۳۸۳۰۸۷
۱ نظر
۵۰۰۱
۱ نظر
۵۰۰۱
پ

عزتی‌ که به ۴ تخت تقلیل یافت

این نخستین‌بار نیست که برای اهدای خون به پایگاه انتقال خون خیابان وصال مراجعه می‌کنم.

روزنامه فرهیختگان: این نخستین‌بار نیست که برای اهدای خون به پایگاه انتقال خون خیابان وصال مراجعه می‌کنم. بزرگ است و در دفعات گذشته چندان معطلم نکرد. با این حال این‌بار، تماس تلفنی از سازمان انتقال خون تهران، برای خون‌گیری مستمر از افراد دارای گروه خونی O منفی، باعث شد نیم‌روز میانه هفته سر از اینجا درآورم. صدای مهربانی از پشت گوشی از من خواست که باز هم خون اهدا کنم، چراکه گروه خونی‌ام کمیاب و برای نجات افراد بسیار لازم است.

سالن انتظار نسبت به آخرین مراجعه‌ام تغییر کرده و کوچک‌تر شده است.

تعدد حضور مردان، به شک می‌اندازدم که اشتباه آمده‌ام اما این‌طور نیست و تنها زن حاضر هستم. نوبت می‌گیرم و می‌نشینم. اما دستگاه شماره‌خوان پذیرش، کار نمی‌کند. گوش تیز می‌کنم تا میان این خیل جمعیت عقب نیفتم. صف عریض و طویلی پشت در قسمت تست هموگلوبین خون شکل گرفته است. انتهای صف می‌ایستم. ۶ ماه پیش که به همین مرکز مراجعه کرده بودم به گمان اوضاع مرتب‌تر می‌رسید و خبری از ایستادن در صف نبود و شماره‌خوان نوبت را اعلام می‌کرد. به دلم بد راه نمی‌دهم و به ساعت نگاه می‌کنم که نیم‌ساعتی از مراجعه‌ام گذشته است.

بعد از اندازه‌گیری هموگلوبین منتظر ویزیت پزشک می‌مانم. جمعیت زیاد است و چشم‌ها بین لنگ‌های در اتاق‌های ویزیت دودو می‌زند. بسیاری که احتمالا میانه کار روزانه سری به این مرکز زده‌اند، منتظرند زودتر کارشان تمام شود.

اما در راهروی به‌شدت باریکی که محل انتظار برای ورود به سالن بزرگ خون‌گیری است، بعضی جای نشستن هم ندارند. بیشتر به اورژانس یک بیمارستان دولتی شبیه است تا مرکزی برای اهدای خون.

مرد چاقی که در راهروی باریک پشت در سالن خونگیری گویی عرصه را به خود تنگ می‌بیند، به شلوغی اشاره می‌کند و از مرد جوان همراهش می‌خواهد که آنجا را ترک کنند. تعداد زنان در انتظار حالا به چهار نفر رسیده، اما اسامی مردان یک به یک خوانده می‌شود و کسی نامی از چهار زن حاضر نمی‌برد. یک به یک اعتراض می‌کنیم و بعد از مدت نسبتا طولانی نام‌مان را می‌خوانند و وارد سالن بزرگ می‌شویم.

لابد تختی زیر سقف همین سالن بزرگ به ما تعلق می‌گیرد. اما ما را به سمت اتاقکی دو در چهار متر که با پارتیشن در گوشه سالن محفوظ شده، هدایت می‌کنند. چهار تخت خونگیری در فواصلی به هم چسبیده است. از دیدن محوطه باریکی که به خانم‌ها اختصاص پیدا کرده، متاسف و عصبانی می‌شوم. در چهره سه زن دیگر که هر کدام به سختی خود را روی تخت‌ها جابه‌جا می‌کنند هم می‌توان همین را دید.

دو پرستاری که سردرگم از حضور ما در این اتاقک تنگ و ترش هستند، مشخص است که تازه‌کارند و بخشی از کار را به کمک پرستار با تجربه‌ای که در سالن خونگیری مردان مستقر است، انجام می‌دهند. در حالی که دستم کبود شده و درد گرفته از پرستار می‌خواهم که کش خونگیری که بالای بازویم بسته را کمی شل کند. این درحالی است که خانم بغل‌دستی از همین نعمت هم محروم است و بازویش با دستکش جراحی بسته شده است.

بعد از چند دقیقه معلوم می‌شود لیبل مشخصات دو خانم بغل‌دستی روی کیسه‌ها و نمونه خون برای آزمایش جابه‌جا چسبیده شده و پرستار در تلاش است برچسب‌ها را که هرکدام بارکدی دارد، بکند و به درستی الصاق کند. چهار نفرمان نگاه تاسف‌باری به پرستار تازه‌کار می‌کنیم که با «ها» کردن سعی دارد برچسب را روی شیشه نمونه خون جفت و جور کند. یکی از زن‌ها نگران است و اعتراض می‌کند.

خونگیری یکی از خانم‌ها تمام شده و منتظر گرفتن آبمیوه و بیسکویت کوچکی است که معمولا پس از خونگیری داده می‌شود. اما پرستار درگیر حل مشکل برچسب‌هاست و در جواب اعتراض او، می‌گوید خودش می‌تواند از یخچال بردارد. جا نیست و پرستار تغذیه را روی پایمان می‌گذارد.

قاعدتا عصبانی هستم. خانم خوشرویی مسئول شیفت مرکز است و اعتراض‌هایم را می‌پذیرد. در پاسخ به اینکه چرا چنین فضای کمی به زن‌ها اختصاص پیدا کرده، توضیح می‌دهد که مدیران مرکز قصد داشتندتا ساختمان مرکز جداگانه‌ای برای اهدای خون زنان راه‌اندازی کنند، اما این پروژه ناتمام ماند و ساختمان اختصاصی، به محوطه دو در چهار متر تقلیل پیدا کرد.

حالا که ساعت از یک عصر گذشته و از مرکز خارج می‌شوم با خودم آمار را مرور می‌کنم. اینکه در کشورهای پیشرفته ۵۰ درصد ‌دهندگان خون زنان هستند و در ایران تنها پنج درصد و به این فکر می‌کنم که آیا بار دیگر هم برای اهدای خون به اینجا خواهم آمد؟
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • علی

    عالی بود متاسفانه در شهرستان ها هم همین وضع است و روز به روز به جاب بهتر شدن وضع بد تر می شود .

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج