درخشش المپیکی زنان ایران
زنان ورزشکار ایران زمین در ادوار مختلف بویژه پس از انقلاب اسلامی تجارب متفاوتی را با توجه به شرایط سیاسی؛ فرهنگی و اجتماعی از حضور در میادین ورزشی کسب کردهاند که در اینجا مجال پرداختن به تمامی آنها نیست.
در این میان؛ دو مؤلفهای که بیش ازسایر عوامل در این روند تأثیرگذار بوده است، عبارتند از: نگاه مدیریت دستگاه ورزش به حضور زنان در میادین بینالمللی و شرایط فرهنگی و اجتماعی کشور.
هر دوی این عوامل با درهم تنیدگی سعی کردند مسیری سنگلاخی را برای ورزشکاران فراهم کنند. یکی با نگاه «هزینه - فایده» که میپنداشت ورزش زنان هدر رفت سرمایه است و امکان مدالآوری در عرصه قهرمانی برای آن متصور نیست پس با اندک تخصیص اعتباری کافی است در بخش همگانی نیم نگاهی به ورزش زنان داشته باشیم که از نرمهای جهانی بازنمانیم و نتیجه آن شد؛ تمرکز بر ورزش مردان در قالب فدراسیونهای ورزشی با تأکید بر ورزش قهرمانی چرا که با همان نگاه «هزینه - فایده» امکان مدالآوری ورزشکاران مرد بیشتر بود و چون بنا نیست در اینجا به نقد این دو نگاه پرداخته شود، کافی است که بدانیم تغییر این دو نگاه نه با عزم مدیران ورزش که با تلاش زنان ورزشکار به ثمر نشست و مدیریت ورزش باور کرد زنان نه تنها با سهمیه اعطایی کمیته بینالمللی المپیک که با کسب سهمیه توسط خود ورزشکاران زن میتوانند بخش لاینفک کاروان اعزامی ایران به مسابقات المپیک باشند.
و این روند هم به تغییر آرایش جنسیتی کاروان ایران منجر شد به گونهای که ازحضور نداشتن در ترکیب المپیکهای ۱۹۸۸ سئول و ۱۹۹۲ بارسلونا به حضور تک نفره با سهمیه اعطایی کمیته بینالمللی ۱۹۹۶ آتلانتا و تا کسب سهمیه ۹ نفره در تیم اعزامی به المپیک ۲۰۱۶ ریو ادامه یافت و هم اینکه با تنوع رشتههای مختلف به کسب سهمیه در ۶ رشته ورزشی از ۱۴ رشته کاروان ایران دست یافتند که با توجه به ممنوعیت شرکت ورزشکاران زن ایرانی در ۴ رشته کشتی؛ وزنهبرداری ، شنا و بوکس در عمل توانستهاند در بیش از ۶۰ درصد رشتههای اعزامی ایران به المپیک ریو دست پیدا کنند.
و اما ورزشکاران زن ایران برای کسب سهمیههای المپیک در رشتههای مختلف تحت تأثیر ملاحظات فرهنگی و اجتماعی که توانسته است سیاستگذاریها و تصمیمگیریهای ورزشی را نیز تحت تأثیر قرار دهد؛ انرژی مضاعفی را صرف کردهاند که بتوانند از طرفی بر این دیدگاه ناصحیح که حضور در میادین ورزشی با شأن و منزلت زن مسلمان ایرانی همخوانی ندارد فایق آیند و از طرف دیگر با رعایت محدودیتهای ایجاد شده خود را برای رقابتها و کسب سهمیههای المپیک آماده سازند.
در شرایطی که زنان ورزشکار ایران برای حضور در رقابتهای جهانی با رعایت حجاب باید فدراسیونهای ورزشی جهانی را مجاب کنند تا امکان پوشش اسلامی به آنها داده شود و در عین حال زنان ورزشکار باید مراقبتهای لازم را به عمل آورند تا مشمول برخوردهای ناظران المپیک نشوند. به طور طبیعی فضای رقابت برای ورزشکار زن سختتر خواهد بود. این مسائل را اضافه کنید به اینکه پخش بازیها و مسابقات ورزشی زنان با این شرایط و در همان بستر پیش گفته متأثر از ملاحظات فرهنگی کمتر مورد حمایت رسانهها و به تبع آن اسپانسرها قرار میگیرد.
حاصل این نگاه حاشیهای به ورزش زنان و سرمایهگذاری جدی نکردن برای آن و قضاوتهای ناروا پیرامون آن هر چند که موانعی جدی را فراروی ورزش زنان ایجاد کرد اما نتوانست زنان ورزشکار را قانع کند که صرف حضور در این رویداد جهانی برای شما کافی است.
۲۳ زن المپیکی ایران بعد از انقلاب هرگز باور نکردند که قرار است فقط و فقط ترکیب تیم اعزامی ایران را از حالت تک جنسیتی خارج کنند بلکه تلاش کردند بر همه بیمهریها غلبه کنند و کسب مدال المپیک را هدف گرفتند و مدال برنز طلانشان کیمیای ورزش زنان ایران از این دست است. و این آغاز راهی است که زنان ورزشکار ایران را تبدیل به دوندگان ماهری کرده که توانستهاند از آن مسیر سنگلاخ عبور کنند و مدیریت دستگاه ورزش و مدیریت کلان کشور باید بودنشان را باور کند و در نگاه « هزینه - فایده»شان به ورزش قهرمانی زنان تجدید نظر کنند.
ارسال نظر