«بورالان» بهشتی که بیابان شد
اینجا نه هامون و جازموریان است که از فرط بیآبی و خشکیدگی زمین تحت هجوم شنهای روان قرار گرفته باشد نه بیابانهای جنوب خوزستان و یزد و خراسان!
در بورالان، جایی که در یک قدمی رشته کوه های آرارات ترکیه، دشتی سرسبز و آباد در آن سوی مرز و چشمه ای پرآب به وسعت یک تالاب در این سوی مرز دیده میشود، بیابانی هم به وسعت هزاران هکتار در کنار این همه آب و سبزینگی وجود دارد. باور کردنش سخت است، اینکه هم آب باشد و هم کوه و هم دشتی حاصلخیز و سرسبز در آن سوی مرز و هم دمای هوا نسبتاً مناسب باشد اما بیابان و شن زارهایی به وسعت آنچه که در سیستان و خوزستان و هرمزگان و کرمان تاکنون وجود داشته حالا در شمالیترین نقطه آذربایجان غربی هم ظهور کرده است.
بورالان منطقهای واقع در نقطه صفر مرزی ایران و ترکیه، دشتی با ۶۸ هزار هکتار وسعت است که علاوه بر ترکیه با جمهوری نخجوان و ارمنستان هم مرز مشترک دارد. این دشت که ۳۲ روستا و ۱۴۱۰ خانوار روستایی و عشایری کرد و ترک زبان را با یکصد هزار واحد دامی در خود جای داده است تا همین دو سه دهه قبل هم دشتی سرسبز و زیبا بود. «چشمه ثریا» با دبی آبی در حدود ۷ مترمکعب در ثانیه که در مجاورت پاسگاه مرزی ایران و ترکیه در بورالان قرار گرفته و سرچشمه رودخانه قرهسو را تشکیل میدهد و نهایتاً به ارس میریزد، گوشهای از چشمانداز زیبای این دشت بینظیر است ولی حیرت آور اینکه، در یک کیلومتری این چشمه که خود از صدها چشمه جوشان تشکیل شده بیابانی وجود دارد که اکنون به عنوان یکی از کانونهای بحرانی بیابانی ایران در سطح ملی به ثبت رسیده است.
وجود دام به میزان سه برابر ظرفیت مراتع و چرای بیرویه این دامها در دشت بورالان در ۴ دهه گذشته چنان بلایی بر سر این دشت زیبا آورده که حالا هرازگاهی با وزش باد، حجم عظیمی از خاک و شن به هوا بلند شده و گاه خانههای روستایی را تا نیمه زیر شن ها فرو میبرد.
در جاده بورالان و در حالی که به سمت چشمه ثریا در حرکت هستیم از میانه روستاهایی عبور میکنیم که تا همین چند سال پیش مرتباً در محاصره شنهای روان قرار میگرفتند اما اکنون سدی به وسعت ۱۰۰۰ هکتار در برابر این شنزارها ایجاد شده تا جلوی هجوم شنهای روان را بگیرد! البته سدی از جنس گیاهان نه بتون و سیمان! سمت چپ جاده تا چشم کار میکند مناطق بیابانی توسط اداره کل منابع طبیعی استان آذربایجان غربی بوته کاری و درختکاری شده و منطقه با ایجاد فنس و حضور چند قرقبان حفاظت میشود تا مانع حضور دامهای مردم در فصول نامناسب به داخل دشت شود.
اگرچه وسعت کانونهای بحرانی این دشت ۶۸ هزار هکتاری نزدیک به ۱۵ هزار هکتار است اما کمبود اعتبارات منابع طبیعی در دو دهه گذشته مانع از این شده تا تمامی این منطقه زیرپوشش عملیات تثبیت شن و درختکاری برود. پرویز ریاضی فر معاون فنی اداره کل منابع طبیعی استان آذربایجان غربی میگوید: برای مدت چند دهه مدیریت دام در این منطقه واقعاً افسارگسیخته بوده است و چون بورالان در مجاورت رشته کوههای آتشفشانی آرارات قرار گرفته و خاک آن از جنس گدازههای آتشفشانی و بازالتی است و چسبندگی لازم را ندارد بسیار مستعد بیابانی شدن است و اگر پوشش گیاهی از بین برود به سرعت تحت فرسایش بادی قرار میگیرد.
او میافزاید: رشته کوههای آرارات بیش از ۵هزارو۱۰۰ متر ارتفاع دارند در حالی که دشت بورالان در فاصله بسیار کمی از این کوهها در ارتفاع ۸۰۰ متری از سطح دریا قرار گرفته است. همین اختلاف ارتفاع شدید باعث اختلاف فشار هوا میشود و در محل تلاقی این دو اقلیم ناگهان دو جبهه هوای گرم و سرد که به هم برخورد میکنند ایجاد بادهای شدید را میکنند و اگر زمین عاری از پوشش گیاهی باشد این باد میتواند لایه سطحی خاک را براحتی به هوا بلند کند و طوفان شن ایجاد میکند. این کارشناس میگوید: اما در کنار این عوامل طبیعی، چرای بیرویه دام و سوء مدیریت در منابع آب و خاک اصلیترین علت بیابان زایی در منطقه است.
رحمان وهابزاده، مدیرکل منابع طبیعی استان آذربایجان غربی نیز میگوید: معیشت اصلی ساکنان این منطقه از طریق دامداری است و این بیشترین فشار را به مراتع وارد کرده است در حالی که در آن سوی مرز، ما اصلاً شاهد بیابان نیستیم و اتفاقاً آن سوی مرز همانگونه که دیدید حتی تشابه شرایط طبیعی دشت آرارات با بورالان اما بیابانی دیده نمیشود برای اینکه ترکها برنامههای خوبی را برای مدیریت مرتع به اجرا گذاشتهاند و تقریباً تمامی دامداریهای سنتیشان را به دامداری صنعتی تبدیل کردهاند تا دام از مرتع خارج شود و نتیجه امر را شما به خوبی دیدید. او تأکید میکند: متأسفانه مدیریت دام در مرتع با سازمان جنگلها و مراتع کشور نیست و دستگاههای دیگری در این زمینه فعالیت میکنند اما در سالهای گذشته ما نیز تلاش کردیم تا حدودی با مشارکت مردم دام مازاد و چرای دام را تحت مدیریت قرار دهیم تا پیامدهای بیابانزایی کمتر شود.
امیر اردبیلی، رئیس اداره بیابان اداره کل آذربایجان غربی نیز میگوید: عملیات بیولوژیک در قالب طرحهای مقابله با بیابان در بورالان در سال ۷۵ و ۷۶ انجام شد و حدود ۱۰۰۰ هکتار از اراضی را که وضعیت نامطلوبی داشتند زیرپوشش بوته کاری و قرق بردیم تا جلوی هجوم شنهای روان را در ۴ روستای منطقه که در شرایط بدی قرار داشتند بگیریم. اما در سایر اراضی با مدیریت چرای دام کار را پیش بردیم و برای اینکه از مشارکت مردم بتوانیم بهرهمند شویم تصمیم گرفتیم طرح بینالمللی ترسیب کربن را که پیشتر در جنوب خراسان به دستاوردهای خوبی رسیده بود در این منطقه نیز تعمیم دهیم. او افزود: اصلیترین هدف طرح ترسیب کربن جذب دی اکسید کربن اضافی جو به منظور کاهش اثرات ناشی از افزایش گازهای گلخانهای و گرمایش زمین بوده که با اجرای آن در سال ۱۳۹۳ در منطقه بورالان تلاش کردیم هم مدلی برای افزایش بهرهمندی از مناطق نیمهخشک با مشارکت مردم داشته باشیم و هم وضعیت اجتماعی و اقتصادی جامعه محلی و شاخصهای توسعه انسانی را در این منطقه ارتقا دهیم.
او میافزاید: ما برای اینکه میزان وابستگی مردم به دامداری را کاهش دهیم باید مشاغل جایگزین برایشان ایجاد کنیم تا بدین ترتیب از چرای بیرویه دام و نابودی مراتع نیز جلوگیری کنیم برای همین با تخصیص ۵هزارو ۲۱۲ میلیون ریال اعتبار از محل اعتبارات ملی در سه سال گذشته موفق شدیم با مشارکت مردم ۲۵ گروه توسعه روستایی تشکیل دهیم. همچنین یک صندوقی با کمک ۲۹ میلیون تومانی دفتر سازمان ملل در ایران در منطقه ایجاد کردیم که بسیاری از زنان و مردان روستایی در این صندوق عضو شده و کار این صندوق این است که برای ایجاد کارگاههای قالیبافی و خیاطی و... به اهالی وام میدهد.
او میافزاید: تاکنون کارگاههای آموزشی و مشارکتی زیادی برای مردم ۴روستای منطقه برگزار شده و دورههایی چون قالیبافی، پرورش مرغ بومی، تولید ورمی کمپوست، بهداشت خانواده، خیاطی و توانمندسازی مردم برای تولید صنایع دستی با کیفیتتر برگزار شده است.
این کارشناس خاطرنشان کرد: از دیگر فعالیتهای مهم طرح تعمیم ترسیب کربن میتوان به کاشت نهال به صورت مشارکتی با همکاری جوامع محلی برای احیای مناطق بیابانی در منطقه و از اقدامهای اولیه آن به آمادهسازی و کاشت نهالهای سازگار با محیط و گیاهان خوشخوراک برای دام اشاره کرد که حدود 250 هکتار نهالهای مثمر و غیرمثمر کاشته شده است.
به همین منظور آب مورد نیاز برای این طرح را نیز داریم تأمین میکنیم. یعنی چون قرار است طبق برنامههای طرح یک کمربند سبز در حاشیه جاده در منطقه از درختان مثمر و غیرمثمر داشته باشیم به آب نیاز داریم که مجوز برداشت 500 لیتر در ثانیه از آب چشمه ثریا را از آب منطقهای و کمیسیون آبهای مرزی گرفتیم و بزودی این آب به منطقه وارد میشود.
مدیر اجرایی طرح تعمیم ترسیب کربن در منطقه بورالان ماکو همچنین به چالشهای پیش روی این طرح اشاره کرد و گفت: نبود امکانات آموزشی و تحصیلی در منطقه و پایین بودن سطح تحصیلات اهالی، اجرایی نشدن برخی دورههای آموزشی فنی و حرفهای به دلیل کم سواد بودن مردم منطقه، ملی بودن تمامی مراتع منطقه بورالان و نبود امکان کشت، زرع و تهیه علوفه دام از مراتع با توجه به دامدار بودن تمامی اهالی و تخصیص نیافتن بموقع اعتبارات از چالشهای مهم طرح ترسیب کربن در منطقه بورالان تاکنون بوده است.
آیا عروسکسازی میتواند شغل جایگزین برای روستاییان باشد؟
خزال، یکی از زنان روستای ولی کندی در بورالان است که با حکیمه و فاطمه و مقبوله و دیگر زنان هنرمند روستا در خانهاش دور هم مینشینند و عروسک و کیف و کمربندهای تزئینی درست میکنند. هنر عروسکسازی و ساخت کیف و کفش و کمربند با قلاببافی و منجوق دوزی یکی از هنرهای قدیمی زنان روستا است که البته خودشان آن را هنر نمیدانند! حالا به مدد دورههایی که از سوی تسهیلگران طرح ترسیب کربن برای این زنان برگزار شده آنها قرار است عروسکهای دست ساز و دیگر تولیداتشان را در نمایشگاهها به فروش بگذارند تا شاید در کنار دامداری بتوانند به اقتصاد خانوادهشان کمک کنند. عروسکهایی که حکیمه و فاطمه ساختهاند اگرچه بسیار زیبا دوخته و ساخته شدهاند اما به نظر میرسد الگوی بومی و سنتی زنان ایرانی را ندارند!
لباس عروسکها یا بیشتر شبیه زنان هندی است یا اروپایی. علت را جویا میشوم اما چون بیشتر این زنان سواد خواندن و نوشتن ندارند یا در حد یک کلاس سوادآموزی رفتهاند قادر به برقراری ارتباط کلامی مؤثر نیستند. حتی از اینکه عکسشان را بگیرم زیاد راضی به نظر نمیرسند و میگویند اگر ما را در تلویزیون نشان دهند شوهرانمان طلاقمان میدهند.
صرف نظر از اینکه این عروسکها لباس بومی و اصیل ایرانی به تن ندارند اما پرسش اصلی این است که آیا این عروسکها و کیفها با همه زیبایی و دقتی که در ساختشان بهکار گرفته شده آیا میتوانند معیشت این خانوارها را تأمین کنند به گونهای که دیگر تمایلی نداشته باشند از راه دامداری زندگی کنند؟ واقعیت این است که یکی از بزرگترین چالشهای پیش رو در طرحهای اینچنینی نبود بازاریابی مناسب برای فروش وسایل دست ساز روستاییان و مردم بومی است.
مادامی که بازار فروش و مکان مناسب و دائمی در شهرها برای عرضه این تولیدات و صنایع دستی روستاییان وجود نداشته باشد عملاً نمیتوان به تغییر معیشت آنها و موفقیت چنین طرحهایی دلخوش کرد. چرا که نه آنها میدانند محصولاتشان را کجا عرضه کنند، نه اندک خریداران شهری میدانند باید این وسایل دست ساز را از کجا تأمین کنند! اما پیشنهاد میکنم اگر روزی گذرتان به ماکو افتاد حتماً سری هم به بورالان بزنید.
در روستای ولی کندی، اغلب زنان خانواده رسولی، در کنار عروسک، کیفها و کمربندهایی درست میکنند که نمونه مشابه آنها را درمیان صنایعدستی سرخپوستان برزیلی و مکزیکی و روستاییان جنوب شرق آسیا هم میتوان دید. با این تفاوت که نمونههای مشابهی که در جنوب شرق آسیا تولید میشود و اکنون تحت لیسانس یکی از برندهای اروپایی در تهران نیز عرضه میشود برای تهیه یک کیف کوچک آن باید ۲۵۰ تا ۳۵۰ هزار تومان بپردازید اما کیفهای زنان روستای ولی کندی را میتوانید با ۳۰ تا ۴۰ هزار تومان خریداری کنید.
ارسال نظر