برای لمس فاصله طبقاتی و درک میزان نابرابری در برخورداری از رفاه در کشور، لزوما نباید راهی مناطق دور افتاده و اصطلاحا زیر پونز نقشه ایران شد.
خبرگزاری مهر: برای لمس فاصله طبقاتی و درک میزان نابرابری در برخورداری از رفاه در کشور، لزوما نباید راهی مناطق دور افتاده و اصطلاحا زیر پونز نقشه ایران شد.
به فاصله فقط ۱۰ کیلومتر از تهران پر زرق و برق، روستاهایی را می توان یافت که مردمانش در نهایت فقر و تنگدستی، پر مشقت ترین شغل ها را در بدترین شرایط آب و هوایی برای بدست آوردن کمترین دستمزد بخور و نمیر، به جان می خرند.
کارگاه های آجر پزی روستای قاسم آباد تهرانچی، مملو از خانواده هایی است که سابقا در شهرستان خواف به کشت و زرع مشغول بودند اما خشکسالی امانشان را بریده و سرانجام ناگزیر از ترک خانه و کاشانه و مهاجرت به حاشیه تهران شده اند. مردان، زنان و کودکان، کار در کارگاه های آجر پزی را از ساعت ۳ نیمه شب آغاز و هر روز سه شیفت کار می کنند در حالی که از زمانی کوتاه برای استراحت برخوردارند. در کارگاه های آجرپزی هر خانواده به صورت هفتگی مبلغ ناچیزی را برای خورد و خوراک دریافت می کند و خانواده ها در اتاق هایی کوچک اقامت دارند، از بیمه هم خبری نیست.
شمار مهاجران افغانی نیز در این کارگاه ها قابل توجه است. آجرپزی در عین حال دائمی نیست و یک شغل فصلی است که فقط در ۶ ماهه نخست سال تنورش گرم است. ساکنان روستای قاسم آباد با آغاز پاییز و فصل سرما دوباره راهی خانه و کاشانه شان در خواف می شوند تا نیمه دوم سال را سپری کنند با این امید که چک های مدت دار دستمزدهایشان نقد شود. همه رنج های این مردمان سختکوش و مقاوم حاصل خشت های کج اقتصاد است که بنای کشاورزی ایران را سست و آسیب پذیر کرده.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
فقط و فقط تلاش طاقت فرسا برای زندن ماندن،در کشوری با سرمایه فراوان بدون مدیریت،
خجالت آور و تاسف بار
ali
نظر من سانسور شد
اقا بسه
دیگه نمیشه به اینجار گفت کشور
ی پسری بود میخاست بره روی مین ، برگشت گفت حتما ترسیده ٰ، پوتیناشو درآورد و گفت : تازه گرفتم از تدارکات ماله بیت الماله . رفت و دیگه برنگشت
یکیم هزار میلیارد پوله کشورو خورد و رفت و برنگشت
حیف حیف حیف
نظر کاربران
فقط و فقط تلاش طاقت فرسا برای زندن ماندن،در کشوری با سرمایه فراوان بدون مدیریت،
خجالت آور و تاسف بار
نظر من سانسور شد
اقا بسه
دیگه نمیشه به اینجار گفت کشور
ی پسری بود میخاست بره روی مین ، برگشت گفت حتما ترسیده ٰ، پوتیناشو درآورد و گفت : تازه گرفتم از تدارکات ماله بیت الماله . رفت و دیگه برنگشت
یکیم هزار میلیارد پوله کشورو خورد و رفت و برنگشت
حیف حیف حیف