خاطره گویی شجونی از رفاقتش با علی شریعتی
ماهنامه «نسیم بیداری» نوشت: حجتالاسلام شجونی در بیان خاطرهای از علی شریعتی گفت:ما در خیلی از مسائل اختلاف عقیده داشتیم اما وقتی پای مسئلههای دینی به میان میآمد، در فضایی مطلوب وارد بحث میشدیم.
حجتالاسلام جعفر شجونی درباره دکتر علی شریعتی گفت: دکتر شریعتی مسلمانی واقعی بود و به همین دلیل همیشه در منبرهای مذهبی حاضر میشد. ایشان چند بار هم پای منبر من نشسته بود و به همین دلیل رفاقت تقریبا نزدیکی با هم داشتیم. البته پدرش را هم از سنین جوانی میشناختم.
البته دید و بازدیدهایمان به حضور در جلسات مذهبی منتهی میشد تا این که در یکی از سفرهایی که به حج تمتع مشرف شده بودم، با دکتر شریعتی و رفقای دیگر در یک کاروان بودیم. به خوبی به یاد دارم که دکتر شریعتی مخصوصا در مدینه بسیار منقلب میشد و شبها به دلیل ماندن در مسجدالنبی و کنار قبرستان بقیع ساعت مختصری را به خواب اختصاص میداد.
اما خاطرهای که از آن سفر به یادم میافتد، مربوط به روزی میشود که دکتر شریعتی به یک باره نفس زنان و در حالی که خیلی مضطرب بود، وارد لابی هتل شد و چند دقیقه طول کشید تا من و سایر دوستان را از نگرانی درآورد. وقتی علت را پرسیدیم، گفت: که به کوه احد رفته بود تا «شکاف عینین» را ببیند. شکاف عینین همان جایی است که پیغمبر ۴۰ تن را مامور کرده بود تا با ماندن در آنجا سنگر را حفظ کنند که آنها با طمع جمعآوری غنایم محل خدمت خود را ترک کردند و در نهایت همین اتفاق موجب شد تا لشگر اسلام از کفار شکست بخورد.
مرحوم دکتر شریعتی پیاده از آن کوهها بالا رفته و یادداشتبرداری کرده بود، تا وضعیت جغرافیایی آن منطقه تاریخی را بررسی کند تا بتواند علت اصلی شکست مسلمانان را به طور دقیق مشخص کند. (آنجا) دکتر چند دقیقه درباره آثار غفلت برای ما حرف زد.
خاطره دیگر من هم به منبرهایی ربط پیدا میکند که به دعوت همسر صدر آسید جوادی در منزل ایشان میخواندم. چهرههایی چون بازرگان و دکتر شریعتی و اشخاص دیگر هم بودند که بعد از تمام شدن جلسات به صحبت در خصوص مسائل مختلف میپرداختیم. بعد از آخرین منبر هم همسر آقای صدر آسید جوادی شام مفصلی تدارک دیدند که به اتفاق صاحبخانه، مهندس بازرگان و دکتر شریعتی صرف شد.
نکته جالب این بود که ما در خیلی از مسائل اختلاف عقیده داشتیم اما وقتی پای مسئلههای دینی به میان میآمد، در فضایی مطلوب وارد بحث میشدیم. در نهایت هم باید بگویم که من به اتفاق دکتر سامی و آیتالله العظمی خامنهای در مجلس ختم دکتر شریعتی شرکت کردیم. مجلسی که واقعا در شان دکتر برگزار شده بود و همه نوع آدم برای نشان دادن غمی که بابت مرگ ایشان داشتند، خودشان را به مسجد رسانده بودند.
نظر کاربران
چه دروغهایی! شجونی سواد نشست و برخاست با دکتر شریعتی را همین حالا هم ندارد
اینهم از عجایب روزگار است که تحت شرایطی، انسانهای دگم و روشنفکر را گرد هم جمع میکند.