جامعه درگير ولع ثروتاندوزي
تب افزایش ثروت در کمترین زمان در میان جوانان سبب شده برخی از جامعهشناسان به این فکر فرو روند که عوامل بهوجودآمدن چنین تفکری چیست.
با توجه به کاهش رشد اقتصادی و کمبود منابع دولت برای ارتقای آن، جوی در جامعه ایجاد شده که جوانان به دنبال ثروتمندشدن در کمترین زمان هستند. دلایل بهوجودآمدن چنین فضایی را چگونه میتوان تحلیل کرد؟
اینکه چرا جوانان ایرانی در زمان حاضر به دنبال آن هستند که یکشبه ثروتمند شوند، دو علت اصلی اجتماعی و زیستشناختی بلوغی دارد.
ازآنجاییکه فرایند روان زیستشناختی- بلوغی زیربنای تمایز طبقاتی، جنسیتی، نژادی و خردهفرهنگی است، هرگونه رفتار جوانان را قبل از هرگونه بحث جامعهشناختی باید از این زوایه موردتوجه قرار داد؛ چون این فرایند بر رفتارها و انتظارات جوانان تأثیر فراوان دارد؛ بهنحویکه در تحقیقات اجتماعی درباره جوانان این متغیری زیرین و زمینهای محسوب میشود.
بهعبارتدیگر، رفتار و انتظارات جوانان از آینده، پایهای زیستشناختی هم دارد که با رویکرد عاملیت، تعارضهایی پیدا خواهد کرد؛ چون رویکردهای عاملیت بر نقش پیکار آگاهانه در شکلگیری رفتارها و انتظارات جوانان از آینده تأکید دارد؛ درحالیکه رویکرد زیستشناختی تأکیدش صرفا بر موقعیت بلوغی است.
بنابراین، برای تحلیل اینکه چرا جوانان انتظار پیمودن ره صدساله در یک شب را دارند، تا اندازهای به موقعیت زیست و بلوغی آنها در چرخه زندگی برمیگردد و اگر همه شرایط مساوی در نظر گرفته شود، این انتظار میان بزرگسالان و سالمندان به صورتی که در میان جوانان وجود دارد، نیست. اما چون جوانان در مسیر زندگی در دوره جوانی قرار دارند، چنین میاندیشند و انتظار دارند. اما این ویژگی در مرحلهای از چرخه زندگی-جوانی- بهعنوان عامل زیستی- بلوغی چیست که بر رفتار و انتظارات و طرز تلقی آنان مؤثر است؟ به همین سبب در دورهاي از فرایند بلوغ جوانان نسبت به سایر افراد در دورههای مختلف زندگی تعهدات سبکتری دارند و مسئولیتهای اجتماعی اندکی را احساس میکنند. به علاوه، محدودیتهای مالیشان بسیار بیشتر است و همین امر موجب شده وابستگی مالیشان بیشتر باشد. درحالیکه آنها درعینحال دورهای را میگذرانند که هویت و کسب منزلت اجتماعی در آن شکل میگیرد؛ چون در این دوره است که افراد انگیزهها و مدلهای نقشآفرینی را از گروههای مرجع، همتایان و رسانههای جمعی جذب میکنند.
آیا میتوان نیاز به کسب درآمد بالا و شهوت ثروتاندوزی یکشبه را به اقتضای سن ربط داد یا اینکه شرایط جامعه جوانان را به این سمت برده است؟
معمولا این مدلها با ارزشهای موجود خانوادگی تباین دارد و همین امر انتظاراتی را در آنها شکل میدهد که بهشدت با دوره کودکی و نیز با دوران بزرگسالی و سالمندی متفاوت است. به علاوه، در دوره جدید و مدرن زندگی، انتظارات جوانان در سیطره فرایند فردیتیابی نیز قرار دارد و به همین جهت ارزشهای جمعی و آیینهای جمعی، دیگر اثر خود را بهعنوان کنترلکننده از دست دادهاند.
مطالعات نشان داده است که جوانان از رفتارهای فراغتی و مصرفی بزرگسالان سرمشق میگیرند و آرزوی انجام آن را در سر دارند اما برای انجام آن با محدودیتهای مالی مواجه هستند و نمیتوانند این رفتارها را که آرزویش را دارند انجام دهند. این در حالی است که زمان انجام امور مختلف زندگی نسبت به تعهدات و مسئولیتهای اجتماعی و خانوادگی جوانان بسیار بیشتر از دوران بزرگسالی است و این شکاف داشتن زمان فراوان در دوره جوانی و نداشتن امکانات، انجام رفتارهای مختلف آنها را در وضعیتی قرار میدهد که درباره رسیدن به آن بیشتر بیندیشند.
بهعلاوه، ماهیت گذران وقت جوانان بیشتر به صورت همنشینی با همسالان و دوستان، میهمانیرفتن، کافهرفتن و مکالمات است و به نظر میرسد این آرزوها و انتظارات مشترک دائما در میان آنها ردوبدل شده و تعمیق مییابد درحالیکه سایر گروههای سنی ممکن است انتظاراتی داشته باشند که در زندگی روزمره پالایش شود و روند منطقی پیدا کند درباره جوانان چنین انتظاری بیمورد است.
سیاستگذاریها درباره این مورد چه نقشی را ایفا کرده است؟ آیا نبود حکمرانی خوب در کشور از سوی مدیران اقتصادی را میتوان به این موضوع ربط داد؟
شواهد نشان میدهد جوانان تلاش میکنند که چرخه عمر را در مرحله جوانی طولانیتر کنند. این مسئله، هم با مشکلات بیکاری جوانان میسر شده، هم با طولانیترشدن تحصیلات ممکن شده و هم با تمایلنداشتن جوانان به گرفتن مسئولیتهای اجتماعی تشدید شده و هم با تأخیرافتادن سن ازدواج، طولانیترشدن دوره جوانی را عملی کرده است.
اینها همگی باعث میشود که وابستگیهای مالی و محدودیتهای مالی جوانان تداوم یابد درحالیکه انتظارات آنها از داشتن یک زندگی ایدهآل و نیز تفکرات آرمانی همچنان وجود داشته باشد. به علاوه، همین تفکرات آرمانی و انتظارات از زندگی که غیرواقعی بهنظر میرسد نیز عامل مهمی در بهتأخیرانداختن ازدواج، نگرفتن مسئولیتهای خانوادگی و اجتماعی و طفرهرفتن از انجام و قبول کارهای سخت و مشاغل با درآمد کم نیز هست.
عاملي اجتماعی که باعث میشود جوانان انتظار زود ثروتمندشدن را داشته باشند به دو موقعیت تحرک اجتماعی بالا در جامعه ایران و نیز بازتابیشدن آنها در اثر قرارگرفتن در جامعه اطلاعاتی و تغییرات شدید در نیازها، بهویژه در نیازهای مقایسهای و نسبی برمیگردد.
با وقوع انقلاب اسلامی، نظم اجتماعی جدیدی در جامعه ایران حاکم شده که جای نظام قشربندی اجتماعی دوره قبل از انقلاب را گرفته است. این موضوع تا چه اندازه بر جو کنونی تأثیرگذار بوده است؟
در این نظم اجتماعی درک مردم از نابرابری و نظر مردم درباره قشربندی اجتماعی تغییر کرده است و ساختار نابرابری در جامعه ایران را امری ذاتی نمیدانند و تحرک اجتماعی از یک طبقه به طبقه و موقعیت دیگر را امری شدنی میدانند.
دیدگاههای برابریطلبانه که مطلوبشان یک نظام قشربندی باز است، جزء لاینفک تفکر اجتماعی مردم شده است و بهسختی میتوان افرادی را یافت که نابرابری را امری طبیعی برای خود و خانوادهشان بدانند. همین امر را در تغییر بخش وسیعی از گروههای اجتماعی میتوان دید که بعد از انقلاب جایگزین گروههای مسلط جامعه در نظام گذشته شدند. بعد از این جایگزینی روند تحرک اجتماعی متوقف نشده و ادامه یافته است. این تحرک اجتماعی بالا در حقیقت اگر کاملا از معیار شایستهسالاری تبعیت کند، میزان ثابتی از تحرک اجتماعی را به وجود میآورد و از درگیری گروههایی که موقعیت اجتماعیشان را تغییر میدهند بر سر شأن اجتماعی و منزلت گروهی، قدرت سیاسی و ثروت جلوگیری میکند.
اما میزان بالای تحرک اجتماعی باعث شده است که امکان جابهجایی طبقاتی برای تمام گروهها و افراد ازجمله کسانی که شایستگی آن را ندارند محتمل به نظر آید. بنابراین افراد دائما به انتظار تغییر موقعیت خود هستند و قرارداشتن در موجودیت اجتماعی فعلی خود را برنمیتابند. در حقیقت تجربه زیسته مردم نیز تحرک اجتماعی بالا را تأیید میکند. این تجربه زیسته نشان میدهد که در هر خانواده و گروه خویشاوندی، افرادی بودهاند که به مراتب و منزلت اجتماعی بالا دست یافتهاند و به لحاظ ثروت، شأن و قدرت به سرعت تغییر موقعیت دادهاند.
تجربه سایر کشورها در این رابطه به چه شکلی است؟ آیا تفاوتهای مدیریت اقتصادی در میان کشورهای دیگر با ایران تغییری در رفتار جوانان به وجود آورده است؟
این انتظار که جوانان بخواهند یکشبه ثروتمند شوند تجربهای است که به انحای مختلف دهانبهدهان به آنها رسیده است. چنین امری در هر جامعهای رخ دهد ایجاد چنین انتظاری را میتوان داشت؛ بهطورمثال، در انگلستان از زمانیکه برنامههای بختآزمایی به راه افتاده است و افرادی با خرید یک بلیت یکپوندی یکشبه میلیونر شدهاند انتظار ثروتمندشدن یکشبه در تمام خریداران به وجود آمده است.
بحث دیگری که در رابطه با میزان تحرک اجتماعی مطرح است این است که برخورد گروههای اجتماعی مختلف جوانان نسبت به گذشته بیشتر شده است. تحقیقات نشان دادهاند که از اهمیت تقسیمبندیهای طبقاتی در خردهفرهنگهای جوانان کاسته شده است. این امر عواقب ناخواسته غیرقابلپیشبینی در جوامع مختلف از جمله جامعه ایران داشته است که تفکر تحرک اجتماعی را در میان جوانان گروههای پایین اجتماعی در اثر برخورد با جوانان طبقات بالا و مرفهتر بالا میبرد، یعنی انتظار و توهم تغییر طبقاتی را زیاد میکند. کمترشدن اهمیت تقسیمبندی طبقاتی در خردهفرهنگ جوانان از یکسو باعث همنشینی جوانان گروه مرفه با جوانان ساير گروههای اجتماعی شده و همین امر عاملی است مهم در سرمشق قراردادن رفتار جوانان گروههای پردرآمد از سوي جوانان سایر گروهها. همچنین چنین وضعیتی باعث میشود جوانان از هر گروهی بخواهند سبک زندگی گروههای مختلف را تقلید کنند. این درحالی است که ابزارهای رسیدن به این هدف متناسب نیست و همین امر انتظارات آنها را غیرواقعی میکند.
چه دلایل دیگری را میتوان در بهوجودآمدن انتظارات غیرواقعی از پیشرفت برشمرد؟
اینکه جوانان انتظارات غیرواقعی از پیشرفت دارند به غیر از وضعیت زیستی بلوغی آنان به چند عامل اجتماعی نیز بستگی دارد، اما قبل از همه این عوامل، عامل اساسی میزان بالای تحرک اجتماعی است. معمولا این تحرک با در دسترس قرارگرفتن آموزش در تمام سطوح صورت میگیرد. خود آموزش سرمایه فرهنگی را بالا میبرد و افراد را از یک گروه اجتماعی به گروه دیگر ارتقا میدهد، اما در بسیاری موارد در جامعه ما این ارتقاها در اثر شایستگی علمی و تحصیلی نبوده، بلکه شرکت و عضویت افراد در شبکه روابط این تحرک را ایجاد کرده و تحصیلات بهنوعی پوشش بوده و به ماهیت تحصیلات توجهی نمیشده است؛ منظورم همین مدرکگرایی است.
میزان بالای تحرک اجتماعی، چون موقعیت اجتماعی و اقتصادی افراد را تغییر میدهد، در درجه نخست امری پسندیده بهنظر میآید؛ اما چون تغییرات ناگهانی اجتماعی میتواند ناشی از توزیع ناعادلانه درآمد باشد به نابرابری بیشتر دامن خواهد زد؛ بهویژه اینکه تحرک اجتماعی که یک فرد یا گروه به آن دست یافتهاند، ناعالادنه رخ داده باشد و فرد شایستگی آن را نداشته باشد. غیر از اینکه بیتوجهی به معیار شایستهسالاری در رسیدن افراد به پیشرفتهای شغلی و مالی، میتواند به افزایش انتظارات غیرواقعی از پیشرفت نزد جوانان دامن بزند باید گفت اینکه در نظام توزیع درآمد در جامعه کیک رفاهی و درآمدی چگونه تقسیم میشود نیز شایسته توجه است.
سیاستی به نام تقسیم کیک اقتصاد سبب شده توقعی میان مردم به وجود آید که دولت بهعنوان توزیعکننده ثروت شناخته شود. دولتمحوربودن اقتصاد چه نقشی دراینباره داشته است؟
فلسفه و اندیشهای که بین سیاستگذاران درباره تقسیم کیک رفاهی و درآمدی وجود دارد، مسلما نهتنها بر توزیع عادلانه مؤثر است که بر سطح انتظارات جوانان نیز تأثیر میگذارد؛ بنابراین هر نوع تحرک اجتماعی نمیتواند عدالت را برقرار کند، بلکه ماهیت تحرک اجتماعی مهم است و سیاستگذاران درباره برابری و نیازهایی که باید برآورده شوند، تصمیمات مهمی میگیرند، بهویژه اگر هدف سیاستهای اجتماعی کاهش مسائلی مانند فقر و طرد اجتماعی باشد. در زمانی که میزان تحرک اجتماعی بالا باشد به راحتی نمیتوان از دسترسی فرصتها بهطور عادلانه و منصفانه مطمئن بود، منظور از انصاف در اینجا تحقق تحرک اجتماعی بر حسب نیاز افراد و شایستگیشان است.
در کنار میزان تحرک اجتماعی باید به موقعیت جوانان در جهان جهانیشونده نیز توجه کرد که بر میزان انتظارات غیرواقعی جوانان در رسیدن به ثروت تأثیر گذاشته است. ورود به عصر اقتصاد دانشبنیان و ایجاد زیرساختهای حقوقی آن، بهویژه از طریق شرکتهای مشارکتی و بهرسمیتشناختن حق مالکیت معنوی، ثروتمندشدن عده زیادی را بدون داشتن ثروت و میراث خانوادگی فراهم کرد.
در عصر کنونی جوانان زیادی نان ایدههای خود را میخورند. به نظر شما چه تفکیکی میان این جوانان ایدهپرداز و جوانانی که به دنبال ثروتهای زودرس هستند، میتوان قائل شد؟
در عصر جهانیشدن که سرمایه فکری به رسمیت شناخته شده عده زیادی توانستند با طراحیهای و نوآوریهایشان شرکتهای جدید و موفقی تأسیس کنند که سرمایه فیزیکی، بخش اندکی از آن را تشکیل میداد. منطقه سلیکونولی نمونه رشد چنین شرکتهایی بود. ظهور این نوع سرمایهها باعث بهوجودآمدن سرمایهدارهای جوان زیادی شد که نان ایدههای خود را خوردند، بدون اینکه از خانواده متمولی برخاسته باشند. در عصر جهانیشدن داستان چنین انسانهایی در تمام جهان پیچیده است و جوانان ما نیز تحت تأثیر این اخبار قرار دارند. به علاوه، ورود به عصر جهانیشدن این امکان را فراهم کرده تا جوانان ایرانی خود را با مردم سایر کشورهای توسعهیافته مقایسه کنند. این پدیده را نیاز مقایسهای مینامند که در آن یک گروه خود را با خدمات و وضع زندگی گروه دیگر مقایسه میکند و اگر از خدمتی بهطور ناعادلانه محروم شده باشد، در نیاز نسبی قرار گرفته است.
ممکن است این نیازی مهم نباشد و محرومشدن از آن به محرومیت واقعی منجر نشود، اما نمیتوان از تأثیر ذهنی آن غافل بود.
نظر کاربران
خیلی احمقانست که تا وقتی موضاعتی مثل طلاق و سن بالای ازدواج و فحاشی مردم در شبکه های اجتماعی و خودکشی و امار بالای افسردگی و اعتیاد و هزار جور مسئله دیگه هست ، جامعه شناسامون برن سر این تحقیق کنن که چرا جوونا میخوان زود پولدار شن !!!خییییلییییی احمقانه
هرچی فکر میکنم اعصابم بیشتر خورد میشه!!!
توی این مملکتی که هیچ ثبات اقتصادی وجود نداره جوانان حق دارند که بخواهند یک شبه پولدار بشن چون فردا معلوم نیست چی پیش میاد