شبهای مرده «هفت تير»
روزنامه شهروند در گزارشی نوشت: بیشتر پنجرهها با روزنامه یا پردههای چرك و چروك استتار شدهاند. حتي تا ١٠ پلاك بيشتر هم كه از سر كوچههاي باريك و بلند هفتتیر به سمت انتها قدم برميداري، تصوير خانههايي كه حالا توليدي يا مزون شدهاند ياد محله بازار تهران را برايت زنده میکند؛ اينجا ضلع شمال شرقي ميدان هفتتير است.
ساعت ١٢ و ٣٠ دقیقه ظهر تابستان، دستفروشها هم به منظره اضافه شدهاند و تصوير پررنگتر ميشود. اينجا دیگر از آن محله ارتشینشین گذشته خبری نیست؛ هر چه هست ترس شبانه از سرقت است و منظره ماشینهای باری که از کوچهها به خیابان و پیادهروها سرازیر میشود، بساط دستفروشها و ساختمانهای بلندی که میدان را در خود غرق کردهاند. تا چشم کار میکند موتور در پیادهروهاست و تا آنجایی که گوش میشنود صدا.
در ميان همه كوچههاي حاشيه ميدان هفتتیر، كوچه آقا محمدي يك مورد خاص و عجيب است. يك مزون از ميان خانههاي مسكوني سر درآورده. ويترين، مانكن و حتي كركره هم دارد؛ البته منشي مزون ميگويد «اينجا مزون نيست، عمدهفروشي است». کوچه بعدي بهارمستیان است كه در طبقه سوم يكي از فرعيهاي آن ميتواني مزون ديگري را ببيني. از پایین که نگاه کنی نیمه مانکنها را میتوانی از پنجرههای بدون پرده ساختمان پیدا کنی. اینها فقط گوشه کوچکی از اتفاقاتی است که این روزها کمکم دارد این منطقه را از حالت مسکونی درمیآورد.
«شكاكي» يكي از اعضاي شوراياري منطقه ٧ تهران است که دراینباره حرفها دارد. او در گفتوگو با «شهروند» میگوید: «معاون اجتماعی ناحیه ٣ اين منطقه در بازديد اخیر شهردار اين منطقه گفته است که ویترین این مزونها اشکالی ندارد. خانههای مردم را میخرند و بعد به شهرداری پول داده و آنها را به تجاری-اداری تغییر کاربری میدهند. البته گویا بازدیدهای شهرداری هم فقط برای وقتکشی است؛ چون هیچ نتیجهای ندارد. ما معضلات را مطرح میکنیم، اما نتیجه نمیگیریم. دزدی هم در این منطقه زیاد است. چند روز قبل دو موتورسوار در کوچه بختیار اقدام به زورگیری کردهاند اما وقتی با مقاومت مواجه ميشوند، با قمه او را مورد ضرب و شتم قرار ميدهند و تا امروز پای اين فرد دو بار عمل شده است.»
:محمد علي»، ٥٠ساله یکی از ساکنین این محل است كه ١٧سال در انتهای کوچه بختیاری زندگی کرده اما حالا قصد دارد خانه خود را بفروشد. او مي گويد: «از آپارتمان ١٠ واحدي فقط ٣ واحد مانده. همه رفتهاند. ما هم اگر خريدار پيدا بشود، ميرويم. شب كه مي شود كوچهها امنیت ندارد.
ساعت ٤ صبح تازه صداي داد و فرياد از کوچه بلند ميشود. بعد متوجه میشویم خانه همسایه را دزد زده است. روبهروی بانک تجارت یک کیوسک پلیس در حاشیه خیابان است. روی آن نوشته شده پلیس سنایی اما چون در منطقه ٦ قرار دارد پلیس سنایی که دو قدم با ناهنجاریهای این طرف خط در منطقه ٧ فاصله دارد، براي جلوگيري از آن وارد عمل نمیشود.»
«عليرضا» یکی دیگر از ساکنان منطقه ٧ است؛ او در يكي از مشاور املاکیهاي محل كار ميكند. وضعيت ساكنان محله را اينگونه توصيف ميكند: «تعداد کسانی که تمایل به فروش خانه دارند، بیش از حد طبیعی است. فروشنده هست، اما خریداری نيست؛ اگر هم باشد، خيال ديگري در سر دارد. البته این موضوع بیشتر میان افرادی زیاد است که تازه به این محله آمدهاند. میآیند وقتی وضع را میفهمند، فرار میکنند.» «مريم» هم كه زني ٥٠ ساله است همین موضوع را مطرح میکند. او از موتورهايي ميگويد كه شب و روز برايشان نگذاشتهاند: «دو سال قبل به اينجا آمدیم اما محله شلوغ است و پر سر و صدای زيادي دارد.
ما كه پشيمان شديم.» اما «جواد» یکی دیگر از ساکنان محله ميگويد: «مادر و پدرم بيشتر از ٢٠سال است كه اينجا هستند، ديگر عادت كردهاند و نميخواهند محل را ترك كنند. وضعيت در خيابان بهار شيراز بهگونهاي ديگر رقم خورده است. در ميانههاي آن نبش جنوبي ميدان بهار شيراز زمين بازي براي بچهها وجود داشته كه از سوي شهرداري تخريب شده است. دور آن را با حصارهاي دو رنگ سفيد- آبي بستهاند و صداي فنهاي مترو از داخل حصارها شنيده ميشود.
شهرداري تهران از ٦ ماه قبل حتي اين زمين را هم از بچهها گرفته و قرار است فنهاي ايستگاه متروي سهرودي در آن تعبيه شود؛ اما درست در كنار اين زمين سازمان آب قرار دارد با حداقل ١٢ هكتار زمين و شايد بهتر بود شهرداري به جاي تخريب زمين بازي بخشي از زمين سازمان آب را براي مترو تملك ميكرد. آلودگيهاي صوتي و بصري، آلودگيهاي هوايي و نبود پاركينگ از دغدغههاي ديگر مردم اين محله است؛ در حالي كه افراد سودجو فقط نگاهشان به سمت تجاريسازي، خريد و تبديل خانه به توليدي است.»
دستفروشها زماني كه آفتاب وسط آسمان است، بساط خود را پهن پیادهرو و کوچهها كردهاند و عابران را با آواي آشناي «حراج» به سمت خود میخوانند. یک مأمور شهرداری پایین میدان روبهروی دستفروشها ایستاده. دستفروش زیرچشمی نگاهش میکند، شانههایش را بالا میاندازد و میگوید «شهرداری با ما کاری ندارد.» بعد به سمت کوچهای متمایل میشود که روی تابلوی آن نوشته شده شهرداری منطقه ٦. کوچههای بالاتر اما از میانههای پیادهرو تحت امر شهرداری منطقه ٧ است. دو طرف کوچههای ٣ متری را بساط کردهاند.
پسرک که ١٩سال دارد، سمت چپ گذر را گرفته، جایی که سایه ندارد و صورتش زیر آفتاب است. با سرش اشارهای به روبهرو میکند و با لهجه کابلیاش میگوید: «رئيس با مأمور شهرداري رديف هست. با ما که كاري ندارند. فقط به ما مي گویند دكورتان را عوض كنيد. نیم ساعت قبل هم آمد گفت جای رگالت را عوض کن» چند دقیقه بعد رئيس که درست روبهروی او بساط کرده با همان لهجه میگوید: «بين خودمان باشد اینجا ایستادن روزی ٢٠هزار تومان برایم آب میخورد. بقيه هم همينطورند اما كسي جرأت نميكند كه حرف بزند.»
چندي قبل «حجت كريمي»، دبير شوراياريهاي منطقه ٧ در صحن شوراي شهر در گزارشي بخشي از مشكلات اين محل را مطرح كرد. او حالا در اینباره به «شهروند» ميگويد: «روزها ترافيك اين منطقه سرسامآور است اما شبها در اينجا پرنده پر نميزند. دلیل آن هم حجم بالای ساختمانهای تجاری-اداری محل است. در اين منطقه تمایل زیادی برای تجاری و اداریسازی به وجود آمده است و همین موضوع قیمت اداری را افزایش داده است؛ اما متأسفانه خانههای مسکونی در مقابل آن قیمتی ندارند. در کوچههای خیابان بهار زمانی بافت مسکونی وجود داشت اما طی ٨سال گذشته همگی ساخته شدهاند.
عدهای به شهرداری پول میدهند و ساختمانهای اینجا را تبدیل به مجتمع تجاری-اداری میکنند؛ اتفاقی که در منطقه ٦ و ١٢ افتاده است اکنون درحال وقوع در منطقه ٧ است و ما شاهد شب مردگی این منطقه هستیم. كريمي از ساخت مجتمع تجاري جديدي در خيابان بهشت خيابان بهار خبر ميدهد آن هم در شرايطي كه منطقه مورد اشاره ظرفيت چنين برج عريض و طويلي را ندارد.»
مسأله آسيبهاي اجتماعي و تبديل خيابان عباسآباد به پاتوق زنان خياباني يكي ديگر از مواردي بود كه دبير شوراياري منطقه در جلسه شورا نسبت به آن هشدار داده بود كه البته طبق مشاهدات محلي اين افراد بيشتر در شب بيشتر ديده ميشوند.
كريمي اكنون در اينباره ميگويد: «مشکلات و آسیبهای اجتماعی زیادی در این منطقه ازجمله افزایش زنان خیابانی در خیابان مطهری و عباسآباد وجود دارد اما متأسفانه هیچ توجهی به آن نمیشود. مشکل این است کسانی که توسط شهرداری در بخشهای مختلف مناطق انتخاب میشوند، هیچ سنخیتی با كاري كه انجام ميدهند، ندارند و بیشتر با روابط انتخاب میشوند. درحالی که هر منطقهای بافت اجتماعی خاص خود را دارد و باید برهمان اساس برخوردی متناسب با آن انجام شود. همانطور كه در مورد سد معبر هفتتير هم تاكنون اقدام قاطعي انجام نشده و جالب اينكه مأموران شهرداری که وظيفهشان جمعآوري اين افراد است، برای جمعآوری آنان با دستگاه کارتخوان در منطقه حضور دارند و خیلی راحت در انظار عموم، پیادهروها را میفروشند.»
ميل به درآمدزايي شهرداري بلاي جان شهر
اواخر فروردينماه كه گزارش شوراياري منطقه ٧ در شوراي شهر خوانده شد، بسياري از اعضاي شوراي شهر تهران در اينباره ابراز نگرانيهاي خود را بيان كردند. «عليرضا دبير»، رئيس كميسيون برنامه و بودجه يكي از همين افراد بود. او گفته بود: «منطقه ٧ مانند منطقه ٦ و١٢در حال تغییر ماهیت از مسکونی به تجاری است و با پایان ساعت کاری منطقه خالی میشود.
بارها گفته شده که برای میدان هفتتیر طرح وجود دارد اما کاری انجام نشده است.» «اسماعيل دوستي»، عضو كميسيون عمران شورا هم به مسأله كمبود سرانه فضاي سبز منطقه و بافت فرسوده آن اشاره كرده بود. البته نظر «محمد سالاری»، رئيس كميسيون معماري و شهرسازي شورا بهعنوان كميسيون تخصصي كه با مشكلات منطقه ٧ در ارتباط است، هم اين است كه سرنوشت اين منطقه هم به سرنوشت منطقه ١٢ تهران دچار شده است.
او دراینباره میگوید: «مشكل منطقه ٧ و تعدادي از مناطق مركزي شهر مانند منطقه ٦ و بخشي از منطقه ٣ به سرنوشت منطقه ١٢ شهرداري تهران دچار شده است كه هماكنون شاهد ترك سكونتگاههاي آن به دليل تراكم فضاهاي تجاري- اداري، توليدي و انبارها هستيم؛ مواردي كه خيابانها را با ناهنجاريهايی چون تردد موتورسيكلتها مواجه كرده كه از آثار كسبوكار است. بنابراين مردم ترجيح ميدهند كه به محلهاي حاشيهاي شهر بروند. بسياري از سازمانها، ادارات و بنگاههاي اقتصادي در اين منطقه قرار گرفتهاند و از آنسو شهرداريها هم به دليل رويكرد درآمدزايي با اين مسأله مقابله جدي ندارند تا جايي كه حتي گاهي مشوق آن نيز هستند.»
سالاري ادامه ميدهد: «شهرداريهاي منطقه موظف شدهاند تا اعتبار سالانه يا ماهانه خود را تأمين تا منطقه را اداره كنند درحالي كه يكي از سهلالوصولترين كارها براي بخشي از درآمد هم تبديل مناطق مسكوني به فضاهاي تجاري، توليدي يا انبارهاي توليدي است. با وجود اين ممكن است بعضی هم هيچ هزينهاي به شهرداري پرداخت نكرده باشند و بدون مجوز فعاليت خود را ادامه دهند. بسياري از مأموران شهرداري عملا با دريافت پول با موارد خلاف كنار ميآيند، يعني اگر دستفروشان يا توليديهاي متخلف در منطقه مستقر باشند، براي مأموران درآمدزاست و حقوق شهرداري هم در اين موارد از بين ميرود.»
٣ ضلع مثلث كاهش آسيبهاي مترتب بر تغيير كاربري
تا همين بخش از گزارش تمام شواهد نشان ميدهد كه اين معضل از دوسو شكل گرفته است؛ اول ميل به درآمدزايي شهرداريها كه بدون توجه به عواقب كار در برابر دريافت پول به هر اقدامي رضايت ميدهند و دوم تمايل مردم و مأموران ناظر شهرداري به تخلف. رئيس كميسيون معماري و شهرسازي شوراي شهر تهران در اينباره ميگويد: «براي جلوگيري از تخلف شهرداري مصوبه «ضريب كا» را به تصويب رسانديم كه هنوز ابلاغ نشده اما شهرداري را مقيد كرديم تا هفته آينده آن را ابلاغ كند. در اين مصوبه تثبيت تغيير كاربريها از مسكوني به تجاري و اداري ممنوع است و اگر انجام شد، بستههاي تنبيهي (ازجمله جريمه تا ٢برابر عوارض پروانه) براي آن درنظر گرفته شده است كه توجيه اقتصادي براي آنها نداشته باشد.»
او ادامه میدهد: «تصور ما اين است كه با اين مصوبه قسمت عمده مشكل حل ميشود اما بحث ديگر به فساد اداري موجود، فرهنگ عمومي جامعه و بخشي از مردم كه به سود خود وابسته هستند، برميگردد كه براي حل آن بايد تدابيري داشته باشيم كه تخلفات ساختماني و تغيير كاربري در اذهان عمومي بهعنوان جرم تلقي شوند، چون با اين كار عملا حقوق شهروندي و ضوابط مقررات شهرسازي پايمال مي شود. اينگونه اقدامات با دزدي، سرقت و از بينبردن حقوق مردم تفاوتي ندارد، چون باعث مزاحمت جدي براي ساكنان محلي، ايجاد نابساماني درمحله و فضاي ناايمن شهري ميشود.»
او با نامبردن از ٣ ضلعي كه ميتواند به حل مشكل كمك كند، میگوید: «اصلاح فرهنگ عمومي مردم و شهروندان در تغيير نوع نگاه بر اين مبنا كه تغيير كاربري جرم است، اصلاح فساد اداري در سازمانها و نهادها ازجمله شهرداري كه منجر به گزارش نشدن تخلفات ميشود و مصوبات تشويقي و تنبيهي براي جلوگيري از اينگونه اقدامات ٣ ضلع مثلثي هستند كه ميتواند كمك زيادي به حل مشكل كند.»
پيشروي مراكز اداري در مناطق عقبنشيني مردم
پيشروي تجاري- اداريها به منطقه چه معايبي دارد كه تا اين ميزان حساسيت ايجاد ميكند؟ رئيس كميسيون سلامت شوراي شهر تهران در گفتوگو با «شهروند» در اينباره معتقد است: «زماني كه مراكز اداري- تجاري يا توليدي به محلات نفوذ و در آن پيشرفت ميكند، مردم را به سمت عقبنشيني سوق ميدهد و محله از سكنه خالي ميشود. اين اتفاق ميتواند منطقه را آسيبپذير كند، منطقهاي كه شبها مردم در آن تردد نداشته باشند، نقطه كور محسوب ميشود.
درواقع تخليه محل توسط مردم، منطقه را دچار آسيبهايي ازجمله تجمع دستفروشان، افزايش افراد معتاد و ولگرد يا سارق خواهد كرد.» رحمتالله حافظي ميگويد: «بنابراين بايد از اين منظر محدوديتهايي در مناطق تهران قایل شويم و اجازه ورود اينگونه فعاليتهاي تجاري- اداري را به مناطق مسكوني ندهيم تا آسيبپذيري اين مناطق افزايش پيدا نكند. ازسوي ديگر بايد از كميسيون عمران و شهرسازي شورا اين مطالبه را داشته باشيم تا حل مشكلات مناطق مسكوني كه تبديل به بنگاههاي اقتصادي شدهاند را، در دستور كار قرار دهند. گزارش شوراياريهاي منطقه ٧ كه در شورا مطرح شد، هم احتمالا كميسيون مربوطه براي حل آن فعال شده است. با وجود اين ما هم از منظر تهديد سلامت روان مردم، مسائل زيستمحيطي و آسيبهايي كه درپي آن ايجاد ميشود، حساسيتهايي داريم و مسأله را مورد بررسي قرار ميدهيم.»
نظر کاربران
مراکز شهری باید حالت تجاری داشته باشد.و باید مناطق مسکونی هم به صورت استاندارد مسکونی باشد .و همه اینها باید از همان اول نقشه کشی بشه. اما تو ایران هیچ تفاوتی بین معماریها نیست و خنده داره که فقط رو کاغذ متفاوته . از اونجایی که تو انفجار تهران همه اینها بدون هیچ استانداردی ساخته شده و فقط به شیوه مارکسیستی پیش رفته، پس الان هم تاجرا مشکل دارن هم مسکونی ها . گذشته از اینها به نظر من اون مناطقی هم که حالت تجاری نداره هیچ کدوم از استانداردهای مسکونی رو نداره و مناطق تجاری هم به همین صورته.هیچ کدومشون نه استانداردی نه هنر و معماری خاص خودش رو نداره و فقط به صورت کمونیستی به پیش رفته و الان تو گل گیر کردن