پیرنیاکان: هنرجویان ردیف نوازی را یاد بگیرند
نوازنده تار و سهتار و استاد موسیقی میگوید اگر فرهنگ موسیقی در جامعه ما جا بیفتد، جوانها خودبهخود در جامعه پا گرفته و پیشرفت خواهند کرد و موسیقی حسابشده میآید و جای موسیقی خیلی بد را میگیرد.
داریوش پیرنیاکان استاد و محقق موسیقی، نوازنده تار و سهتار که بعد از یک دوره غیبت امسال بهعنوان عضو هیئتداوران بخش تار، سهتار و عود دهمین جشنواره ملی موسیقی جوان حضور دارد.
با او درمورد این جشنواره که از روز یکشنبه آغاز شده است، صحبت کردهایم که در ادامه میخوانید.
آقای پیرنیاکان اجراهای جشنواره موسیقی جوان را تاکنون چگونه دیدهاید؟
با دیدن این جوانان، آدم به آینده موسیقی ایرانی امیدوار میشود. هم در گروه الف و هم در گروه ب همه چیز عالی است و ما حتی در انتخاب نفرات برگزیده دچار مشکل میشویم. اگر محدودیتی برای انتخاب نفرات برتر جشنواره وجود نداشت، همه را به عنوان نوازندگان خوب و عالی معرفی میکردیم. سطح رقابتها به حدی بالاست که ممکن است یک شرکتکننده فقط به خاطر یک یا دو نمره به عنوان نفر برگزیده انتخاب نشود. بالا بودن سطح رقابتها دو دلیل اصلی دارد. یکی آنکه واقعاً همه شرکتکنندگان خوب هستند و دیگری اینکه داوری اولیه شدهاند، یعنی اگر هشت نفر در هر گروه سنی به این مرحله رسیده، از بین ۴۰،۵۰ شرکتکننده ابتدایی انتخاب شدهاند. من با آقای علیزاده هم صحبت این را داشتم که دختران ما چقدر خوب نوازندگی میکنند. در گروه ب از هشت نفر، چهار نفر دختر بود که همهشان عالی بودند، پسران نیز همینطور. تکنیک ساز و کارکرد در بین جوانان خیلی بالا رفته است، منتها همه آنها به یک پشتیبانی خیلی قوی فکری و دولتی نیاز دارند.
کدام نهادها میتوانند چه از نظر مالی و چه از نظر معنوی به این جوانان کمک کنند؟
به نظر من در اینجا یک عزم ملی لازم است، البته عزم ملی نه فقط به خاطر آنکه بگوییم از این چهار جوان حمایت کنند، بلکه موسیقی باید به رسمیت شناخته شود. اگر موسیقی به رسمیت شناخته شود، خودبهخود آن جریان درست میشود. شما اوضاع فعلی موسیقی را در کشور ما نگاه کنید، در یک استان میگویند که ما نمیگذاریم کنسرت موسیقی برگزار شود و بعد از مدتی چهار استان دیگر نیز به آن میپیوندند. این اتفاقات تأثیرات بدی روی جاهای دیگر نیز میگذارد و در نهایت به یک گره تبدیل میشود که جلوی کار جوانان را میگیرد. همین گره است که میگویند اگر در یک ارکستری یک نوازنده خانم وجود داشته باشد، ما نمیگذاریم که روی صحنه بروید. با چنین شرایطی، این جوانان مستعد در چه مکانی باید نبوغشان را منصه ظهور برسانند؟ پس در این زمینه باید یک حرکت بسیار بنیادین انجام گیرد.
من یک سخنرانی در تالار وحدت داشتم که بسیار سروصدا کرد و مرا خیلی برای آن آزار دادند اما یکبار دیگر آنها تکرار میکنم. صحبتهای من بدان معنا نیست که ما با یک جریان سیاسی در کشور زاویه داریم. ما اگر زاویه داشتیم، امروز در اینجا چه میکردیم؟ اگر چنین بود که میگذاشتیم و از این کشور میرفتیم. ما در طول این ۳۷،۳۸ سال برای موسیقی این کشور زحمت کشیدیم چراکه وظیفهمان بوده و به عنوان تکلیف آن را انجام دادهایم. تفکری که فکر میکند ما در مقابل نظام کشور ایستادهایم، غلط است. موسیقی یک شاخهای از فرهنگ و هنر ماست که اگر اعتلا بخشیده شود، جلوی خیلی جریانات دیگر گرفته میشود. همیشه در کشور ما گفته میشود که جلوی تهاجم فرهنگی را بگیریم، اما باید بدانیم که چنین کاری فقط با شعار امکانپذیر نمیشود. جلوگیری از تهاجم فرهنگی، زمینههای فکری و فرهنگی میخواهد. همیشه یک اندیشه را با اندیشه میشود خنثی کرد. اندیشه را با اسلحه و توپیدن نمیتوان خنثی کرد. ما وقتی میگوییم که تلویزیونهای خارجی بد است و خود من هم این را قبول دارم، باید در تلویزیون خودمان کاری کنیم که جذابیت تلویزیون خارجی برای جوان ما از بین برود. آنها لابهلای برنامههایشان، هزار نوع تفکر دیگر نیز القا میکنند. بیجهت نیست که آمریکا میزان قابل ملاحظهای از بودجهاش را صرف تبلیغات میکند؛ به خاطر آنکه تبلیغات تأثیرگذار است. آنها لابهلای برنامههایشان، تبلیغاتی میکنند که خیلی از چیزهای ما را در این چند وقت اخیر از چنگمان در آوردهاند. در مقابل چنین جریانهایی فقط با توصیه و گناه اعلام کردن آن نمیتوان ایستاد بلکه باید در مقابل آنها، اندیشه قرار داد و با راههای درست هنری و فرهنگی، جایگزین آن جریانها را تولید کرد. پس اگر این فرهنگ موسیقی در جامعه ما جا بیفتد، جوانها خودبهخود در جامعه پا گرفته و پیشرفت خواهند کرد و موسیقی حسابشده میآید و جای موسیقیهای خیلی بد را میگیرد.
یادم میآید چندین سال پیش یکی از خوانندگانی که حالا از ایران خارج شده است، آلبومی را برای کسب مجوز ارائه داده بود که دوستان ما در حوزه پاپ به من گفتند که این شخص یک نوار خیلی بد برای مجوز آورده و ما آن را رد کردیم. من به این دوستان گفتم که شما اشتباه کردید، چون اگر به این آلبوم مجوز میدادید، اصلا کسی دنبالش نمیرفت، اما اگر همین شخص بگوید که به آلبوم من در جمهوری اسلامی ایران مجوز ندادهاند، آلبومش سروصدای فراوانی به پا خواهد کرد که چنین نیز شد. پس هر مشکلی یک راهحلی دارد که ما باید از راه درست آن وارد شویم. من نظرم از ابتدا این بوده و در ادامه نیز همین خواهد ماند که همه نوع موسیقی باید در جامعه وجود داشته باشد. شما اگر امروز یک شعر از حافظ و سعدی را دستتان بگیرید و بروید در جلوی یک دانشگاه که محل عبور آدمهای فرهیخته است از آنها بخواهید که این غزل را برایتان بخوانند، ممکن است از ۱۰۰ نفر، فقط دو نفر آن را به خوبی درک کرده و بتواند بدون اشکال برایتان بخواند. پس یک گونه از موسیقی نیز میتواند مانند آن غزل، مورد توجه فقط یک عده خاص قرار بگیرد و ما نباید انتظار داشته باشیم که همه آن را درک کنند. ما باید موسیقی خاص همه سلایق جامعه را داشته باشیم. البته در هر زمینهای باید آدمهای باسواد کار کنند. موسیقی پاپ، کلاسیک، ایرانی یا محلی خیلی خوب در جامعه ما، همدیگر را ارتقاء میدهند. ما اگر بر سر یکی از آنها بزنیم، بقیّه نیز سقوط خواهند کرد. شما اگر به جنگل بروید، خواهید دید که درختان جنگل یکی از دیگری بلندتر هستند، دلیلش این است که همه میخواهند به نور برسند. ما اگر همه درختان جنگل را جز یکی از آنها قطع کنیم، آن درخت باقیمانده اندازه دو متر بالاتر قد نخواهد کشید، چون به نوری که میخواهد رسیده است.
کسانی که در جامعه ما فکر میکنند با سنگاندازی جلوی راه موسیقی کشور، جوانان با ایمانتر میشوند، اشتباه میکنند و اتفاقاً جوانها بیایمان میشوند. ما تنها وقتی جوانمان را برای انتخاب آزاد بگذاریم، میتوانیم با او صحبت کنیم. وقتی حق انتخاب را بر عهده خود شما بگذارند، شما در مقابل انتخابتان سخت خواهید ایستاد ولی در صورتی که همه چیز با زور گفتن پیش برود، یک آن ممکن است همه چیز به هم بریزد. متأسفانه الآن در جامعه ما سعی میشود که اخلاقیات هم به مردم تحمیل شود. در کتاب قرآن هم آمده که در دین اصلاً اکراهی نیست. به قول آقای روحانی ما که مسئول بهشت و جهنم مردم نیستیم.
همه این مسائل که عرض کردم، زنجیروار به یکدیگر متصل هستند. اگر در موسیقی من به شما بگویم که باید حتماً ردیف بنوازید، شما میگویید این کار را نمیکنم، مگر زور است؟ یک مدت بود که جوانها از ردیف زده شده بودند چون به زور میگفتند که شما باید ردیف بنوازید. من به تمام دانشجویان و شاگردانم توضیح میدهم که به چه دلیل باید ردیفنوازی کنند و به چه دلیل باید یکی از معتبرترین از روایتهای ردیفی را بلد باشید. میگویم بدان علت که این یک شیوه آموزش موسیقی ایرانی است و غیر از این رپرتواری وجود ندارد که ما موسیقی ایرانی را با آن آموزش دهیم. سپس میگویم که جملهبندیهای ردیفنوازی، زیباییشناسی دارد و همچنین به ما نظم فکری میدهد. وقتی دلیل آن که چرا هنرجویان باید ردیفنوازی را یاد بگیرند به آنها میگوییم، نتیجهاش این میشود که دیروز یک نوجوان ۱۴ ساله از تبریز به جشنواره آمد که هر چه از او میپرسیدیم، به خوبی پاسخ میداد. پس باید در موسیقی همه چیز بدون زور و جبر به هنرجویان آموزش داده شود. من خودم به عنوان داور خیلی از سطح رقابتهای جوانان راضی هستم اما آن فضای کلی کشور باید برای موسیقی ما آماده باشد وگرنه این جوانان تا یک جایی میروند و بعد آن خفه میشوند.
سطح این جشنواره نسبت به دوره ششم که خود شما به عنوان دبیر در آن دوره حضور داشتید، چقدر پیشرفت داشته است؟
سطح جشنواره نسبت به دورههای گذشته خیلی فرق کرده و جوانها خیلی بهتر از آن موقع هستند چون جشنواره حالت تخصّصیتری هم پیدا کرده و باعث شده که سطح آن بالاتر برود.
دهمین جشنواره ملی موسیقی جوان از ۷ تا ۲۴ شهریورماه به دبیری هومان اسعدی و با حضور و همکاری استادان موسیقی کشور توسط انجمن موسیقی ایران، با همکاری دفتر موسیقی و بنیاد رودکی، در سه بخش موسیقی دستگاهی ایران، موسیقی کلاسیک و موسیقی نواحی ایران و در قالب سه گروه سنی الف (۱۵ تا ۱۸ سال)، ب (۱۹ تا ۲۳ سال) و ج (۲۴ تا ۲۹ سال) برگزار میشود.
ارسال نظر