بازگشت سعید سیاه به زندان برای بار هفدهم!
نامش سعید است و به خاطر اینکه همیشه در تاریکی شب به سرقت دست میزند، در میان دوستانش ملقب به سعید سیاه است.
انگار زندان رفتن برایش عادی شده. این بار برای هفدهمین بار است که به خاطر سرقت دستگیر شده و به زندان میرود.
او شیفته پراید است و زمانی که ناخواسته از کنار این خودرو حرکت میکند زمزمهای به جانش میافتد که باید آن را سرقت کند و این وسوسه بلای جانش شده و نمیتواند از این دزدی دست بکشد.
پیش از آنکه سارق شوید چه کاره بودید؟
کار خاصی نمیکردم، اما باور کنید اعتیاد از من سارق ساخت. از ۱۶ سالگی معتاد شدم و از همان موقع زندگیام ورق دیگری خورد و به کارهای خلاف رو آوردم.
تا به حال چند بار زندان رفتهاید؟
اینقدر رفت و آمدم به زندان زیاد شده که تعداد دستگیریهایم از دستم در رفته است و باید فکر کنم. اشتباه نکنم این هفدهمین بار است که به زندان میروم.
چرا کار نکردید و سراغ سرقت رفتید؟
همه چیز از اعتیادم شروع شد. شاید اگر معتاد نبودم، مجبور نمیشدم به این بیچارگی بیفتم و سرقت کنم. ۱۶ باری که به زندان افتادم به خاطر سرقت و موادمخدر بود. بیشتر سرقتهایم نیز سرقت خودرو و وسایل داخل آن بود. این اواخر شیفته سرقت خودروی پراید شده بودم. چند ماه پیش آخرین محکومیتم تمام شد و آزاد شدم، اما اعتیاد هنوز با من بود. جا و مکان درستی برای ماندن نداشتم و کاری هم کسی به من نمیداد که رویه زندگیام را عوض کنم. دوباره برای تامین هزینه اعتیادم سرقتهایم را شروع کردم.
حتی یک روز که برای مصرف موادمخدر به خانه دوستم و دختر مورد علاقهام رفته بودم، برای اینکه آنها کمی به من مواد مخدر بدهند با آنها همراه شدم و موتورسیکلتی را سرقت کردیم. در قبال این کار دوستم کمی به من موادمخدر داد. همین طور سرقتهایم ادامه پیدا کرد. با بخشی از پول فروش خودروهای سرقتی موادمخدر میخریدم و بقیه را خرج غذا و جا و مکان میکردم. اگر کمی پول ته جیبم میماند با دوستان معتادم برای تفریح و خوشگذرانی میرفتم و پولها را خرج میکردم.
از روز دستگیریات بگو؟
آن روز با سوار شدن در خودروی سرقتی پراید، همراه دوستم و دوست دخترش در جاده اسلامشهر در حرکت بودیم که ماموران متوجه سرقتی بودن خودرو شده و تعقیبمان کردند. در جریان این تعقیب و گریز چهار گلوله به سمت خودرو شلیک کردند. کنترل خودرو ازدستم خارج شد و با خودرویی تصادف کردیم. خودرو را همان جا رها کرده و پیاده فرارکردیم که ماموران ما را تعقیب و دستگیر کردند.
این خودرو را چطور دزدیدید؟
روزهای پایانی تیر امسال به عنوان مسافر سوار خودرو شدیم و در میان راه راننده را به بیرون پرت کرده و خودرو را سرقت کردیم. مدارک شناسایی راننده را دور انداختیم و۷۰۰ هزارتومان پول و وسایلش را برداشته و میان یکدیگر تقسیم کردیم.
چرا به «سعید سیاه» معروف شدید؟
من شیفته سرقت پراید در نیمهشب هستم. آنچنان ماهرانه این کار را در دل تاریکی شب انجام میدهم و فرار میکنم که کسی نمیتواند دستگیرم کند. بنابراین میان دوستانم به سعید سیاه معروف شدم.
از زندان خسته نشدهاید؟
خسته شدهام و دوست ندارم دوباره به زندان بروم. اما چه کنم تا وقتی این اعتیاد در وجودم است این سرقتها ادامه دارد. امیدوارم روزی اعتیاد و سرقت را برای همیشه ترک کنم و زندگی سالمی داشته باشم.
نظر کاربران
به جای سعید سیاه کاش کسانی که فیش حقوقی سیاه دارند هم زندان می بردند
يك اردوگاه كار اجباري راه اندازي شود و اينها در ان مشغول شوند
این انگل ها به هیچ دردی نمی خورند فقط دارن از خون مردم تغذیه میکنن.ففط باید اعدام بشن.اینها برای اجتماع مضر هستند برای بقیه هم مشکل ایجاد میکنند.حیف زندان و هزینه ای که صرف این انگل ها بشه.هنوزم میگه ادامه دارد
پاسخ ها
اقا مهدی وقتی که تو جامعه ما مواد واعتیاد گریبانگیر جوونها شده چه انتظاری این جوونها داری مقصر اصلی فقط دولته .چون دلت ما هیچ توجه به ملت خودش نداره فقط فکر جیب خودشون هستن مواد از مرزها وارد کشور میشه .چطور تا یه نفر میخواد به صورت قاچاقی از مرزها خارج بشه زود دستگیر میکن واما واردات این همه مواد را نمیتونن جلوشو بگیرن این همه مواد میگیرن ازمواد فروشها کجا میبرن .به زندانها مواد را کیا میبرن ملت که نمیبرن .پس معلومه دولت خودش این همه موادی که از مواد فروشان کشف میکنن دوباره از اینور وارد زندان میکنن تا هم سودی به جیب خودشون باشه هم سرملت به خودشون گرم باشه و ازکارهای مسولین بی مسولیت خبر نداشته باشن
دراسلام اومده اگر اثبات شد دزد هستی بار اول ۴ انگشت بار دوم دست قطع بشه بار سوم گردن زده بشه .........
دست سارقی که بعد از این همه زندان رفتن آدم نشده باید قلم بشه باید قطع بشه
.................
................... باید درب ماشین و خونه را با خیال راحت بشود که باز گذاشت نه اینکه هزار قفل هم میزنی باز هم دزد میبره.
من به شخصه مدتی قبل از ماشینم کالسکه بچه ام رو گذاشتم تو پیاده رو تا خود بچه را بردارم که بذارم توی کالسکه یه زن نسبتا جوان به خودش جرات داد ۱۰ متری کالسکه را بدزده.. این چه وضعی است ؟؟؟ اگر بچه توی اون کالسکه بود بچه آدم رو هم میدزدیدن باهاش
سرت را بچرخونی یک دو سه بردند
..................................
به نظر من از افراد زندانی در کارهای عمرانی کشور بهعنوان کارگر استفاده کنند.دیگه وقت نمیکنن بشینن و راههای دزدی بیشتر و بهتری از همدیگه یاد بگیرن، تازه کار مفید هم انجام دادن.
اعدامش کنید
باید انقدر درزندان انفرادی وتاریک بماند تاسیاه شود این احمق که فکر می کنه كه خیلی زرنگه
دوستان عزیز زود قضاوت نکنید اون بنده خدا دست خودش نیست بیماری اعتیاد داره و تا نتواند مواد را ترک کند همین طوری هست براش دعا کنید که مواد را بتونه ترک کنه بیماری اون هم مثل کبیماری هست که مثلا الزایمر داره حالا خودت قضاوت کن
سلام . میگه به عنوان مسافر سوار ماشین شدیم بعد راننده رو انداختیم بیرون . خا بیشرف اون بنده خدا داره با اون ماشین خرج خانواده اش رو در میاره . اره دیگه کجا از زندان برا اینها بهتر هست غذا و جای خواب و رفیق های مثل خودشم که اونجا هستن گل میگن و گل میشنون . اگر دوره محکومیتشان اینها رو بفرستن تو معدن کار کنن دیگه اینجوری با افتخار از دزدی هاش تعریف نمیکنه .
باید این چنین افراد را به کارهای خدماتی وکار اجباری وادار کنند چون اگرقراربود ادم شوند همان یکی دوباری که دزدی کردند ادم میشدند
تنهاراهش اینه که دستهای این انگل قطع کنید