دعوای مرگبار زن و شوهر به خاطر عروسی
زنی که متهم است شوهرش را در یک درگیری برسر حضور در جشن عروسی به قتل رسانده، وقتی پای میز محاکمه رفت، مدعی شد همسرش خودکشی کرده است.
روزنامه شرق: زنی که متهم است شوهرش را در یک درگیری برسر حضور در جشن عروسی به قتل رسانده، وقتی پای میز محاکمه رفت، مدعی شد همسرش خودکشی کرده است.
به گزارش خبرنگار ما، فروردین سال گذشته مأموران کلانتری منطقهای در جنوب تهران باخبر شدند مرد جوانی در خانهاش کشته شده است. همسر متهم ادعا کرد شوهرش خودکشی کرده و جانش را از دست داده، اما زمانی که پلیس در محل حاضر شد، چاقویی روی سینه مرد جوان دید که احتمال قتل به وسیله فرد دیگری در این پرونده قوت گرفت. به دستور بازپرس، جسد به پزشکیقانونی فرستاده شد.
تحقیقات در اینباره آغاز و همسر مقتول به دادسرا برده شد. زن جوان در بازجوییها گفت: من و شوهرم با هم دعوا کردیم، درگیری بالا گرفت و او به من حمله کرد. چاقویی از آشپزخانه آورد و میخواست من را بزند که چاقو را گرفتم، بعد رفت و یک چاقوی دیگر آورد، خواستم آن را بگیرم که به بدنش فرورفت.
هرچند این زن در مراحل مختلف تحقیق به قتل شوهرش اعتراف نکرد و مرگ او را خودکشی عنوان کرد، اما با توجه به نظریه پزشکیقانونی و شکایت اولیایدم، کیفرخواست قتل عمدی علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ١٠ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار شد. در ابتدای جلسه، کیفرخواست علیه متهم خوانده و سپس مادر مقتول بهعنوان ولیدم خواستار صدور حکم قصاص شد.
وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهام قتل عمد را رد کرد و گفت: من و شوهرم هشت سال قبل با هم ازدواج کردیم. خانوادههای ما در شهری در غرب کشور زندگی میکردند و من و شوهرم در تهران بودیم. او با من بداخلاقی میکرد، اما از زندگیام راضی بودم. درگیری ما زمانی آغاز شد که فرزند برادرم ازدواج کرد.
چندروزی به عروسی مانده بود که به شوهرم گفتم باید به شهرمان برویم، قبول کرد، اما چند روز بعد گفت نمیشود و نمیرویم، من گفتم چرا نباید برویم، برادرزادهام عروسی کرده، باید برویم، اما لجبازی کرد. بعد از چند روز گفت ساکت را ببند که برویم، بعد از چند ساعت دوباره گفت نمیرویم، سر این موضوع با هم بحث کردیم و درگیر شدیم.
فردای آن روز که البته روز حادثه هم بود، صبح که بیدار شد، گفت به شهرمان میرویم برای عروسی. گفتم اینطوری نکن، یا میرویم یا نمیرویم نمیشود که یکبار بگویی ساکت ببند و بعد بگویی نمیشود.
دوباره بحث کردیم و درگیر شدیم. چندساعت بعد خواهرشوهرم تماس گرفت و گفت که برادرش به تهران آمده و میخواهد به خانه ما بیاید. به شوهرم گفتم خرید کند، هیچچیز در خانه نداشتیم. سر این موضوع عصبانی شد و باز با هم دعوا کردیم و او به سمت من حمله کرد.
متهم گفت: من را کتک زد و گفت نه خرید میکنم و نه عروسی میرویم. او آدم عصبانیای بود و خیلی با من بحث میکرد و خیلی کتکم میزد، بعد که عصبانیتش تمام میشد، دوباره مهربان میشد، اما آن روز از همان روزهایی بود که عصبی بود و میخواست هرطور شده ناراحتیاش را خالی کند. وقتی به سمتم حمله کرد، دستش را روی گلویم گذاشت و فشار داد. من سعی کردم خودم را از زیر دستش بیرون بکشم و نجات دهم، بااینحال دعوای ما ادامه داشت. به آشپزخانه رفت و چاقو آورد که من را بزند.
چاقو را از دستش گرفتم، باز هم نتوانست خودش را کنترل کند، یک چاقوی دیگر برداشت، من با او درگیر بودم که چاقوی دوم را هم از دستش بگیرم که در این کشمکش چاقو از دستم رها شد و شوهرم آن را در قلب خودش فرو کرد. خیلی ترسیدم و برای اینکه نجاتش دهم، فریاد زدم و از همسایهها کمک خواستم. با اورژانس تماس گرفتیم و پلیس را هم خبر کردیم. وقتی مأموران اورژانس آمدند، گفتند کار از کار گذشته و شوهرم جانش را از دست داده است.
در این هنگام قاضی به نظریه پزشکیقانونی اشاره کرد و گفت: آثار کبودی و جراحت روی بدن شوهرت وجود داشت و این نشان میدهد درگیری خیلی بیشتر از دعوا بر سر چاقو بوده، در مورد این کبودیها توضیح بده چطور به وجود آمد.
زن جوان گفت: من و شوهرم با هم درگیر شده بودیم، من منکر این مسئله نیستم و توضیح دادم از شب قبل از حادثه چندبار و در چند مرحله با شوهرم دعوا کردم؛ اول بر سر اینکه به عروسی برویم یا نه. دوم اینکه برادرشوهرم میخواست به خانه ما بیاید و ما مواد غذایی و وسایل پذیرایی نداشتیم.
در تمام این مراحل برخورد فیزیکی بین من و شوهرم بود و وقتی او من را میزد، من هم ضرباتی را به او میزدم و به جاهای مختلف کوبیده میشدیم، شاید به همین دلیل این کبودیها به وجود آمده است.
بعد از دفاعیات متهم و وکیلمدافع او، زن جوان برای بیان آخرین حرفهایش یکبار دیگر در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل عمدی را رد و دوباره تأکید کرد که شوهرش خودش چاقو را بر بدنش فرو کرد. متهم گفت: من شوهرم را دوست داشتم و اصلا نمیخواستم به او آسیبی وارد شود. با اینکه ما با هم خیلی دعوا میکردیم، اما من نسبت به او کینهای نداشتم؛ حتی وقتی میگفت به عروسی نرویم هم کاری نمیکردم البته اعتراض میکردم، اما اصلا نمیخواستم شوهرم ناراحت شود.
با پایان جلسه رسیدگی، هیأت قضات شعبه ١٠ برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
به گزارش خبرنگار ما، فروردین سال گذشته مأموران کلانتری منطقهای در جنوب تهران باخبر شدند مرد جوانی در خانهاش کشته شده است. همسر متهم ادعا کرد شوهرش خودکشی کرده و جانش را از دست داده، اما زمانی که پلیس در محل حاضر شد، چاقویی روی سینه مرد جوان دید که احتمال قتل به وسیله فرد دیگری در این پرونده قوت گرفت. به دستور بازپرس، جسد به پزشکیقانونی فرستاده شد.
تحقیقات در اینباره آغاز و همسر مقتول به دادسرا برده شد. زن جوان در بازجوییها گفت: من و شوهرم با هم دعوا کردیم، درگیری بالا گرفت و او به من حمله کرد. چاقویی از آشپزخانه آورد و میخواست من را بزند که چاقو را گرفتم، بعد رفت و یک چاقوی دیگر آورد، خواستم آن را بگیرم که به بدنش فرورفت.
هرچند این زن در مراحل مختلف تحقیق به قتل شوهرش اعتراف نکرد و مرگ او را خودکشی عنوان کرد، اما با توجه به نظریه پزشکیقانونی و شکایت اولیایدم، کیفرخواست قتل عمدی علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ١٠ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار شد. در ابتدای جلسه، کیفرخواست علیه متهم خوانده و سپس مادر مقتول بهعنوان ولیدم خواستار صدور حکم قصاص شد.
وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهام قتل عمد را رد کرد و گفت: من و شوهرم هشت سال قبل با هم ازدواج کردیم. خانوادههای ما در شهری در غرب کشور زندگی میکردند و من و شوهرم در تهران بودیم. او با من بداخلاقی میکرد، اما از زندگیام راضی بودم. درگیری ما زمانی آغاز شد که فرزند برادرم ازدواج کرد.
چندروزی به عروسی مانده بود که به شوهرم گفتم باید به شهرمان برویم، قبول کرد، اما چند روز بعد گفت نمیشود و نمیرویم، من گفتم چرا نباید برویم، برادرزادهام عروسی کرده، باید برویم، اما لجبازی کرد. بعد از چند روز گفت ساکت را ببند که برویم، بعد از چند ساعت دوباره گفت نمیرویم، سر این موضوع با هم بحث کردیم و درگیر شدیم.
فردای آن روز که البته روز حادثه هم بود، صبح که بیدار شد، گفت به شهرمان میرویم برای عروسی. گفتم اینطوری نکن، یا میرویم یا نمیرویم نمیشود که یکبار بگویی ساکت ببند و بعد بگویی نمیشود.
دوباره بحث کردیم و درگیر شدیم. چندساعت بعد خواهرشوهرم تماس گرفت و گفت که برادرش به تهران آمده و میخواهد به خانه ما بیاید. به شوهرم گفتم خرید کند، هیچچیز در خانه نداشتیم. سر این موضوع عصبانی شد و باز با هم دعوا کردیم و او به سمت من حمله کرد.
متهم گفت: من را کتک زد و گفت نه خرید میکنم و نه عروسی میرویم. او آدم عصبانیای بود و خیلی با من بحث میکرد و خیلی کتکم میزد، بعد که عصبانیتش تمام میشد، دوباره مهربان میشد، اما آن روز از همان روزهایی بود که عصبی بود و میخواست هرطور شده ناراحتیاش را خالی کند. وقتی به سمتم حمله کرد، دستش را روی گلویم گذاشت و فشار داد. من سعی کردم خودم را از زیر دستش بیرون بکشم و نجات دهم، بااینحال دعوای ما ادامه داشت. به آشپزخانه رفت و چاقو آورد که من را بزند.
چاقو را از دستش گرفتم، باز هم نتوانست خودش را کنترل کند، یک چاقوی دیگر برداشت، من با او درگیر بودم که چاقوی دوم را هم از دستش بگیرم که در این کشمکش چاقو از دستم رها شد و شوهرم آن را در قلب خودش فرو کرد. خیلی ترسیدم و برای اینکه نجاتش دهم، فریاد زدم و از همسایهها کمک خواستم. با اورژانس تماس گرفتیم و پلیس را هم خبر کردیم. وقتی مأموران اورژانس آمدند، گفتند کار از کار گذشته و شوهرم جانش را از دست داده است.
در این هنگام قاضی به نظریه پزشکیقانونی اشاره کرد و گفت: آثار کبودی و جراحت روی بدن شوهرت وجود داشت و این نشان میدهد درگیری خیلی بیشتر از دعوا بر سر چاقو بوده، در مورد این کبودیها توضیح بده چطور به وجود آمد.
زن جوان گفت: من و شوهرم با هم درگیر شده بودیم، من منکر این مسئله نیستم و توضیح دادم از شب قبل از حادثه چندبار و در چند مرحله با شوهرم دعوا کردم؛ اول بر سر اینکه به عروسی برویم یا نه. دوم اینکه برادرشوهرم میخواست به خانه ما بیاید و ما مواد غذایی و وسایل پذیرایی نداشتیم.
در تمام این مراحل برخورد فیزیکی بین من و شوهرم بود و وقتی او من را میزد، من هم ضرباتی را به او میزدم و به جاهای مختلف کوبیده میشدیم، شاید به همین دلیل این کبودیها به وجود آمده است.
بعد از دفاعیات متهم و وکیلمدافع او، زن جوان برای بیان آخرین حرفهایش یکبار دیگر در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل عمدی را رد و دوباره تأکید کرد که شوهرش خودش چاقو را بر بدنش فرو کرد. متهم گفت: من شوهرم را دوست داشتم و اصلا نمیخواستم به او آسیبی وارد شود. با اینکه ما با هم خیلی دعوا میکردیم، اما من نسبت به او کینهای نداشتم؛ حتی وقتی میگفت به عروسی نرویم هم کاری نمیکردم البته اعتراض میکردم، اما اصلا نمیخواستم شوهرم ناراحت شود.
با پایان جلسه رسیدگی، هیأت قضات شعبه ١٠ برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
پ
نظر کاربران
این که مشخصه داره حقیقت رو میگه درست نیس گیر دادین بهش . چنین شوهرایی هم بودنشون مایه ی عذابه و هم مرگشون باعث دردسر ...
این که مشخصه داره حقیقت رو میگه درست نیس گیر دادین بهش . چنین شوهرایی هم بودنشون مایه ی عذابه و هم مرگشون باعث دردسر ...
به نظر شما مقصر وتمسخر کننده نقشش کجاست...علم وعمل در ثروت است یارونق
مردم عجب زندگی هایی دارند!!
این خانم کاملا حرفش درست است وهیچ دروغی نمیگوید بنده خدا هم خدا رحمتش کنه معلومه خودش چاقو به خودش زده
مردم از بیپولی همدیگر رو میکشن
شما فیشهای نجومی دریافت میکنید؟
پاسخ ها
ای داد بازم بی پولی یعنی اگه پول بود هیچکس همدیگه رو نمیکشت
شرایط بد اقتصادی میتونه باعث خیلی از بدبختی های جامعه باشه ولی نمیشه بگیم هر چی اتفاق بد هست از بی پولیست من بیشتر شرایط فرهنگی رو مقصر میدونم
تا حالا دقت کردین اگه قتلی در مشهد اتفاق بیفتد نویسنده اسم استان رو میگه اما اگه در کردستان یا کرمانشاه اتفاق بیفتد مینویسد غرب کشور
سلام بر مسعولین کرد سایت
پاسخ ها
نه والا من دقت نکرده بودم
حالا چرا این طوریه ؟
توی این پرونده به نظرمن زن قاتل نیست،اولا زن زورش به یه مرد نمیرسه!درثانی وقتی چاقو از جلوبه قلبش وارد شده پس مرد حمله ورشده به زن و سوما حتی اگه قبول کنیم که زن چاقو روزده حتما خواسته ازجون خودش دفاع کنه پس زن رو نهایتا باید به پرداخت دیه محکوم کننه
پاسخ ها
این که میگین زن زورش به مرد نمیرسه اصلا درست نیست اگر می بینید در اغلب موارد زن ها از مردشون فقط کتک میخورند بخاطر اینه که خودش نمیخواد بزنه و یا اینکه همیشه بهش تلقین شده که نباید ایکار رو بکنه ولی اگر زن بخواد در بدترین شرایط هم اگه سه تا بخوره یکی هم میزنه
منم موافقم این زن هم در برابر همسرش از خودش دفاع کرده حالا یک بار هم موضوع برعکس شده ومرده کشته شده ولی این قتل به نظر من عمدی نیست اگه به یه مورچه هم فشار بیاد گاز میگیره
از شما کمال تشکر وداریم جناب شرلوک
وقتی مردها فقط خانواده ی خودرا می بینند و عزت زن و بچه برایشان مهم نیست همین می شه
این زن بیچاره تقصیری نداره..شوهرش خیلی حرصش میداده حکمت هم جواب مرد لجباز را داده
زن بیچاره.واقعا اینکه زن یه مرد درست و حسابی بشی خیلی شانس میخاد بخدا
قضاوت خیلی سخته،خدا رحمتش کنه
حالا یه زنم از خودش جربزه نشون داده و در برابر شوهرش مقاومت کرده میتونست موضوع برعکس هم تموم بشه بهر حال من حرف های این خانم رو باور می کنم
چون حرصش میداده باید بکشه! اگه انقد عوضی بود چرا زنشو نکشت!؟! قتل قتله زن و مرد نداره حالا ک یه قدمی مرگه میگه خودکشی با چاقو!!!
در گفته های همسر مقتول عیان است که تناقض گویی و دروغ محض آمیخته است، چطوری میشود زنی که خود اقرار میکند هشت سال ازدواج همش درگیری بوده اما زن کینه نداشته؟ بزرگترین دلیل وضعیت جسمانی ضعیف شوهر و قوی بودن زن اشاره میشود، زن مبگوید چاقوی اولی را گرفنم میخواستم دومی را بگیرم! مشخصه از نظر فیزیک زن قوی تر بوده و درگیری های چندساله اونو عصبی کرده و یکدفعه شوهره را به قتل رسانده!! سینا یزد هم از ترس درگیری با غنچه خودکشی مرد را الکی تایبد میکنه که این عمل هرگز نزد خدا کتمان نمیشود انسان بهتر است از گفنه های مابین دو نفر همه نکته ها را در نظر بگیرد، من مطمئن هستم اگر غنچه نطر بده کشته شدن مرد به دست زن همسر تایید میکنه، چون به صداقت گویی او ایمان دارم،
پاسخ ها
من مطمئن هستم اگر غنچه نطر بده کشته شدن مرد به دست زن همسر تایید میکنه، چون به صداقت گویی او ایمان دارم
این یعنی چی من متوجه نشدم!!!!!!
چقدر نظر ها اینجا خصوصی شده آخه بیگناه بودن و نبودن این زن چه ربطی به این و اون داره
،
روی بدن مرد آثار کبودی بوده اگه اون کار زن بوده باشه چاقو زدن کار نداره.
اگه مث بقیه قتل های خانوادگی پای نفر سوم وسط نباشه
بیشتر مواقع نظرات رو میخونم میبینم دوستان تعصبی نظر میدن،،خانما از خانما و اقایون از اقایون حمایت میکنن و اصل موضوع این وسط فراموش میشه،ب امید روزی ک یاد بگیریم بیطرف قضاوت کنیم و گویا حقیقت باشیم
اونی که با نام آقا نوشته زنا زورشون به مردها نمی رسه! یا زنه؟ یا زن نداره؟و یا تو این دوره سیر و زندگی نمیکنه؟ و یا ذاتاً دروغ میگه و از روی عقده این حرف را میزنه؟ برو آقا عقل تو عوض کن!؟ مگه خانوم ها چشونه که زور آقایون را ندارن؟؟ برو دیگه؟؟دروغگو؟ نمیدونی چی بگی؟ یخ کنی! هی!
قربونت برم مینا جون، بخدا از سینا یزد خیلی مرد تری، حداقل مینا جان حقیقت را میگه، و طرفداری هیچکدوم را نمیکنه! مرغ ماشینی را هم بخوای بگیری به راحتی نمیشه!؟ سینا یزد از چه میترسی این دروغ و نامردی شاخدار را نوشتی؟ از خودت خجالت نکشیدی؟
مینا جون، کجای کاری؟ مگه نخوندی خانمه گفته یک مرتبه کارد را از شوهرم گرفتم و رفت از آشپزخانه کارد دوم را آورد خواستم کارد دومی را بگیرم!! یعنی زورش به شوهرش میرسیده! واضح گفته!! نمیدونم چرا بعضی ها فکر میکنن زنها ضعیف ترند!!؟؟؟ لطف کنید فقط بهشون بگید متن ها را خوب بخونن و بعدش نظر بدهند، ممنون، ببخشید
خوش به حالتون انقدر اوقات فراغت دارید اینارو بخوانید
واقعا شما از کجا میدونید این اخبار صحت داره !!!!که وقتتون رو واسه خوندن و نظر دهی میذارید؟؟؟؟
خدا رحمتش کنه
کاش میفهمیدیم رای قاضی چی بوده؟
مگه میشه یه مرد مثل سینا یزد اینقدر منطقی باشه؟من که باورم نمیشه.تمام اقایون لجشون از حرفاش در اومده.به هر حال سینا یزد درود برشما که از نوادر مردان این سرزمینید.
سلام.قبلا نظرات خیلی بهتر بود خیلی علاقه به خوندن نظرات داشتم ولی جدیدا دوستان به همدیگر بی احترامی می کنند.بنظرم طوری صحبت کنیم که در شأن خودمون باشه.موفق باشید
قضاوت خیلی کارسختیه
توروخدااینقدرراحت قضاوت نکنین و نظر ندین
معلومه راست می گه باید تبرعه بشود این مردک بیمار بوده و مرگش هم رسیده بود خدارحمتش کند این زن بی گناه هست
زن بی گناه هست
از خودش دفاع کرده بنده ی خدا همش در حال کتک خوردن
بوده.
واقعا چه زندگی مزخرفی بوده
امیدوارم نصیب کسی نکنه از این نوع زندگی ها