۱۳ میلیون شهروند ایرانی، محصل هستند
در آستانه سال تحصیلی جدید قرار داریم ولی بد نیست وضعیت مدارس ایران را باز هم مورد بررسی قرار دهیم. ۱۳میلیون دانشآموز ایرانی گرچه راحتتر از نسل گذشته درس می خوانند ولی هنوز مشکلات زیادی دارند.نظام آموزشی ایران هرچند در ظاهر به پرورش تفکر اهمیت میدهد و این موضوع از اهداف آموزشی به حساب میآید ولی در عمل وضعیت به گونهای دیگر است.
مدرسهها، امروزه در ایران با انتقال فراوان مفاهیم تکراری بیمعنا، فرصت اندیشیدن را از شاگردان گرفتهاند. در حقیقت نظام آموزشی ایران فقط به کتابهای درسی و حفظ کردن آنها توسط دانشآموزان اهمیت میدهد. این در حالی است که تنها انتقال اطلاعات برای اندیشیدن کافی نیست. اندیشیدن نیز هدف نیست بلکه وسیلهای برای شناخت حقیقی است.علت اصلی شکست و ناکامی بیشتر معلمان در برابر نوآوریهای آموزشی بهویژه پرورش تفکر، باورهای غلط و از پیشساخته آنان است. برای مثال معلمان به جای اینکه روش آموختن و اندیشیدن را به شاگردان بیاموزند، آنان را در مقابل دانستهها و واقعیتهای علمی قرار میدهند. به عقیده جروم برونر، اندیشمند فرانسوی مهم نیست که شاگردان چه میآموزند بلکه مهم این است که چگونه میآموزند.
بزرگترین مشکلات دانشآموزان
شاید بتوان بزرگ ترین مشکل دانشآموزان در دنیا را مشکل امنیت دانست. خشونت و آزادی استفاده از سلاح گرم در آمریکا، هر سال موجب بروز حوادث تروریستی در مدارس می شود. اما در کشور ما، بیشترین مشکل مربوط به وسایل گرمایشی است. گرچه تلفات انسانی بخاری های غیر استاندارد به اندازه جنگ جهانی نیست اما حوادث تلخ سوختن کودکان در آتش بافت فرسوده مدارس، به اندازه کافی اندوهگین کننده هست.البته از اردوهای دانشآموزی هم نباید غافل بود؛. اردوهای راهیان نور و سایر سفرهای دانشآموزی که به دلیل استفاده از وسایل نقلیه قدیمی، موجب نگرانی های بسیاری برای والدین می شوند.
معضل معلم
سال هاست گفته می شود برای تربیت نیروی انسانی کارآمد در آموزش و پرورش، نیاز به کار دقیق علمی است. دانشگاه فرهنگیان دقیقا به همین منظور تاسیس شده است. گرچه برای اطلاع از بازخورد آن در سطح کیفی آموزش باید چند سالی صبر کرد اما کاهش فعالیت دانشگاه تربیت معلم و خلا چهار ساله انتظار برای فارغ التحصیل شدن معلمان از دانشگاه فرهنگیان به اندازه کافی بزرگ هست که بتوانیم از نسل دانشآموزانی نام ببریم که با کمبود معلم متخصص مواجه هستند.البته به این ماجرا تغییر نظام آموزشی، اضافه شدن درس های تازه و معلمانی که برای آموزش آنها تعلیم ندیده اند را نیز باید اضافه کرد.
برای مثال، معلم درس تفکر و پژوهش سال ششم، معلمی است که تا چند ماه قبل از حضور در سر این کلاس اصلا از اضافه شدن این درس بی خبر بوده است.دوره های ضمن خدمت نیز، معمولا چیزی شبیه پایلوت است و همه معلمان را در برنمی گیرد. اگر هم همه معلمان در این دوره ها شرکت کنند، زمان آن به گفته خود آنها بسیار کوتاه است.البته بهتر است چون روز معلم چند ماه دیگر برگزار می شود، از مشکلات معیشتی و استخدامی معلمان صرف نظر کنیم. مشکلاتی که به طور قطع در کیفیت کار آنها موثر است.
مدرسه
مشکلات فضای آموزشی در کشور ما، رابطه ای مستقیم با محل تحصیل دانشآموزان دارد. گرچه در همین پایتخت نیز مدارس بسیاری هنوز مشکل دارند، اما، نقص عدالت آموزشی آنجا پررنگ می شود که هنوز در مناطق محروم و روستایی، کودکان در کپر درس می خوانند. مشکل تنها ساختمان های فرسوده نیست. گرچه افتخار آموزش و پرورش بودن مدارس تک دانشآموز در کشور است اما حقیقت این است که هنوز بسیاری از دانشآموزان برای تحصیل دانش مسافت های طولانی را طی می کنند. وسایل گرمایشی غیر استاندارد، عدم تجهیز بسیاری از مدارس به آزمایشگاه و کتابخانه مناسب و نیز مشکل بی کلاس ماندن سال ششمی ها و تغییر در ساختمان مدرسه به دلیل تغییر در نظام آموزشی از دیگر مسائلی است که دانشآموزان با آن مواجه هستند.
کتاب
تقریبا در میان کسانی که با درس و مدرسه سر و کار دارند کسی نیست که از مشکل به روز نبودن کتاب درسی در مدارس ایران آگاه نباشد. بسیاری از این کتاب ها کاربردی نیست و نمی تواند علم را به صورت عملی به دانشآموز یاد دهد. نمونه بارز آن هم کتاب آموزش زبان انگلیسی است که سال هاست نتوانسته کسی را با این زبان آشنا کند.البته تغییر نظام آموزشی موجب تغییرات گسترده در کتاب های درسی شده است. اما در همین مدت کوتاه، متاسفانه شتابزدگی در اجرای سند تحول آموزش و پرورش به کتاب ها نیز سرایت کرده و کتاب های تازه، با نگاه کارشناسی تالیف نشده اند. البته از کیفیت پایین کتاب ها نیز سخن به میان نیاوریم. حالا دیگر هر پدر و مادری پیش از آغاز سال تحصیلی کتاب های فرزند خود را از طریق فروشگاه های لوازم التحریر منگنه یا سیمی می کند. شاید چسب هم به اندازه کاغذ گران شده است.
آسیب های اجتماعی
مدرسه بزرگ ترین محل گردهمایی نوجوان هاست. دانشآموزان در سن نوجوانی به شدت الگو پذیر هستند و تابع نظر جمعی عمل می کنند. این زنگ خطر بزرگی برای امنیت اخلاقی و رفتاری آن هاست. به خصوص که ایران، متاسفانه دارای پایین ترین سن اعتیاد در جهان است و بسیاری از معتادان به سیگار و مواد مخدر، اولین نخ سیگار خود را از دست دوستان همکلاسی دریافت می کنند. آموزش و پرورش ایران همیشه وجود این بزه در مدارس را انکار کرده است.غافل نباشیم از مسائل مربوط به بلوغ که با طولانی شدن سال های دبستان در دو سال گذشته، موجب نگرانی های جدی شده است. دانشآموز هفت ساله در مدرسه کنار دانشآموز بالغ درس می خواند و این هم نشینی نگرانی هایی را از بلوغ زودرس و به اصطلاح باز شدن چشم و گوش کودکان ایجاد کرده است.
نظام آموزشی
۳-۳-۶ برای بعضی از دانشآموزان مثل یک کابوس است. ناگهان نظم طبیعی مدرسه رفتن تغییر کرده و دانشآموز باید خود را برای حضور در نظام تازه ای آماده کند. گرچه در دولت گذشته، وزیر آموزش و پرورش زیر بار هیچ یک از مشکلاتی که این تغییر ناگهانی ایجاد می کند نرفت، ولی تبعات آن در روزهای حاضر به شدت حس می شود.نظام تازه مانند قطاری است که راه افتاده و دیگر نمی توان جلوی حرکت آن را گرفت. هرچند ریل گذاری برای ادامه حرکت آن صورت نگرفته باشد. حالا وزیر تازه قول هایی برای این ریل گذاری در سال تحصیلی آینده داده است. باید منتظر ماند و دید.
امکانات آموزشی
در میان دانشآموزان و والدین و رسانه ها، این یک جمله تکراری است: «هوشمندسازی تنها یک تخته دیجیتال نیست». حقیقت هم این است که این روزها اگر به مدارسی که نام هوشمند را یدک می کشند مراجعه کنیم، به جز تخته الکترونیک، چشم ما به چیز تازه ای نمی خورد. هنوز در مدارس دولتی نه خبری از تبلت هست، نه اینترنت پرسرعت، نه لابراتوار زبان و نه آزمایشگاه های پیشرفته.البته، خیرین مدرسه ساز در تمام سال های گذشته خدمات ماندگار و ارزنده ای در مدارس ایران انجام دادند اما کاستی ها هنوز بسیار است. گرچه جمعیت جوان ایران رو به کاهش است و از سال های اوج شلوغی مدارس فاصله می گیریم ولی هنوز ۱۳ میلیون شهروند ایرانی، محصل هستند.
نظر کاربران
۱۳ملیون دانش اموز ده سال دیگر کجا هستند ۱۰ درصد موفق درس خوانده برای شکوفایی ایران کافی است بقیه هم بیکار و سر گردون