که در دوره دوم مدیریت «سید عزت الله ضرغامی» و به دلیل کاهش نسبی بودجه کشور به دلیل تورم بسیار بالا، ناگهان به شعار ثابت جام جم نشین ها بدل شد و تا همین امروز «توهم»ش دست از سرشان برنداشته است.

در همان زمان، تولید برخی سریال ها به دلیل مسایل مالی با مشکل مواجه شد، برخی قسط های برنامه ها باقی ماند و بدهی زیادی برای سازمان به وجود آمد. اما سازمان عریض و طویلی که به اصطلاح ورشکسته شده بود- فقط در چند ماه- کارمندان زیادی استخدام کرد، شبکه های جدید راه انداخت، جلسه تودیع و معارفه پرطمطراق برگزار کرد و البته همچنان بر کوس فقر و نداری کوبید.
باوری که در این چند سال شکل گرفت این است؛ بودجه سازمان کافی نیست! برای همین باید برای همه برنامه ها (از سریال گرفته تا فلان برنامه بی اهمیتی که فقط آنتن پر می کند) اسپانسر جور کرد و حتی در فرهنگی ترین و غیرتجاری ترین برنامه هم اگر تهیه کننده، حامی مالی جور نکند، باید حذف شود یا برای گرفتن قسط های باقیمانده اش جان به لب شود.در کارتابل مدیران رسانه ملی، طرح برنامه های زیادی پیدا می شود که دقیقا به همین بهانه نساخته یا نیمه کاره مانده است. برای کشف این چرایی، باید کمی عقب رفت!

برداشت دوم: کت جادویی

صدا و سیما بودجه مصوبی دارد که سال به سال و با توجه به تورم و محبت دولت ها و مجلس ها اضافه می شود اما تلویزیون برای تامین بقیه کمبودهای مالی اش، طبق قانون می تواند از درآمد حاصل از جذب آگهی استفاده کند. در همه سال های پیش از ضرغامی، روش مشخص صدا و سیما جذب آگهی هایی است که قبل از برنامه هایش پخش می کند. زمان هایی که با توجه به اهمیت برنامه و میزان مخاطبانشان، رقم های متفاوتی دارد. این جنس آگهی ها به دلیل رقم های بالا فقط برای شرکت های بزرگ صرفه مالی دارد.

تا قبل از دهه نود، غیر از راه «پیام های بازرگانی» برنامه ها اجازه تبلیغ هیچ محصولی را- حتی به طور اتفاقی و سهوی- نداشتند و با جریمه های سنگین مواجه می شدند ولی از وقتی «نداری» شعار سازمان شد، راه های جدید برای کسب درآمد به مرور جان گرفت و روش پسندیده صدا و سیما نام گرفت؛ چیزی به نام «ریزآگهی».

برداشت سوم: فاجعه آغاز می شود

برای درک مفهوم ریزآگهی، باید «نیازمندی های همشهری» را در مقابل «سازمان آگهی های همشهری» (که نیم تای صفحات روزنامه را در اختیار دارد) در نظر گرفت؛ آگهی های کوچک ارزانی که حالا مهم ترین ممر درآمد این رسانه بزرگ است. از دوره ضرغامی، در برنامه ها به سوی آگهی ها باز شد. حالا هر کسی با هر میزان درآمدی می توانست پولی پرداخت کند، روی آنتن حضور داشته باشد و کالا یا خدماتش را تبلیغ کند.

همین بازگشایی بی برنامه و شتاب زده، شان و سطح برنامه ها را پایین آورد؛ برنامه خانواده و به خانه بر می گردیم شبیه تابلوی نیازمندی های خیابانی شده اند. از سویی پخش بی نظارت این آگهی ها برای عامه مردم دردسر درست کرد؛ کرم حلزون بدون هیچ تایید بهداشتی روی آنتن تلویزیون تبلیغ شد، فلان ایمپلنت چینی مطب دندان پزشکان را شلوغ کرد و شرکتش بعدها متواری شد. کسی نبود که روی این آگهی ها نظارت و محتوایشان را از نظر سلامت عمومی تایید کند. حتی پزشکانی که به برنامه ها دعوت می شوند، غالبا پول سازند تا متخصص بی چشمداشت! تکه برقی که روز اول روی دامنه کوه حرکت کرد، حالا به بهمن بزرگی تبدیل شده که شان و اعتماد به رسانه ملی را از بین می برد و فاجعه می سازد.

برداشت چهارم: سقوط تا کجا؟

روش ریزآگهی آنقدر برای صدا و سیما درآمد ساخت که درها را بازتر کند و جسارت شرکت های تجاری را بیشتر. شرکت های بزرگ و متمول بجای تبلیغ در بخش «پیام های بازرگانی» وارد مشارکت در ساخت سریال ها و ویژه برنامه ها شدند. چیزی که مدت هاست در همه برنامه ها می بینیم و تعجب نمی کنیم. آنتن فروشی در رسانه ملی دیگر یک واژه تند و تیز و توهین آمیز نیست.
تولیدات بی کیفیتی رسما با آرم «برنامه مشارکتی» (همان مربع آبی رنگی که پایین قاب بسیاری از برنامه ها می بینید) زمان بسیاری از تلویزیون را اشغال کرده اند. حتی در تمامی شبکه ها گروه مستقلی تشکیل شده به نام «جذب مشارکت ها» که هرچند اسم شیکی دارند ولی «مشارکت»شان در تامین مالی مشارکت یا ایده پردازی نیست، بلکه یعنی؛ پول از شما، آنتن از ما! پول از شما، تیتراژ سریال و اشاره به بانک در سیر داستان از ما! پول از شما، تامین دکور و مجری که شماره سامانه را مدام تکرار کند از ما! قانونی هم هست که در هر مشارکت، ده درصد برای «آورنده مشارکت» است و وقتی مشارکت برنامه ای ۵ میلیارد باشد، برای ۵۰۰ میلیون می شود به هر کاری درست زد و دم هر کسی را به هر شکلی دید! بالاخره «هر آدمی قیمتی دارد».

حالا اگر درآمدهای حاصل شده از این بریز و بپاش ها، صرف ساخت برنامه های غیرتجاری شود، قابل تحمل است ولی وقتی ساخت آن برنامه ها هم به مشارکت وابسته می شود، باید نگران حال و روز و آینده رسانه ملی شد.

برداشت پنجم: پاسخگو در دسترس نیست

هرچند مدیران جام جم همیشه از بودجه نالیده اند و پخش زیاد آگهی ها را به کمبود بودجه گره زده اند ولی هیچگاه درباره درآمدهای هنگفت و خارج از این بودجه اندک، توضیحی نداده اند. با یک حساب سرانگشتی می شود حساب کرد که ریزآگهی ها بودجه تمامی برنامه هیا روتین و روزانه را کاملا تامین می کنند و حتی مبلغی هم برای سازمان باقی می گذارند. پیام های بازرگانی هم می توانند هزینه های غیرروزمره سازمان را مانند گذشته پوشش دهند. بودجه سالانه هم مطابق همیشه به سازمان اختصاص پیدا می کند و ریاضت اقتصادی در این بودجه تاثیری ندارد.
وقتی بار سنگین برنامه های روتین روی دوش سازمان نیست ودرآمدهای قبلی هم هست، پس چرا اینقدر از بی پولی صحبت می شود؟ چرا برخی برنامه های غیرتجاری به خاطر بی اسپانسری معطل می مانند و هرگونه هزینه برایشان سخت و نشدنی است؟ مگر این سازمان چقدر کارمند دارد که با هیچ عدد و رقمی سیر نمی شود؟ نکند این وسط عدد و رقم هایی جا به جا می شود و کسی از آن خبر ندارد؟ نکند...

بودجه صدا و سیما چقدر است؟

هزینه رسانه داری بسیار بالاست؛ برای همین نیمی از کل هزینه سالانه سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هر سال در قانون بودجه مشخص می شود و توسط نمایندگان تغییراتی می کند. بقیه اش از طریق جذب آگهی در رادیو و تلویزیون، ساخت برنامه های مشارکتی با ارگان ها و موسسات متمول و همین طور دریافت هزینه آبونمان از تمام مشترکان برق، تامین می شود.

در سال ۹۴ بودجه این سازمان یک هزار و ۲ میلیارد و ۳۳۶ میلیون تومان بود. در سال جاری دولت حسن روحانی درصدی برای افزایش حقوق کارمندان به این عدد اضافه کرد و بر این اساس، درآمد کل سازمان صدا و سیما از بودجه عمومی کشور در سال ۹۵ (یعنی بودجه مشخص این سازمان به علاوه شورای نظارت) به پیشنهاد دولت، یک هزار و نود میلیارد و چهارصد و هشتاد میلیون تومان شد. البته این رقم در مجلس بیشتر هم شد و به عدد نهایی یک هزار و ۳۳۵ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان رسید؛ بودجه ای که از محل درآمدهای کل کشور است و ربطی به میزان درآمد صدا و سیما از آگهی های سازمان و برنامه های مشارکتی آن ندارد.

روزنامه جام جم درباره بودجه درنظر گرفته شده، نوشت: «بودجه پیشنهادی دولت حتی کفاف افزایش 12 درصدی حقوق پرسنل و کارکنان رسانه ملی را هم نمی دهد. این در حالی است که نقش بی بدیل رسانه ملی در داخل و خارج کشور بر کسی پوشیده نیست و همه می دانند که صدا و سیما در صف مقدم مبارزه با نفوذ فرهنگی و جنگ نرم دشمنان قرار دارد.» هیچ وقت هیچ کس راضی نیست!
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    الان مسئله این است... پول ها کجاست¿¿¿

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج