مدیریت نوین در سازمانهای مردم نهاد
در سال ۲۰۰۰ میلادی با ورود به هزاره سوم، دبیرکل وقت سازمان ملل تفکیک سهگانهای از تعاملات جهانی را ارائه کرد. بر اساس این دستهبندی، دولتها بهعنوان بازیگران عرصه قوانین و زیرساختها، بنگاههای اقتصادی بهعنوان بازیگران عرصه اقتصاد هستند و سازمانهای غیردولتی یا مردم نهاد بهعنوان بازیگران جامعه مدنی این سه بخش را تشکیل میدهند.
• داشتن اهداف عامالمنفعه بدون قصد انتفاع، این بدان معنی است که این سازمانها با هدف کسب سود ایجاد نمیشوند، اگرچه میتوانند به فعالیتهای سودآور بپردازند و سود حاصله را برای گروههای هدف خود هزینه کنند. به همین دلیل برخی منابع، آنها را سازمانهای غیرانتفاعی نیز مینامند. این عامل سازمانهای غیردولتی را از بنگاههای اقتصادی متمایز میسازد.
• ایجاد سازمانهای غیردولتی بر اساس حقوق داخلی یک دولت، به آن معنی است که سازمانهای غیردولتی اعم از داخلی و بینالمللی به وسیله قانون داخلی یک دولت ایجاد میشوند. این مساله را شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد در قطعنامه ۱۹۵۰ خود اعلام کرده است که بر اساس آن «هر سازمانی که سند تاسیس آن ناشی از یک موافقتنامه بین دولتها نباشد، یک سازمان غیردولتی محسوب میشود.» این عامل سازمانهای غیردولتی را از سازمانهای دولتی متمایز میسازد.
بر اساس تعاریف مستخرج ازمنابع گفتاری و نوشتاری جمهوری اسلامی ایران، این تعریف بیش از همه دیده میشود: «سازمان غیر دولتی تشکلی مردمی است که خارج از محدوده دست و پا گیر دولتی عمل میکند و خدماتی از قبیل امدادی، حمایتی، بهداشتی، آموزشی، تحقیقی و... را با جلب کمکهای داوطلبانه به جامعه میرساند و این تشکل حزب سیاسی و شرکت تجاری نمیباشد.
دو رویکرد اساسی سنتی و سیستمی در اداره سازمانهای غیردولتی قابل بررسی است. در رویکرد سنتی، سازمان در انتظار منابع موردنیاز گروههای هدف مینشیند و پس از دریافت منابع، آنها را بین گروههای هدف توزیع میکند. در رویکرد سیستمی، سازمان به شناسایی نیازهای گروه هدف، میپردازد و پس از شناسایی و تشخیص نیازها به برنامهریزی برای جذب منابع و تبدیل منابع به خدمت و توزیع خدمت به گروههای هدف میپردازد. اداره یک سازمان بر اساس رویکرد سیستمی، نیازمند وجود زیر ساختهای سیستمی است.
طرفداران رویکرد سنتی معمولا مطرح میکنند که این زیرساختها و الزامات، صرفنظر از پیچیدگی حاکم بر طراحی و پیادهسازی آنها، هزینهبر هستند وسوال میشود آیا پرداخت این هزینه در یک موسسه خیریه دارای توجیه است؟ باید توجه داشت، هر تصمیمی در یک سازمان واجد نقاط قوت و نقاط ضعف است. برای یک تصمیمگیری اصولی، ضروری است نتایج حاصل از تصمیم پیشبینی شود و با ارزیابی نقاط قوت و ضعف نتایج تحلیل و بررسی شود.
فرض کنید یک خیر یا گروهی از خیرین مبلغی را برای تامین هزینههای تشخیصی بیماران به شما اهدا میکنند. در رویکرد سنتی شما با این کمک اهدایی، هزینه MRI بیماران را در مراکز تشخیصی میپردازید. در رویکرد سیستمی شما با این کمک یا کمکهای دیگری که برای جذب آن برنامهریزی نمودهاید یک دستگاه MRI خریداری میکنید و پزشک و کادرتخصصی لازم برای کار با آن را استخدام کرده و آنها را آموزش میدهید.
امروز از یکسو گروههای کمککننده و از سوی دیگر گردانندگان سازمانهای مردم نهاد سوال میکنند، در سازمانهای مردم نهاد ارزش افزوده مهم است یا هزینههای بالاسری سازمان، قطعا هر دو به یک اندازه مهم هستند. رعایت صرفهجویی و بالابردن بهرهوری در یک سازمان مردم نهاد مهم و لازم است، اما کافی نیست. بهطور دقیقتر، ارتقای همزمان بهرهوری و ارزش افزوده نهتنها در سازمانهای مردم نهاد، بلکه در بنگاههای اقتصادی نیز مهمترین وظیفه و مسوولیت مدیر سازمان است و این وظیفه و مسوولیت در سازمانهای مردم نهاد به دلیل ماهیت آنها چندین برابر سنگینتر است.
اندیشه نیکوکاری از دیرباز در کشور عزیزمان نهادینه بوده است که ریشه در باورها، آداب مذهبی و قومی مردم این سرزمین دارد. بر پایه همین اعتقادات است که سازمانهای مردم نهاد بهعنوان بازیگران جامعه مدنی با سرعت خوبی در حال شکلگیری و توسعه هستند و خوشبختانه در حال حاضر سازمانهای غیرانتفاعی و غیردولتی بزرگی با تکیه بر مشارکت مردم در حال ارائه خدمت هستند. در کنار این رشد کمی و کیفی سازمانهای مردم نهاد، ضرورت نظارت بر عملکرد آنها از دغدغههای جدی مردم و دولت است.
ارسال نظر