۳۷۹۲۳۶
۳ نظر
۵۰۱۱
۳ نظر
۵۰۱۱
پ

ناگفته هایی از غنی سازی هسته ای ایران

به جرأت می‎توان گفت کسی در ایران نیست که در جریان مسائل مربوط به غنی‎سازی هسته‎ای این کشور نباشد، اما این صنعت نیز مانند هر صنعت دیگری، ناگفته‎‎های بسیاری دارد.

برترین ها: به جرأت می‎توان گفت کسی در ایران نیست که در جریان مسائل مربوط به غنی‎سازی هسته‎ای این کشور نباشد، اما این صنعت نیز مانند هر صنعت دیگری، ناگفته‎‎های بسیاری دارد. ناگفته‎‎هایی که از شیطنت‎‎های داخلی و سوءمدیریت‎‎هایی خبر می‌دهد که هزینه‎‎های بسیاری را برای کشور ایران به بار آورده‎اند. هفته نامه اصولگرای پنجره در شماره ۲۷۲ خود، به سراغ یکی از دانشمندان هسته ای کشورمان که به دلیل حفاظت از جانش از افشای نام او خودداری کرده است رفته تا از زبان او این ناگفته ها را بیان کند. متن کامل این مصاحبه پیش روی شماست.
ناگفته هایی از غنی سازی هسته ای ایران
ما چگونه توانستیم تکنولوژی غنی‎سازی هسته‎ای را بومی‎سازی کنیم؟

زمانی که قرار بود غنی‎سازی را آغاز کنیم، هیچ اطلاعات دقیق و کاملی از چرخه غنی‎سازی هسته‎ای در اختیار نداشتیم. فقط تعدادی نقشه و اسناد از پاکستان، همراه ماشین‌آلات‌ هسته‎ای وارد شده از آن کشور، در اختیار ما قرار گرفته بود. در اینترنت هم هیچ مقاله یا اطلاعاتی موجود نیست که شما بتوانید از آن‎ها بهره‎برداری کنید. از طرفی نیز به‎دلیل نبود تجربه غنی‎سازی هسته‎ای، کسی متوجه محتوای اسناد پاکستانی نمی‎شد.
سوالات بسیاری نیز در خصوص چرخه غنی‎سازی وجود داشت و در این میان تنها چند واحد دانشگاهی‎مان در رشته مهندسی شیمی بود که کمی کمک کرد و باعث شد مقدار بسیار جزئی از اسناد را درک کنیم و این باعث شد که پس از چند روز تحقیق و مطالعه بتوانیم آرایش زنجیره‎ها را درک کنیم و روی کاغذ بیاوریم.
آن هنگام، منظورم سال ۸۳ است که آغاز ورود من نیز به سازمان انرژی اتمی بود،‎ همه دستگاه‎‎ها و ماشین‌آلات پلمب بود و ما حتی نمی‎توانستیم دستگاه‎‎ها را از نزدیک ببینیم و یافته‎هایمان را آزمایش کنیم. تنها می‎توانستیم مطالعه کنیم، تفکر کنیم، با یکدیگر بحث و گفت‎وگو کنیم و پس از تفکر بسیار، نتایج خود را روی کاغذ بیاوریم و روی همان کاغذ نیز آزمایش کنیم و پس از شکست، باز به نقطه ابتدایی خود برسیم و باز همه این مراحل را دوباره از ابتدا آغاز کنیم و پس از چندین‌بار بررسی و برطرف کردن مشکلات، روی کاغذ به نتیجه برسیم.

‎و یک سال بعد پلمب‎ها برداشته می‎شود و حال دیگر زمان آزمون تحقیقات شماست!

بله. در سال ۱۳۸۴ و پس از برداشته‌شدن پلمب‎‎ها توانستیم در ساختمان شماره هشت سایت نطنز و در پایلوت برخی از آزمایش‎ها را انجام دهیم.

بازگردیم به اولین ملاقات شما و چرخه غنی‎سازی هسته‎ای.

پس از آنکه پایلوت را از نزدیک دیدیم ما را به اتاق کنترل بردند و سیستم مانیتورینگ را بررسی کردیم. سیستم مانیتورینگ همان سیستمی است که در سایر شرکت‎ها از قبیل پالایشگاه و پتروشیمی نیز استفاده می‎شود و با آن‎ها می‎توانیم کنترل دستگاه‎‎ها را در دست گیریم. در آنجا نیز مشکلی وجود داشت و آن تسلط نداشتن بر همه قسمت‎‎ها به‎صورت هم‎زمان بود.

‎آن مشکل را چگونه برطرف کردید؟

یک زنجیره غنی‌سازی، شامل ۱۵ مرحله است که در ۴۷ ردیف قرار دارند و در آن زمان همه ۴۷ ردیف در یک صفحه کنترل نمی‎‎شد، بلکه برای کنترل هر صفحه شما می‎بایست تنها همان را انتخاب و کنترل می‎کردید، غافل از آنکه امکان داشت در هنگام کنترل ردیف ۴۰، در همان لحظه حادثه‎ای در ردیف دیگری اتفاق بیفتد و شما متوجه آن نشوید که این مشکل بزرگی بود و در زمانی که ما تنها ۴۰۰ عدد ماشین داشتیم، کنترل ماشین‎‎ها و جلوگیری از تخریب ‎ـ‎ CRASH‎ـ‎ آن‎ها عملیات حیاتی به‎شمار می‎رفت، بنابراین اولین‌گام، اصلاح این کاستی بود که پس از مدتی تحقیق و مطالعه، ابتدا سیستم کنترل را در هفت صفحه جمع‎آوری کردیم و پس از آن، بالاخره توانستیم این اقدام را عملی کرده و سیستم کنترل تمام ۴۷ ردیف را در یک صفحه قرار دهیم. این سیستم، همان سیستم مانیتورینگی است که در تلویزیون بار‎ها نشان داده شده که در سایت نطنز موجود است.

‎گروه شما چند نفر بود؟

ما ۱۶ نفر مهندس بودیم که با یک روحیه همکاری و با اتحاد، کار‎ها را پیش می‎بردیم. چیزی که کمتر در سازمان انرژی اتمی آن زمان شاهدش بودیم و این موضوع نیز باعث شهرت گروه ما در سایت نطنز شده بود و ما را با نام «فرایندی‎ها» می‎شناختند. آن زمان به‎دلیل اینکه فعالیت‎‎های عملیاتی نداشتیم، تنها وقت ما صرف کار‎های مطالعاتی و ترسیم نقشه‎‎های عملیاتی می‎شد. یکی از اعضای این تیم نیز شهید مصطفی احمدی روشن بود.

ناگفته هایی از غنی سازی هسته ای ایران
بپردازیم به ادامه ماجرای غنی‌سازی. مشکل دیگر شما چه بود؟

یکی دیگر از آن مشکل‎‎ها نمونه‎گیری بود. هنگام غنی‌سازی، گاز‎های غنی شده از لوله‎ها عبور می‎کنند تا در طلای سرد جمع‎آوری شوند. در این میان، مقدار کمی از آن گاز‎ها گرفته می‎شود تا در آزمایشگاه کنترل شده و میزان غنای صورت گرفته را مشخص کند. در آن دوران بار‎ها اتفاق می‎افتاد که در هنگام نمونه‌گیری، یک اشتباه کوچک رخ می‎داد و به‎تبع آن، کل زنجیره با مشکل مواجه می‎شد که البته این مشکل نیز با صرف زمان قابل توجه و مطالعه روند نمونه‌گیری، حل شد و امروز یک کار بسیار آسان به‎شمار می‎رود.

‎پس از برداشته شدن پلمب‎ها، ماجرای خرابکاری‎ها آغاز می‎شود. برخی از آن‎ها را برای ما عنوان می‎کنید؟

یکی از اولین خرابکاری‎ها، مشکلاتی بود که در شیر‎های خریداری شده برای ماشین‌آلات غنی‎سازی و در شرایط خلاء، به‎وجود آورده بودند. در آن هنگام، سازمان انرژی اتمی به‎صورت مستقیم اقدام به خرید تجهیزات نمی‎کرد، بلکه بازرگانانی بودند که در قالب پیمانکار، این خرید‎ها را انجام می‎داند. از سویی، سرویس‎‎های اطلاعاتی نیز این بازرگانان را شناسایی کرده و هنگامی که متوجه شدند آن‎ها به‎دنبال آن شیر‎ها برای خرید هستند، شیر‎های دستکاری شده را به آن‎ها فروختند. این شیر‎ها به‎گونه‎ای بودند که در هنگام آغاز کار زنجیره، هوا را وارد آن کرده و با ورود هوا به زنجیره، باعث از بین رفتن همه 164 ماشین موجود در زنجیره می‎شدند.

‎چگونه متوجه این خرابکاری شدید؟

یک روز که در حال کنترل یکی از شیر‎ها بودیم متوجه یک نقطه بسیار کوچک سیاه رنگ در داخل شیر شدیم، ابتدا فکر کردیم مقداری رنگ است که به شیر چسبیده شده، اما با یک سوزن کوچک آن را کنترل کردیم و دیدیم سوزن به راحتی وارد آن می‎شود. متعجب شدیم. تا آنجایی که دانش مختصر آن دوران ما در زمینه غنی‎سازی به ما آموخته بود، این سوراخ کوچک در داخل این شیر‎ها جایی نداشت، پس آن را بریدم و متوجه شدیم یک سنسور در داخل شیر قرار گرفته که وظیفه آن این است که در هنگام راه‌اندازی زنجیره، پس از شناسایی، هوا را وارد چرخه کند.

‎برای برطرف شدن این مشکل چه کردید؟

شیر دیگری غیر از این شیر‎ها نبود. یا باید متوقف می‎شدیم یا آنکه با یک ترفند به فعالیت خود ادامه می‎دادیم. راه‌حل هم آسان بود، تنها یک نقطه جوش کوچک می‎توانست سنسور را از کار بیندازد. پس همه شیر‎ها را با نقطه جوش ترمیم کردیم. البته باید عنوان کنم که ما تنها از شیطنت‎‎های خارجی رنج نمی‎بردیم، بلکه شیطنت‎‎های داخلی نیز وجود داشت.

‎منظور شما از این شیطنت‎‎های داخلی چیست؟

برخی نمی‎خواستند ما کار را به سرانجام برسانیم. دلیل‎شان هم این بود که می‎خواستند کار به نام خودشان تمام شود، نه فرد دیگری. تا جایی که حتی یکبار شهید احمدی روشن که شخصیت بی‎پروایی داشت از برخورد آن‎ها ناراحت شد و گفت: «گر تو بهتر می‎زنی، بستان بزن». آن‎ها نیز از این حرف، هم ناراحت شدند و هم می‎دانستند کس دیگری نیست که به این اندازه در زمینه‌ی مورد بحث تجربه کسب کرده باشد.

‎آیا تجربه دیگری نیز از شیطنت‎‎های داخلی داشته‎اید؟

یک روز، مدیر عامل وقت پادمان آمد و یک نقشه به من نشان داد و گفت به‎نظر شما این نقشه کجاست؟ نگاهی به آن انداختم و گفتم این نقشه سایتی است که در آن می‎خواهند بمب تولید کنند. این را که به او گفتم، تشکر کرد و رفت و من نمی‎دانستم این نقشه سایت فوردوست؛ چراکه تا آن زمان نمی‎دانستم سایت فوردو در حال تاسیس است. پس از مدتی، در یک جلسه مشترک او به من گفت که این نقشه را برای فوردو طراحی کرده‎اند. این در‎ حالی بود که قرار ما تولید سلاح اتمی نبود و این را من به پای شیطنت افرادی می‎گذارم که می‎خواستند برای ما مشکل ایجاد کنند. بلافاصله پس از آن جلسه ما اقدامات مناسب جهت برطرف کردن این مشکل را آغاز کردیم و پیش از آنکه آژانس بگوید ایران سایت فوردویی دارد و به‎وسیله آن برای ما مشکلی ایجاد کند، آقای دکتر احمدی‎نژاد، دو روز پیش از آن و به‎صورت رسمی در سازمان ملل اعلام کرد که ما سایت فوردو را راه‌اندازی کرده‎ایم و درب‎های آن به روی بازرسان آژانس باز است.

‎بپردازیم به ادامه ماجرا...

بالاخره زمان راه‌اندازی و گازدهی یک زنجیره تک ماشینه شد. در آن زنجیره ما توانستیم تجربه‎‎های بسیار زیادی کسب کنیم. برای مثال ما گمان می‎کردیم برای کنترل دقیق می‎بایست در کنار دستگاه حضور داشته باشیم و همان‎جا مانیتور‎ها را کنترل کنیم. حال آنکه سروصدای زیاد ماشین‎ها بسیار آزاردهنده بود که پس از مدتی متوجه شدیم نیازی به این کار نیست و از راه دور نیز می‎توان همه این کارها را انجام داد.
اتفاق جالب نیز آن بود که تمام نتایج به دست آمده دقیقا مانند نتایجی بود که ما در تئوری به دست آورده بودیم. این یک موفقیت بود و بلافاصله پس از آن به‎سراغ یک زنجیره 10 ماشینه رفتیم که البته آن را نیز به ‎درستی نمی‎شناختیم و تمام دانستنی‎‎های ما منطبق بر تئوری بود. موضوع آن بود که هر ماشین، رفتار متفاوتی داشت و زنجیره نیز نسبت به یک ماشین مستقل، رفتار خاصی از خود نشان می‌داد. با این حال آغاز به‎کار کردیم.

ناگفته هایی از غنی سازی هسته ای ایران
آن زمان، بازرسی‎‎های آژانس بین‎المللی انرژی اتمی به چه صورت بود؟

تمام اقدامات ما زیر نظر دوربین‎‎های آن‎ها صورت می‎گرفت. از طرفی خود آن‎ها نیز هر سه روز یکبار می‎آمدند و بازرسی حضوری داشتند. البته باز کردن هر بار پلمب سیلندر‎ها نیز برعهده آژانس بود. یعنی آنکه می‎آمدند پلمب را باز می‎کردند تا ما بتوانیم سیلندر را وارد اتوکلاب کنیم، پس از ورود نیز مجددا آن را پلمب می‎کردند که ما نتوانیم خودمان به‎صورت مستقل این کار‎ها را انجام دهیم. یک نکته جالب هم این بود که آن‎ها به آقای مهندس آقازاده، مدیر وقت سازمان انرژی اتمی، گفته بودند که شما چگونه می‎توانید با این سرعت کار کنید. تحلیل آن‎ها این بود که ما کمتر از شش ماه نمی‎توانیم مرحله تک ماشینه را پشت‌سر بگذاریم و وارد مرحله زنجیره شویم، اما ما کمتر از دو هفته این کار را انجام داده بودیم و این باعث شگفتی آن‎ها شده بود.

‎و پس از آن نیز زمان زنجیره اصلی و غنی‎سازی مورد نظر شد.

بله. درست دو روز پیش از آغاز سال ۱۳۸۶ بود که ما زنجیره ۱۶۴ تایی را آغاز کردیم. آن زمان با وجودی که خوراک بسیاری به ماشین‎ها می‎دادیم، اما به نتایج مورد نظر نمی‎رسیدیم و همه خوراک‎ها به‎جای غنی‎سازی تبدیل به پسماند می‎شد و ماشین‎‎های بسیاری نیز، در حدود ۴۷ درصد کل ماشین‎‎های موجود‎،‎ در این میان آسیب دیده بودند. به همین دلیل در روز ۱۴ فروردین سال ۸۵ جلسه‎ای برگزار شد و در آن به ما گفتند که مهندس آقازاده از روند کار راضی نیستند و خودشان می‎خواهند شخصا برای بازدید بیایند و تا زمانی که ایشان می‎آیند، باید دستگاه‎ها را متوقف کنید.

‎و این اتفاق افتاد؟

خیر. همه ما شوکه شده بودیم. پس از این همه تلاش و فعالیت فرایند را متوقف کنیم؟ به هیچ‌وجه نمی‎توانستیم این موضوع را قبول کنیم. از طرفی در روز‎های آخر عملکردی از زنجیره دیده بودیم که نشان می‎داد در حال نزدیک شدن به نتایج مورد نظر هستیم. من گفتم ۲۴ ساعت زمان بدهید، اگر شد که خدا را شکر و اگر هم نه، من از سازمان استعفا می‎دهم و می‎روم. این پیشنهاد من با حمایت دیگر همکاران روبه‎رو شد و مدیر وقت سایت نطنز را مجاب کرد که این زمان را به ما بدهد.
جلسه حوالی ساعت ۱۶ تمام شد و ما به سرکارمان بازگشتیم. مدام نمونه می‎گرفتیم و میزان غنا را آزمایش می‎کردیم. در این میان، یکی از همکاران متوجه موضوعی شده بود. او متوجه شده بود که دستگاه تست غنا مدام در حال اعلام اعداد نامربوطی است. موضوع را از او جویا شدم و نظرش این بود که به‎دلیل بالا رفتن غنا، این مشکل وجود دارد و پیشنهاد او نیز این بود که غنا را به پنج درصد برسانیم. من هم با این موضوع موافقت کردم و قرار شد غنا را به پنج درصد برسانیم.
پیش از آن و زمانی که میزان غنا یک درصد بود، دستگاه در ارائه اعداد مشکلی نداشت، اما حال که غنا بالا رفته بود این مشکلات به‎وجود آمده بود. پس از این اتفاق و تنها چند ساعت بعد از آن جلسه، یعنی حوالی ساعت ۱۹، نمونه‎ای که گرفتیم ۲.۷ درصد بود و این یعنی موفقیت، اما کافی نبود؛ چراکه ما باید به سه درصد می‎رسیدیم و باز چرخه را ادامه دادیم تا آنکه بالاخره، و در نزدیکی ساعت ۲۱، به میزان ۳.۱ درصد رسیدیم. این خبر سروصدا به پا کرد.

‎ میانگین سنی دانشمندان هسته‎ای ما چقدر است؟

در سال ۸۳، من به‎عنوان بزرگ‎ترین آن‎ها ۳۱ سال سن داشتم و بقیه بین ۲۳ تا ۳۰ سال داشتند.

‎و امروز میانگین سنی دانشمندان ما چقدر است؟

امروز سن‎ها بالاتر رفته است، از ۲۵ سال تا ۴۵ سال.

بازگردیم به داستان غنی‎سازی هسته‎ای. پس از آنکه توانستید ۳.۶ درصد را غنی‎سازی کنید چه اتفاقی افتاد؟

چند روز پس از آن را رسما روز ملی هسته‎ای اعلام کردند و به همان مناسبت هم جشنی گرفته شد و در آن جشن بود که تازه متوجه شدیم چه اتفاقی افتاده است. در آن جشن به کسانی مدال لیاقت دادند که هرگز نقشی در روند غنی‎سازی نداشتند و این انصاف نبود. عده‎ای بودند که از روند غنی‌سازی، بسیار می‎ترسیدند؛ تا آنجا که یکبار که می‎خواستیم غنی‎سازی کنیم، از ترس به خود می‎لرزیدند و اینکه به برخی از همان افراد مدال لیاقت داده شود، درست نبود. برخی از همان افراد به لطف همان مدال‎ها درجاتی گرفتند که حقشان نبود. چرا هیچ‎کدام از آن افراد تهدید و ترور نشدند؟ پس حتما دشمنان نیز می‎دانستند که چه کسانی نقش داشته‎اند و چه کسانی نه.

‎شما هم تهدید شدید؟

بله. برای بسیاری از همکاران ما دسته‌گل‎‎هایی می‎فرستادند که آن‎ها را از کار باز دارند، اما همه تصمیم خودمان را گرفته بودیم و استوار بر سر این تصمیم ایستادگی کردیم.

‎ماجرای دسته گل‎ها چه بود؟

برای برخی با پیک گل می‎فرستادند و روی آن نامه تهدیدآمیزی گذاشته می‎شد که شما و خانوادتان شناسایی شده‎اید و به صلاح شماست که دست از تلاش بردارید و از سازمان هسته‎ای بیرون بیاید. تهدیداتی نیز وجود داشت که قرار بود عملیات چسباندن بمب به ماشین‎ها، این‎بار با چسباندن بمب به اتوبوس پرسنل سایت نطنز اتفاق بیفتد که البته این اتفاق با هوشیاری ماموران امنیتی خنثی‎ شد. البته این قضایا نیز باعث ترسناک شدن ماجرا شده بود و بسیاری هم به‎دلیل همان ترس عقب کشیدند و از سازمان جدا شدند.

‎‎شما اشاره به ترس برخی از پرسنل کردید. آیا شما هم ترسیدید؟

خیر. یکبار در سایت بی‎بی سی فارسی اعلام شد که قرار است در تاریخ ۷ فروردین ماه سال ۱۳۸۵، سایت نطنز بمباران شود. همان شب که این خبر را خواندم با شهید احمدی روشن داشتیم در محوطه قدم می‎زدیم که دیدیم پدافند در حالت آماده باش قرار گرفته است. به‎جای آنکه بترسیم، داشتیم با شهید احمدی روشن درباره این موضوع شوخی می‎کردیم. ۷ فروردین هم رسید و اتفاقی نیفتاد.

‎آیا امروز تدابیر امنیتی برای حفاظت از شما اندیشیده شده است؟

بله. یک تیم حفاظت هستند که از من حفاظت می‎کنند.

ناگفته هایی از غنی سازی هسته ای ایران
بخش غنی‎سازی سایت نطنز چند متر زیر زمین است؟

سایت نطنز نزدیک به ۵۰ متر زیر زمین است. برای ساخت آن هم زمین را تا عمق ۵۰ متری خاک‌برداری کرده‎اند، پس از آن ساختمان مورد نظر ساخته شده است و روی آن خاک ریخته‎اند. اختلاف سایت فوردو با نطنز هم در همین است که در فوردو نزدیک به ۳۰ متر، و در زیر کوه، به زیر زمین رفته‎اند و به‎دلیل وجود همان کوه، با ارتفاع ۱۲۰ متری، است که کمتر به فکر بمباران آن افتاده‎اند و مدام حرف از پلمب شدن آن می‎زنند.

‎پس از جشن ملی هسته‎ای چه اتفاقی افتاد؟

پس از آن اوضاع خوب نبود و به‎جای اتحاد بیشتر در سازمان، شاهد متلاشی‌شدن گروه‎‎ها و جدا شدن افراد لایق بودیم. برای مثال حتی شهید احمدی روشن نیز از نطنز جدا شد و در شرکت دیگری مشغول به فعالیت شد. در سال ۸۶ برخی از همکاران از من خواستند که حقایق موجود در سازمان هسته‎ای را با آقای آقازاده در میان بگذارم و به همین دلیل یک روز که ایشان به سایت نطنز آمده بودند به‎سراغ ایشان رفتم و گفتم: «حاج آقا، آخر این مسیری که شما می‎روید بن‌بست است».
حرف من به‎عنوان یک مهندس جوان در مقابل تیم مهندسان، حرف ناچیزی به‎نظر آمد و من به ایشان گفتم: «شما مدتی وزیر نفت بوده‎اید، همان مهندسان شرکت نفت را بیاورید، مهندسان برق، مکانیک و غیره‎،‎ و از آن‎ها بخواهید نظرات کارشناسی خودشان را در مورد سایت نطنز اعلام کنند». اما ایشان این حرف را نپذیرفتند و من هم از ایشان جدا شدم. من هم مدتی در آنجا ماندم و در آخر استعفای خودم را نوشتم و از سازمان خارج شدم و در سال ۸۸ و به خواست آقای مهندس آقازاده باز به سازمان بازگشتم. در آن زمان ایشان متوجه حرف‎های من شده بود و از من خواست که بازگردم. آن هنگام، هم‌زمان شده بود با حمله ویروس استاکسنت و از من خواستند در زمینه کنترل و خنثی‎سازی آن کمک کنم.

‎پیش از صحبت در خصوص غنی‎سازی ۲۰ درصدی، سوال من از شما این است که نیاز کشور به غنی‎سازی چند درصدی است؟

یکی از مشکلاتی که ارتش ما دارد این است که نمی‎تواند زیردریایی‎‎ها و ناو‎های خود را بدون نیاز به سوخت‎گیری در کشور دیگری در مسافت‎‎های طولانی هدایت کند و مجبور است پس از مدتی برای سوخت‎گیری متوقف شود، حال آنکه اگر از سوخت هسته‎ای استفاده شود، می‎توان یک زیردریایی را در مسافت‎‎های طولانی و حتی برای چند سال بدون نیاز به سوخت‎گیری مجدد هدایت کرد. برای این کار نیز نیازمند غنی‎سازی ۶۰‎ ـ‎ ۶۵ درصد هستیم. ناو‎ها و زیردریایی‎‎های آمریکا مجهز به همین سوخت هستند.

‎به‌غیر از مصارف نظامی، برای مصارف دیگر به چه میزان غنی‎سازی نیازمند هستیم؟

برای مثال در حوزه علم پزشکی و رادیو دارو‎ها نیازمند غنی‎سازی تا حدود ۹۰ درصد هستیم که البته اصلاحات صورت گرفت و تا ۲۰ درصد نیز کاهش یافت. به همین دلیل نیز ایران برای خرید آن اقدام کرد، اما به ما نفروختند و مسئولان به ما گفتند تدابیری برای غنی‎سازی ۲۰ درصدی بیندیشیم.

‎‎ماجرای غنی‎سازی ۲۰ درصدی چگونه بود؟

در آن زمان آقای دکتر صالحی، جلسه‎ای در تهران برگزار کردند تا فرایند غنی‎سازی ۲۰ درصدی را بررسی کرده و راه مناسب برای این غنی‎سازی را انتخاب کنیم. در این جلسه یکی از همان افرادی نیز که مدال لیاقت، که از نظر من مدال بی‎لیاقتی است‎،‎ گرفته بود، شرکت داشت. در آن جلسه، من به دکتر صالحی گفتم که با همان روشی که موفق به غنی‎سازی ۳.۶ درصدی شدیم، با همان روش هم می‎توانیم غنی‎سازی ۲۰ درصدی را انجام دهیم.
دکتر صالحی با شنیدن این حرف خوشحال شد. در این میان همان دوست مدال‌دار گفت امکان ندارد با یک زنجیره بتوان غنی‎سازی ۲۰ درصدی انجام داد، بلکه برای این کار نیازمند شش زنجیره هستیم. دکتر صالحی با شنیدن این صحبت‎‎ها ابتدا کمی ناراحت شد؛ چراکه به هر حال آن فرد برای سازمان، فرد مورد اعتمادی بود و نمی‎شد حرف او را به راحتی کنار بگذارند، اما من صحبت دیگری داشتم؛ دانسته‎‎های من نشان می‎داد با همان یک زنجیره ۱۶۴ تایی هم می‎توانیم ۳۲ درصد غنی‎سازی کنیم؛ پس اگر نیاز به غنی‎سازی ۲۰ درصدی داریم می‎توانیم تنها با ۱۴۰ ماشین به غنی‎سازی ۲۰ درصدی دست پیدا کنیم.
پس از این صحبت، دکتر به من رو کرد و گفت برو و شروع کن. من هم به سرعت مشغول انجام فعالیت شدم و تمام شرایط غنی‎سازی ۲۰ درصدی را فراهم کردیم. ایشان جلسه هیئت دولت داشتند و به همین دلیل سریع سایت نطنز را ترک کردند و حدود چهار ساعت پس از آن، نمونه‎گیری انجام شد و نتیجه آزمایش نشان داد ما موفق به غنی‎سازی ۲۰ درصدی شده‎ایم. پس از این اتفاق با دکتر صالحی تماس گرفتیم و این خبر را به ایشان دادیم، دکتر هم این موضوع را در هیئت دولت اعلام کرد و پس از آن، همان شب، این خبر از تلویزیون پخش شد.

ناگفته هایی از غنی سازی هسته ای ایران
برای سوال آخر، وضعیت حقوق و مزایای شما در سازمان انرژی اتمی چگونه بود؟

در زمانی که در شرکت قبلی کار می‌کردم، ماهیانه 600 هزار تومان دریافت می‎کردم. در سازمان انرژی اتمی نزدیک به یک میلیون و پانصد هزار تومان دریافتی داشتم و در سال 88 هم با سمت مدیریت، حقوقی نزدیک به دو میلیون دریافتی داشتم. اکنون هم که دیگر در داخل سازمان انرژی اتمی مشغول به‎کار نیستم.
تنظیم: سید بهنام میرافضل
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • محمد جهان

    جالب بود

  • محمد

    حرف های ایشان که بی نام نشان است بسیار دروغ است ، ایشان در سال 83 که وارد شدند بچه بودند و حتی مفهوم هسته را هم نمی دانستند،مگر نطنز یا فردو یک شبه در سال 83 ساخته شده بود این کارها حاصل تلاش ها از ده سال قبل بوده است

  • مهدی

    هزینه فرصت این کارها برای ما چه بوده است؟

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج