آزمون ایران و انگلیس در روابط دیپلماتیک
ایران و انگلیس روز دوشنبه یکبار دیگر وارد مرحله جدیدی از روابط دیپلماتیک شدند که همواره با تنش همراه بوده است.
ایران و بریتانیا از قرن شانزدهم میلادی و در دوره شاه طهماسب اول روابط اقتصادی خود را به صورت رسمی آغاز کردند و تا پیش از انقلاب اسلامی روابطی یک سویه داشتند. در دو قرن اخیر و به طور مشخص در دوران قاجار و پهلوی، انگلستان نقشی پررنگ در تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران داشت و همواره با توسل به نیروی نظامی و قدرت اقتصادیاش بر تصمیمگیریهای دربار ایران تاثیر میگذاشت.
در این دوران بریتانیا به دلیل حضور استعماریش در منطقه و اسقرار نیروهایش درهند، افغانستان و عراق به ایران نگاه ویژه داشت و سعی میکرد از طریق مستشاران و سفیرانش در ایران حضور داشته باشد. هرچند گفته میشود ایران برای اولینبار با اصرار امیرکبیر در لندن سفارتخانه دایر کرد.
اما اولین قطع رابطه ایران و انگلیس در دوران جدید به دوران نخستوزیری دکتر محمد مصدق بر میگردد. در آخرین روز مهرماه ۱۳۳۱ دکتر مصدق که با تلاشهایش صنعت نفت در سال ۱۳۲۹ ملی شده بود، رابطه با انگستان را قطع کرد؛ اما سال بعد و ۴ ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت مصدق که با دخالتهای مستقیم سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس انجام شد، رابطه ایران و انگستان از سر گرفته شد.
پس از انقلاب اسلامی در ایران و سیاستهای استکبارستیزی انقلابیون، روابط با بریتانیا دستخوش تحولات جدید است.
آبانماه ۱۳۵۸- چند روز پس از آن که دانشجویان سفارت آمریکا را تسخیر کردند، گروهی از آنان به سمت سفارت انگستان حرکت کردند که با دخالت پلیس موفق نشدند وارد سفارتخانه شوند. اما بریتانیا به خاطر این اتفاق وشرایط حاکم برایران دیپلماتهایش را از تهران فراخواند.
در سالهای پایانی جنگ تحمیلی یکبار دیگر انگستان سفارتخانهاش در تهران را تعطیل کرد و یک سال بعد در پاییز ۱۳۶۷ با دیدار دکتر علیاکبر ولایتی، وزیر خارجه وقت ایران و ریچارد ادوارد جفری هاو، همتایش در بریتانیا، تصمیم گرفته شد روابط از سر گرفته شود.
چند ماه پس از آن و در پی فتوای امام خمینی (ره) در بهمنماه ۱۳۶۷ درباره سلمان رشدی، انگلستان بار دیگر سفارتش را به حالت نیمه تعطیل درآورد.
تعطیلی ها و بازگشاییهای پیاپی سفارتخانه انگلیس در ایران و متعاقبا ایران در انگلیس بارها تکرار شده است.
به رسمیت شناختن ارتش جمهوریخواه ایرلند توسط ایران، تغییر نام خیابان وینستون چرچیل در تهران به بابی ساندرز، نتیجه دادگاه میکونوس که پس از آن کشورهای اروپایی سفیران خود را از تهران فراخواندند همه و همه بهانههایی بودند که روابط دو کشوررا در فراز و فرود برد.
در دوران ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی، با دیدار کمال خرازی و رابین کوک در سال پایانی قرن بیستم روابط دیپلماتیک دو کشور دوباره به سطح سفیر ارتقاء یافت.
پس از حوادث انتخابات 1388 و اخراج چند دیپلمات از هر دو طرف روابط به سردی گرایید. این سردی روابط با تصویب طرح کاهش روابط با انگلیس در مجلس در آذرماه 1390 و حمله گروهی خودسر به سفارت انگلیس بیشتر شد.
هر چند در طول سالیان گذشته و از زمان قطع رابطه ایران با بریتانیا در دوره مصدق این منافع دو کشور بود که در قطع و تجدید ارتباط دو طرف اولویت داشت اما به نظر میرسد در مورد آخر و حمله به سفارت انگلستان در سال 1390 منافع جناحی و گروهی بر منافع ملی ترجیح داده شد. هنوز بعد از چند سال مشخص نشده است که این افراد به چه دلیل و با تحریک چه کسانی وارد سفارتخانه یک کشور خارجی شدند که مسوول تامین امنیت آن برعهده دولت جمهوری اسلامی است. حمله کنندگان به سفارت انگلیس بر خلاف کسانی که سال 1394 به سفارت عربستان حمله کردند، مورد پیگرد و دادگاهی قرار نگرفتند و حتی از سوی برخی چهرههای تندرو مورد تشویق نیز قرار گرفتند. حملاتی از این دست موجب شد تا ایران در سطح بینالمللی و دیپلماتیک هزینههای سیاسی فراوانی را متقبل شود. این اقدام موجب شد تا کشورهای اروپایی به ترتیب سفارتخانههای خود را در تهران تعطیل کردند و دیپلماتهایشان را فراخواندند.
با این حال پس از روی کار آمدن دولت روحانی و توفیق دستگاه دیپلماسی در مذاکرات هستهای و نیز سیاست دولت در ایجاد تعامل سازنده با دنیا، روابط دیپلماتیک ایران و انگلستان نیز در مسیر بهبود قرار گرفت.
در مهرماه 1394 روحانی و دیوید کامرون بهعنوان رییسان دولت ایران و بریتانیا برای اولینبار پس از انقلاب در حاشیه نشست سازمان ملل دیدار کردند و در اول شهریورماه 1394 فیلیپ هاموند، وزیر خارجه وقت بریتانیا با سفر به تهران سفارتخانه این کشور را بازگشایی کرد.
در آذرماه 1394 محمدحسن حبیبالهزاده به عنوان کاردار غیرمقیم ایران در لندن معرفی شد تا این که در نهایت پس از فراز و نشیبهای بسیار برای بازگشایی مجدد سفارتخانههای دو کشور که موافقان و مخالفان بسیار در دو طرف داشت. روز دوشنبه 15 شهریور سفیران ایران و انگلیس به طور همزمان رونوشت استوارنامه خود را در پایتختها به وزیران خارجه تسلیم کردند.
روابط سیاسی و دیپلماتیک ایران و بریتانیا در طول تاریخ تاکنون همواره با فراز و نشیب مواجه بوده است و در این میان نبود اعتماد متقابل به ویژه از سوی ایرانیان به سیاستهای انگلیس بعد از انقلاب اسلامی و تلاش برای اعمال نفوذ در ایران بر خلاف منافع کشورمان نشان میدهد که این روابط در آینده نیز بر روی لبه تیغ حرکت خواهد کرد. بیاعتمادی میان دو کشور با وجود تغییر دولتها امری نبوده است که بهبود یافته یا تغییر کند بنابراین ساخت دوباره و دوباره این دیوار بیاعتمادی امری است که مسوولان دو کشور باید به آن توجه کنند.
گسترش روابط اقتصادی و تجاری میان دو کشور فراتر از روابط سنتی اقتصادی و تعاملات تجاری بعضا در حوزه صادرات نفت موجب میشود تا روابط ضعیف و شکننده سیاسی قوام و استحکام بیشتری یابد.
نظر کاربران
ارتباط بین المللی بسیار عالی است درخصوص رابطه ایران وانگلیس وفرازونشیب بین دوکشوردرسالیان گذشته اختلاف
رانشان می دهد...