امشب صیاد شیر طلایی «ونیز» معرفی میشود
پس از ۱۱ روز رقابت فشرده دهها فیلم برگزیده در هفتاد و سومین دوره جشنواره معتبر ونیز، در شرایطی جوایز برترینها اهدا میشود که هیچ حاکم مطلقی وجود ندارد و مشخص نیست که سم مندز و همکارانش بهکدام مدعی بیشتر میاندیشند.
برای اوزون که عادت داشته وودی آلنوار سالی یک فیلم بسازد، دو سال صبر و تلاش برای کامل شدن «فرانتز» یک رویداد قابل ذکر است ولی شماری میگویند او از فیلم دراماتیک و چشمگیر سال ۱۹۳۲ ارنست لوبیچ معروف و فقید برای ساختن «فرانتز» سود جسته است. اوزون در دفاع از خود در ونیز گفت که فیلم ۸۳ سال پیش لوبیچ باوجود همه جذابیتهایش برگرفته از یک نمایش فرانسوی نوشته موریس روستان است و بهواقع نیز نمیتوان در «فرانتز» چیزهایی را دید که بسیار غیر اوزونی باشند. «فرانتز» با اعمال تغییراتی روی متن فیلم «استاد لوبیچ» داستان زن فرانسوی است که پس از اتمام جنگ جهانی اول روی سنگقبر افسری آلمانی که نامزد وی بود و در جنگ کشته شد، گل میگذارد حال آنکه ژرمنها چه در این جنگ و چه در جنگ جهانی دوم به فرانسویها آزار بسیاری رساندند. اوزون از موضوع فوق و کل فیلم ۳۵ میلیمتری خود که بخش زیادی از آن به شیوه سیاه و سفید گرفته شده، برای نشان دادن تعارضهای جوامع فرهنگی اروپای غربی و بویژه فرانسه و دادن درسهای تاریخی سود جسته و از این منظر مانند فیلمهای دیگری همچون «دوست تازه» و «درخانه» که در سالهای اخیر اکران شدهاند، عمل کرده است.
نئووسترنِ ضد کلیشه
«بریمستون» شبه وسترن ساخته مارتین کول هوفن هلندی و نخستین فیلم وی به زبان انگلیسی نیز دیشب در جشنواره ونیز (که آن را موسترا هم مینامند) به نمایش درآمد و باوجود زمان طولانی (۱۴۹ دقیقه) و مضمونی تیره و نگران کنندهاش نظرهای بسیاری را جلب و این سؤال را ایجاد کرد که آیا سم مندز رئیس بریتانیایی و مشهور هیأت ژوری امسال ونیز و همکارانش حاضرند شیر طلایی را به یک نئووسترن ضد کلیشه و سرشار از ضد قهرمانان بدهند. این فیلم داستان تلاش عظیم یک زن جوان لال برای زندهماندن درغرب وحشی در نیمه دوم قرن نوزدهم و در شرایطی است که فرماندار شیطانی منطقه هرکاری را که برای سیاه شدن زندگی وی الزامی است، انجام میدهد. ایفاگر نقش زن لال داکوتا فانینگ هنرپیشه ۲۲ ساله امریکاییاست که مانند خواهرش الی فانینگ از ۵ سالگی فیلم بازی میکرده و کایپییرس استرالیایی نیز نقش فرماندار بی رحم را بازی میکند. برای دوستداران این ژانر کلاسیک اما کمتر مطرح شده سالیان اخیر چه چیزی جالبتر از اینکه کول هوفن به جای سرزدن به ایالات مختلف امریکا که معمولاً خاستگاه وسترنها بودهاند، از لوکیشنهای مختلف اروپایی برای گرفتن تصاویر فیلمش بهرهگرفته است.
یک زندگی آشفته دیگر از نگاه فین تروک
هر اتفاقی که شنبه شب در پایان «ونیز ۲۰۱۶» روی بدهد، مدیران دومین جشنواره بزرگ سینمای جهان (پس از کن فرانسه) و قدیمیترین جشنواره اروپا میتوانند به غنای فیلمهای سایر بخشهای خود، همچون همه سالهای قبلی ببالند زیرا یک بار دیگر کیفیت آنها از آثار قسمت مسابقه که قلب هر جشنوارهای به شمار میآید کمتر نبوده است. یکی از آنها فیلمی به نام «خانه» است که چهارمین کار بلند سینمایی فین تروک بلژیکی به حساب میآید که باز هم به زبان هلندی تهیه شده است. یک بار دیگر تروک همچون سه فیلم قبلیاش شامل «خوشحالی دیگران»، «ناگفته» و «پسربچه» با تمرکز روی زندگی یک یا چند کودک و نوجوان ویژه از تعارض نسلها و مشکلات اعضای خانوادهها در فهم یکدیگر در یک جهان پست مدرن بیدروپیکر سخن رانده است.
حاصل کار او ارائه یک تصویر ناامیدکننده دیگر از روابط پدران و فرزندان و رفتن هر دو سو بهسوی اشتباهاتی بزرگتر از همیشه به سبب نبود تطابق افکار و منشورهای زندگیشان است. وقتی کوین ۱۷ ساله (با بازی سباستین فان دورن) از یک تأدیبگاه ویژه جوانان آزاد میشود مادر او (الس دوترمانز) برای پرهیز از رویارویی او با پدر تندرفتارش وی را به خانه عمهاش سونیا (کارلین سیلجم) میفرستد اما همسن بودن پسر سونیا به نام سامی (لواک باتوگ) با کوین نیز این پسر را به رستگاری نمیرساند و دوستی با رفقای نا آرام سامی، وی را به یک بحران اجتماعی بزرگتر سوق میدهد. این فیلم اگر بجای بخش «افقهای» ونیز در بخش مسابقه پخش میشد سر و صدای بیشتری میکرد اما موسترا نگران نیست زیرا میداند از هماینک صف متقاضیان برای شرکت در قسمتهای مختلف دوره بعدی این جشنواره کلاسیک در حال شکلگیری است.
ارسال نظر