مرگ مرموز زن جوان در هالهای از ابهام
شش سال بعد از تشکیل پرونده قتل زنی جوان و اصرار اولیایدم بر گناهکاربودن شوهر این زن، متهم باز هم در دادگاه حاضر شد و بر بیگناهیاش اصرار کرد.
مأموران آبانماه سال ٨٩ باخبر شدند زنی جوان در خانهاش جان باخته است. کسی که جسد این زن را پیدا کرده فرزند ١٠ساله او بود که بعد از بازگشت از مدرسه با جسم نیمهجان مادرش روبهرو شده بود.
پسربچه به مأموران گفت وقتی به خانه رسید مادرش را دید که کیسهای روی سرش کشیده و شالی نیز دور گردنش پیچیده شده بود. با توجه به گفتههای این پسربچه، تحقیقات آغاز شد. پدر و مادر مقتول مدعی شدند فرزندشان به دست دامادشان به قتل رسیده است. آنها گفتند دختر و دامادشان با هم اختلافات عمیقی داشتند و دخترشان بارها از دامادشان گلایه کرده بود بههمیندلیل هم فکر میکنند او عامل این قتل است.
به این ترتیب، همسر مقتول بازداشت شد و مدتها از او بازجویی شد، اما او منکر قتل همسرش شد و گفت چنین کاری نکرده است. وقتی مأموران تلفن همراه متهم را بررسی کردند، متوجه شدند زمان قتل او در محدوده خانهاش بود و همین ظن مأموران را نسبت به او بیشتر کرد، اما مرد جوان همچنان اصرار داشت قتلی مرتکب نشده و همسرش قبلا بارها اقدام به خودکشی کرده بود.
او گفت: ما بهجز پسرمان فرزند دختری هم داشتیم که دچار مشکل قلبی بود با اینکه خیلی دوا و دکتر کردیم، اما دخترمان فوت شد از آن به بعد همسرم بهشدت افسرده شد. او دیگر مثل سابق نبود و اشتیاقی برای زندگی نداشت. وضعیت روانی همسرم بهشدت بههم ریخت و چندینبار خودکشی کرد. بارها گفته بود دیگر نمیخواهد زندگی کند. مشکلاتی که من با همسرم داشتم هم به دلیل همین موضوع بود.
ما مشکل دیگری نداشتیم. هرچند مادر همسرم مدعی است من با همسرم به دلیل خانهای که شریکی خریده بودیم مشکل داشتیم، اما اینطور نبود همسرم سالها بود که داغدار فرزندمان بود و آرام نمیگرفت. روز حادثه هم من برای انجام کاری به نزدیکی خانه رفتم و داشتم به محل کارم برمیگشتم که پسرم زنگ زد و گفت برای مادرش چه اتفاقی افتاده است. این در حالی بود که پزشکی قانونی با قطعیت نتوانست درباره اینکه مرگ زن جوان خودکشی بوده یا جنایت، اظهارنظر کند و اعلام کرد احتمال میرود این مرگ دیگرکشی باشد.
با توجه به آنچه مأموران یافته بودند و شکایت اولیایدم پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد، مرد جوان یکبار دیگر مدعی شد قتلی در کار نبوده و او همسرش را نکشته است. هیأت قضات متهم را تبرئه کردند اما اولیایدم به این رأی اعتراض کردند. دیوانعالی کشور نیز بعد از بررسی این پرونده حکم دادگاه را نقض و پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه همعرض ارسال شد. اینبار شعبه ١٠ دادگاه کیفری استان تهران مسئول رسیدگی به این پرونده شد. مرد جوان یکبار دیگر گفتههایش را تکرار کرد و باز هم رأی بر برائت او صادر شد.
اولیایدم بار دیگر اعتراض کردند و دیوانعالی کشور اینبار عنوان کرد دادگاه باید درباره اینکه اولیایدم حاضر به قسمدادن متهم هستند یا نه، سؤال میکرد بنابراین پرونده برای برطرفکردن نقص به دادگاه ارسال شد. روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده یکبار دیگر تشکیل شد. بعد از اینکه نماینده دادستان از کیفرخواست دفاع کرد، پدر و مادر مقتول بهعنوان دو نفر از اولیایدم در جایگاه حاضر شدند و یکبار دیگر مدعی شدند دامادشان مرتکب این قتل شده است، اما آنها گفتند هیچ اعتمادی به دامادشان ندارند و معتقدند او دروغ میگوید بههمیندلیل هم قسمش را قبول ندارند.
سپس فرزند متهم و مقتول در جایگاه حاضر شد. او گفت: من هیچ شکایتی از پدرم ندارم. من بودم که مادرم را پیدا کردم کیسهای روی سرش کشیده شده و شالی دور گردنش بود. او هنوز جان داشت اما نمیتوانست صحبت کند. وقتی او را پیدا کردم اول به پدرم و بعد به عمویم که خانهاش نزدیک خانهمان بود زنگ زدم، اما مادرم حرفی نزد و هیچچیز به من نگفت.
سپس نوبت به متهم رسید. در ادامه متهم، اتهام قتل را برای چندمینبار رد کرد و گفت: من هیچ قتلی انجام ندادهام. او زن من بود و دوستش داشتم اما خانواده همسرم اصرار دارند من مرتکب قتل شدم بدون اینکه توجه کنند دخترشان چندینبار پیش از این خودکشی کرده است. دو سال از عمرم را در زندان گذراندم پسرم که خیلی کوچک بود تنها ماند و آسیب دید. بعد از آزادی هم از کار اخراج شدم و حالا شش سال است که بیکارم. من زنم را نکشتم و این اتهام را به هیچوجه قبول نمیکنم. با پایان جلسه رسیدگی، هیأت قضات برای تصمیمگیری دراینباره وارد شور شدند.
نظر کاربران
این روش برای خودکشی خیلی عجیب وغیر منطقی هست من فکر نمی کنم کسی بتونه این جوری خودش رو بکشه چون مسلما به محضی که به آدم فشار بیاد اقدام به نجات خودش می کنه و نمیتونه تحمل کنه تا بمیره منم فرضیه خودکشی رو قبول ندارم ولی اگه یک درصد در نظر بگیریم که شوهر این شخص قاتل هست چطور میشه آدم یک نفر رو بکشه و راحت به زندگیش ادامه اگه این طور باشه خیلی آدم بی وجدانی باید باشه
البته من فقط فرض کردم و هیچ قضاوتی ندارم
سلام، مینا جون، شاید این احنمال باشد از قبل بر اساس خودکشی های مکرر، حتماً هم ناراحتی قلبی داشته که هنگامی حالش یه کم بد شد خودش پلاستیک را سر کشیده باشد؟؟؟ ولی به قول شما اینکه خودش عامداً پلاستیک بکشه!!! مرگ سخته تا فشار را احساس کنه اونو خودبخود در میاره!!! والا آدم دیوونه میشه از این هم جنایت مختلف و جورواجور؟؟؟!!!