با رخشان بنیاعتماد به بهانه اکران «آی آدمها»
این روزها درحالی که سینمای ایران با فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی یکی از دوران پررونق خود را سپری میکند، در گروه هنر و تجربه مستندی از رخشان بنیاعتماد در حال اکران است. گرچه فیلم اصغر فرهادی اخلاقیات جامعه ایرانی را به چالش میکشد، بنیاعتماد با مستند «آی آدمها» تصویری از زیر پوست شهر را به نمایش میگذارد که به عبارتی مترجم دردهای بخشی از جامعه ایرانی است.
بنیاعتماد با سینمایی «قصهها» در هفتادویکمین جشنواره فیلم ونیز در سال ۲۰۱۴، جایزه بهترین فیلمنامه را به دست آورد و همان زمان اعلام کرد که دغدغه مستندسازی دارد و خودش را بیشتر یک مستندساز میداند. در روزهایی که برخی بر سر بیغیرتی عماد در فیلم فروشنده با هم بگو و مگو میکنند، بنیاعتماد تصویری متاثرکننده از کودکان مبتلا به بیماریهای خاص میدهد. او با ساخت این مستند، مخاطبش را به یاری این کودکان بیپناه و بیبضاعت فرا میخواند. او با تصاویری بیواسطه از کودکان نیازمند یاری، بخشی از تنگناهای زندگی آنها را به نمایش میگذارد. بنیاعتماد میگوید که نمایش مستند «آی آدمها» در همین مدت کوتاه نمایشش توانسته است بر مخاطب تاثیر بگذارد. گفتوگوی ما با این کارگردان پرافتخار سینمای ایران را در ادامه میخوانید.
چه اتفاقی افتاده است که رخشان بنیاعتماد تمایل بیشتری به سینمای مستند پیدا میکند؟
اتفاق تازهای نیست، فاصله ساخت فیلمهای داستانیام بیشتر شده و طبیعتا تداوم ساخت فیلمهای مستند بیشتر.
رفتن به سراغ زنجیره امید و ساختن مستندی درباره آن با چه هدفی شکل گرفت؟
آشنایی با گستره فعالیت زنجیره امید که نهفقط درمان کودکان محروم را فارغ از دین، نژاد و ملیت در سه رشته ترمیمی، قلب و ارتوپدی دربالاترین سطح استاندارد هدف خود قرار داده، بلکه در جهت ارتقای سطح پزشکی اطفال در کشور تلاش میکند، انگیزهای شد برای بیشتر شناختن این موسسه نیکوکاری. اهمیت کار داوطلبی در بالاترین سطح تخصصی پزشکی یکی از موضوعات مهم دیگری بود که منرا مصمم به ساخت «آی آدمها» کرد.
ساخت چنین مستنداتی چقدر میتواند جریانساز باشد؟
تاثیرگذاری فرهنگی متر و معیار قابل پیشبینی ندارد، اما در همین مدت کوتاه کمتر از یک ماه که از اکران محدود فیلم در گروه هنر و تجربه میگذرد، استقبال از فیلم و مباحث مطرحشده پیرامون تاثیرگذاری مثبت فیلم بسیار امیدوارکننده است.
مستند «آی آدمها» نقاط قوتی داشت که بسیار برایم جالب بود. خیلی برای کودکان بیمار گریه کردم و ناراحت شدم اما فیلم هیچگونه تبلیغی برای این خیریه نبود. آیا به این مساله از قبل فکر شده بود. شما از چه منظر و نگاهی این مستند را ساختید؟
مطلقا این فیلم سفارشی از جانب زنجیره امید نبود و زاویهدیدی که من بهعنوان فیلمساز نسبت به ساخت فیلم داشتم تبلیغی نبود. برداشت من جلوه ستایشآمیزی از اهمیت کار داوطلبی پزشکان و متخصصانی بود که نگاه متفاوتی به جهان دارند و کم کردن آلام بشری را بخشی جداناپذیر از زندگی میدانند. نمایش این موقعیت تحسینبرانگیز و دعوت مخاطب به دیدن این جلوه انسانی موضوع اصلی فیلم بود.
با «آی آدمها» میتوانستید مردمان زیادی را روانه کنید تا به این خیریه کمک کنند اما این مساله در فیلم دیده نمیشود. آیا عمدی در کار بوده است؟
هدفی که فیلم دنبال میکند مهمتر و بالاتر از جلب کمک مالی است، هرچند که مشارکت مالی برای احداث بیمارستان ۵۴۰ تختخوابی فوقتخصصی جراحی اطفال که برنامه پیشروی زنجیره امید است یک ضرورت جدی است اما «آی آدمها» فراخوانی برای رویارویی با واقعیتی از جلوههای انسانی کمتر دیدهشده است.
انتخاب نام فیلمتان از شعر «آی آدمها» نیما یوشیج خود نشان از درون فیلم دارد و به تنهایی بار فیلم را به دوش میکشد. چطور شد به این اسم رسیدید؟
اسماعیل مرنجانی نوجوان بیمار طبعی لطیف و شاعرانه و مجموعهای از اشعار نیما و... را با صدای نحیف و لرزان از بَر میخواند. روزی که او را با ریسک بالا به اتاق عمل منتقل میکردند، در ذهنم صدای او طنینی چون پتک داشت، ترا من چشم در راهم... گویی واژههای بیبدیل نیما او را بدرقه میکرد. بعدتر ترکیبی از این شعر و آی آدمها، با موسیقی ساخته سیامک کلانتری و آوای هانا کامکار بر فیلم نشست و چه اسمی با معناتـــر از «آی آدمها» برای فیلم.
همواره در مستندها وفـیلمهــای داســتانیتــان مشکلات و معضلات زنان را به تصویر کـشیــدهایــد. در این مستند هم همینطور. سکانسی از فیلم که مادر بچه در مورد شمال بردن بچه توسط پدر و غرق کردن او در دریا صحبت میکند گواه آشکاری است که شما مشکلات زنان را به تصویر میکشید. چه نیازی بود این مساله هم وارد فیلم شود. ما همانطور شاهد آن بودیم که مادرها تماموقت در کنار فرزندان بیمارشان هستند و پدرها یا حتی برادر به پایین منتقل میشدند. صحنهای که مادر از غرق شدن فرزندش توسط پدر تعریف میکند بسیار دردناک است. چرا این مساله را عنوان کردید؟
واقعیت درد و رنج و پرستاری از کودکی بیمار با فشار اقتصادی و تنگناهای دیگر کاری خارج از تحمل است. در کنار مادران و پدرانی که به سختی این وضعیت را مدیریت میکنند، کسانی هستند که تحمل کشیدن این بار را ندارند و فیلم نباید فقط تصویرگر فداکاریها میشد، موقعیتهایی تلخ اما واقعی نیز اینچنین وجود دارد.
مستند «آی آدمها» از گزارش مستند صرف خارج است و در قسمتهای پایانی با ورود بچهها به فیلم لحظههای خیلی خوبی را رقم میزند. بهطوری که تاحدودی از مستندسازی فاصله گرفته و شخصیت بهروز و ابوالفضل و محمدرضا در ذهنها ماندگار میشود. آیا از این بچهها بازی گرفتید؟
ماندگاری شخصیت در فیلم الزامی به فاصلهگیری از مستند ندارد و ساختار فیلم مستند اینچنینی طبیعی است که بنای بازی گرفتن از شخصیتها ندارد. به وجود آوردن موقعیتهای مورد نظر بدون دخالت در واقعیت رویداد اساس مستندی اینچنینی است.
فیلمهای داستانی شما متاثر از مستندات شماست. آیا با ساخت فیلمهای داستانی میخواهید سرنوشت بهتری را برای شخصیتها رقم بزنید؟
بعضی ایدهها و موضوعات در سینمای مستند جواب میدهند و زمانی در سینمای داستانی قالب بهتری است. کاملا امری مرتبط با موضوع است.
در مصاحبهای که به بهانه اکران فیلم «قصهها» با هم داشتیم شما عنوان کردید چند فیلم داستانی و مستند را در نوبت ساخت دارم و احتمالا مستند را شروع کنم. چرخشی در ساخت هایتان است گاهی مستند و گاهی داستانی. آیا این مستندات را از لابهلای تحقیقات برای فیلم داستانی کسب میکنید؟
نه به شکل مستقیم ولی بیتردید ارتباط مداوم با جامعه چه برای ساخت فیلمی مستند و چه داستانی تاثیر مستقیمی در الهامبخشی برای ساخت فیلم دارد.
از کارستان چه خبر؟ در چه مرحلهای است؟
۶ فیلم در مرحله فنی است که برنامهریزیمان آمادهسازی تا زمان برگزاری سینما حقیقت است.
ارسال نظر