نگاهی به آخرین و مهمترین اخبار سینمای جهان
جشنواره فیلم سارایوو که از دیروز دوازدهم اوت کارش را آغاز کرد و تا بیستم ماه برپا خواهد بود، به مهمترین رویداد صنعتی و خلاقه برای فیلمسازان و تهیهکنندگان منطقهی بالکان، اروپای جنوب شرقی و حتی فراتر از آن بدل شده است.
جشنواره فیلم سارایوو، رابرت دنیرو، الیا سلیمان و...
این جشنواره ۲۲ سال پیش در جریان جنگ داخلی بوسنی راهاندازی شد؛ در شرایطی که این شهر تحت محاصره بود. رابرت دنیرو شب گذشته در جریان افتتاحیهی جشنواره، جایزه دستاورد یک عمر فعالیت هنری این رویداد با نام «قلب سارایوو» را دریافت کرد. دنیرو که برای بازی در فیلمهای پدرخوانده: قسمت دوم (فرانسیس فورد کوپولا، ۱۹۷۴) و گاو خشمگین (مارتین اسکورسیزی، ۱۹۸۰) جایزه اسکار را برنده شد و پنج بار دیگر هم نامزد دریافت تندیس طلایی شده، در ضمن نسخهی ترمیمشدهی راننده تاکسی (اسکورسیزی، ۱۹۷۶) را هم در این جشنواره ارائه خواهد داد؛ فیلمی که چهلمین سالگرد خلقش را جشن میگیرد و قرار است در فضای باز و برای سه هزار تماشاگر نمایش داده شود.
برنده اسکار بهترین فیلم خارجیزبان امسال، یعنی درام مجارستانی پسر شائول (لازلو نمش، ۲۰۱۵)، فیلمی بود که با حمایت بازار تولید مشترک بخش سینهلینک جشنواره سارایوو راهش هموار شد. مرصاد پوریوترا بنیانگذار و رییس جشنواره درباره حضور چشمگیر فیلمهای مستند در این دوره میگوید: «این منطقه داستانهای نگفتهی بسیار زیادی دارد و همین طور رازهای پرشماری.» سارایوو برای من فریاد بزن که مستندی است به کارگردانی تاریک هوجیچ درباره کنسرتی که در سال ۱۹۹۴ در شهر تحت محاصرهی بوسنی برگزار شد، برنامهی افتتاحیهی بخش مستند این دوره است. در بخش رقابت فیلمهای بلند، هشت فیلم حاضرند که از تولیدهای سینمایی این منطقه تشکیل شدهاند که تقریباً بیست کشور را شامل میشود. The Black Pin اولین فیلم ایوان مارینوویچ مونتهنگرویی و آلبوم فیلم اول محمد مرتوگلو از ترکیه از فیلمهای این بخش هستند. پوریوترا درباره انتخاب این فیلمها چنین توضیح داده است: «اولویت ما فیلمهای اول، زبان بصری جدید و داستانگویی درست و ممتاز توسط نسل فیلمسازان جوان بود.» رییس هیأت داوران در این دوره، الیا سلیمان فیلمساز مطرح و مؤلف سینمای فلسطین است.
ویدئومقالهای جدید درباره ادای دین کوئنتین تارانتینو به برایان دیپالما
کوئنتین تارانتینو هرگز فیلمسازی نبوده است که از ستایش و تحسین فیلمسازان محبوب و قهرمانش به خاطر فیلمهایی که میسازند احساس شرمندگی کند. تارانتینو همیشه در آثارش به دیگر کلاسیکهای سینما ادای دین کرده است و طرفداران این مؤلف بزرگ و خالق داستان عامهپسند (۱۹۹۴) اغلب چیزهای بسیاری را درون قابهای او مییابند. کندیس دروئت که بازیگر است و معمولاً ویدئومقالههای فوقالعادهای را برای علاقهمندان تدارک میبیند، بهتازگی نگاهی به شباهتهای موجود میان زن افسونگر (برایان دیپالما، ۲۰۰۲) و ضدمرگ (کوئنتین تارانتینو، ۲۰۰۷) انداخته و اینکه تارانتینو چهطور به دیپالما و فیلمش ادای احترام کرده است. جالب است که هر دوی این فیلمها همچنان در زمرهی آثاری قرار دارند که چندان توجهی به آنها نشده است و در کارنامهی سازندگانشان از جایگاه خاصی برخوردار نیستند.
اثر جدید کارگردان زن «زدن به سیم آخر» و «بازی تاجوتخت»
میشل مکلارن که تا امروز در مقام کارگردان در تلویزیون فعالیت داشته است و مهمترین تجربههایش به همکاری در تولید و ساخت چند قسمت از سریالهای محبوب زدن به سیم آخر (یازده قسمت)، مردگان متحرک (سه قسمت) و بازی تاجوتخت (چهار قسمت) ختم میشود، قرارداد کارگردانی اولین فیلم سینماییاش با عنوان بلبل را برای کمپانی ترایستار امضا کرد. این فیلم بر اساس رمان پرفروشی با همین عنوان به قلم کریستین هانا شکل گرفته است و داستان دو خواهر فرانسوی و کشمکشهایشان در زمان اشغال فرانسه توسط آلمان در جنگ جهانی دوم را روایت میکند. مکلارن پیش از این قرار بود فیلم ابرقهرمانی پرهزینهی واندر وومن را برای کمپانی برادران وارنر بسازد ولی دو طرف در مرحلهی پیشتولید به همان مشکل آشنای «اختلافهای هنری» برخوردند و پروژه در نهایت به پتی جنکینز رسید.
براد پیت و ماریون کوتیار، جاسوسان عاشق
آخرین فیلم رابرت زمکیس با عنوان گام (۲۰۱۵) بهراحتی فراموش شد اما شاید فیلم تازهی این فیلمساز مطرح، سرنوشت بهتری داشته باشد. در این خصوص بیتردید مهم است که همعهد از قدرت ستارگی و جذابیت بازیگران نقش اصلیاش، براد پیت و ماریون کوتیار بهرهمند است که در قالب دو جاسوس در جنگ جهانی دوم ظاهر شدهاند. آنها در قالب زن و شوهری راهی مأموریت میشوند اما بهتدریج رابطهی عاطفی میانشان شکل میگیرد و واقعاً به یکدیگر دل میبندند. فیلمنامه توسط استیون نایت نوشته شده است که پیش از این فیلم لاک (۲۰۱۳) با بازی تام هاردی را نوشت و کارگردانی کرد. در حالی که همعهد فیلمی اقتباسی نیست، نایت دربارهاش گفته که فیلمنامه را بر اساس اتفاقهای واقعی نوشته است: «فیلمنامه را بر اساس داستانی نوشتم که وقتی ۲۱ساله بودم کسی آن را برایم روایت کرد. همیشه میدانستم که این داستان مناسب یک فیلم است و حالا این اتفاق افتاده است. باورم نمیشود این فیلمنامه با چنین کارگردان و بازیگرانی ساخته شده است. انگار فقط یک رؤیاست.» همعهد از ۲۳ نوامبر در سینماها به نمایش درمیآید.
دختر دیوید لینچ و کارگردانی یک فیلم ترسناک جدید
جنیفر چیمبرز لینچ که فیلمهای محصور کردن هلنا (۱۹۹۳) و در غل و زنجیر (۲۰۱۲) را در کارنامه دارد، فرزند دیوید لینچ بزرگ است. او در چند سال اخیر در تلویزیون فعال بوده و در ساخت چند سریال مختلف همکاری داشته است که از آن جمله میتوان به دو قسمتی اشاره کرد که از سریال مردگان متحرک کارگردانی کرد و تواناییهای خود را یک بار دیگر به اثبات رساند. بیتردید این دو قسمت از بهترینها و ترسناکترینهای این سریال هستند؛ سریالی که رویهمرفته بارها طرفدارانش را ناامید کرده است. به هر حال رویکرد و شیوهی کار او در تلویزیون، گیل آن هرد تهیهکننده را تحت تأثیر قرار داد و باعث شد کارگردانی یک فیلم ترسناک هالووینی را به او بسپارد: «وقتی در مردگان متحرک با این سطح از اشتیاق و حرفهایگری جنیفر مواجه شدم، فهمیدم که کارگردان مناسب برای پروژهی Hellfest را یافتهام. نگاه و رویکرد او برای این فیلم نهفقط جذاب و شخصیتمحور بلکه بسیار هراسانگیز است!» داستان فیلم درباره مرد دیوانهای است که در شب هالووین کشتاری را در یک پارک تفریحی ویژهی وحشت آغاز میکند.
ویدئومقالهای درباره قدرت سکوت در سینما
گاهی وقتها در سینما، سکوت میتواند کل معنا و مفهوم یک صحنه، یک احساس و لحن را تغییر بدهد. در این باره جدیداً ویدئومقالهای توسط سایت سینمایی مطرح «Fandor Keyframe» ارائه شده است با عنوان «وقتی در فیلمها کاری از واژگان ساخته نیست» (When Words Fail in Movies) که نگاهی میاندازد به لحظههای بدون دیالوگ چند فیلم و این سؤال را مطرح میکند: «سکوت چه میگوید؟» این ویدئو که شامل پانزده صحنه از فیلمهای کلاسیکی مانند ماتریکس/ ماتریس (خواهران واچاوسکی(!)، ۱۹۹۹)، پدرخوانده: قسمت سوم (فرانسیس فورد کوپولا، ۱۹۹۰)، گمشده در ترجمه (سوفیا کوپولا، ۲۰۰۳) و زندگی شیرین (فدریکو فلینی، ۱۹۶۰) است، با اشاره به این موضوع آغاز میشود که ما گاهی نمیتوانیم صدای شخصیتها را بشنویم اما نجوا، صحبت، فریاد و بیان بسیاری از دیگر احساسات آنها را در سکوت نظاره میکنیم. فرقی نمیکند که درد بهواسطهی فریادی بیصدا، دلخوری با یک نگاه کوتاه، تنهایی با درآغوشکشی یا خیانت با یک نگاه نشان داده شوند، لحظهای عاری از کلام و واژگان میتواند معناهای زیادی را در خود جای دهد.
ارسال نظر