ایده «سهم خواهی» از روحانی وتو می شود؟
این روزها در اردوگاه چپ سیاست ایران چند صدا شنیده میشود، برخی هنوز حامی پروپاقرص روحانی هستند، برخی اما از شرط و شروط سخن میگویند و البته رادیکالهایی که معتقد به عبور از روحانی هستند.
برخی از آن اصلاح طلبانی که حسن روحانی را یک دولت استثنایی می دانند و حالا هم بر این عقیده شده اند که شرایط استثنایی پایان یافته، به این نظر هم رسیده اند که می توان آغاز دوران جدید را کلید زد و با فردی غیر از حسن روحانی روزهای سیاست ورزی آینده را سپری کرد . فردی که برای آنها اصلاح طلب تر است یا به قول سعید حجاریان فردی که « اصلاح نما طلب » نباشد . آن سوتر اما، آن بخش از اصلاح طلبان هستند که بدون اینکه بخواهند هزینه عبور از حسن روحانی را بپردازند گزاره «حمایت مشروط» را پیش کشیده اند . این وسط یک طیف دیگر اصلاح طلبان هم وجود دارند که عقلگرایی پیشه کرده و به حمایت بی قید و شرط از حسن روحانی فکر می کنند.
اگر بنا باشد به تصویری درست از آنچه اکنون در میان اصلاح طلبان می گذرد برسیم باید شرایط پیرامونی هر کدام از این سه طیف اصلاح طلب را رصد کرده و آنگاه این مساله را بررسی کنیم که اصلاح طلبان در نهایت چه تصمیمی برای انتخابات سرنوشت ساز سال آینده خواهند داشت و شاید از همین رهگذر به پاسخ این سوال برسیم :«آیا آنچه که به عنوان عبور اصلاح طلبان از حسن روحانی مطرح است تنها یک فرضیه انتخاباتی است که از سوی رقیب آنها دامن زده می شود یا گزینه ای است که روی میز تصمیم سازان اصلاح طلب وجود دارد؟»
طرفدران آقای پولانزاس
واقع گرایانه اش حتما این است که بپذیریم حسن روحانی یک اصلاح طلب نیست . او اگر چه از همان زمان آمدن محمود احمدی نژاد تا امروز در قامت منتقد وضع موجود ظاهر شده و به همین سبب همصدایی قابل توجهی پیدا کرده با اصلاح طلبان اما رفتار شناسی و هویت شناسی او به ما می گوید حسن روحانی کاراکتری مانند علی لاریجانی دارد . او یک اصولگرای معتدل است و در همه روزهای بعد از انتخابات ۹۲ هم با ریه های اعتدالگرایی تنفس کرده است؛ او در تمام این مدت روح اعتدال و آرامش را به جامعه دمیده است.شاید یک دلیل عده ای که می خواهند از حسن روحانی عبور کنند همین وجه رفتاری و عملی حسن روحانی باشد.
بیایید از زاویه ای دیگر به ماجرا نگاه کنیم. برخی اصلاح طلبان، تئوری نیکولاس پولانزاس جامعه شناس یونانی - فرانسوی را با شرایط امروز تطبیق داده و اصرار دارند دولت حسن روحانی یک دولت استثنایی بوده اما حالا دیگر او اوضاع را نرمالیزه کرده و دیگر بودنش چندان معنا ندارد . آنها اکنون زمینه را برای بازگشت خود مهیا دیده اند .مرور سخنان سعید حجاریان شاید این معنا از این تفکر را بیشتر نشان دهد : «البته لیبرالیسم حتما برای من جدی است اما یک چیزی این وسط هست و مشکل ما است. برای ما عدالت بسیار مهم است. جمع عدالت و لیبرالیسم خیلی سخت است. در غرب هم این مشکل بوده است.
اصلاح طلبان تا حدودی دچار بحران راهبرد هستند. آنها در کل می دانند چه باید بکنند اما نمی دانند از چه طریقی. بعضی ها اصلاح طلب نما هستند. به زبان دیگر اصلاح نما طلب هستند. روحانی چند ماه دیگر گرفتاری های عجیب و غریبی خواهد داشت؛ بی پولی، پروژه های عمرانی، اخراج کارگران، ناتوانی در پرداخت یارانه و حتی بخشی از حقوق دیگران. او (روحانی) تلاش می کند مسئله ما را با آمریکا حل کند تا از آن طریق در اقتصاد هم تحول ایجاد شود. ما چاره ای جز دفاع از روحانی نداریم.
شکست روحانی شکست ما نیست. او اصلاح طلب نبوده است. پروژه روحانی نرمالیزه کردن است اما اصلاح طلبی نیست. نرمالیزاسیون و گذر از استثنا به نرمال، درجه بندی دارد و مرحله به مرحله صورت می گیرد.روحانی مشخص کرده که اول سیاست خارجی و بعد اقتصاد را می خواهد به سامان برساند. البته روحانی می خواهد برخی منازعات سیاسی را هم حل کند اما او امکان و توانایی نرمالیزاسیون در این عرصه را ندارد. نرمالیزاسیون در عرصه سیاسی به اراده سیاسی برای دموکراتیزاسیون احتیاج دارد.»
بی پیرایه ترش شاید این باشد که این بخش از اصلاح طلبان مشکل گفتمان و راهبرد پیدا کرده اند ؛ از همین رهگذر هم هست که می گویند : « روحانی قادر نیست فضا را صددرصد نرمال کند.»
نکته اما این است که همه کسانی که به عبور از روحانی فکر می کنند طرفداران عقیده آقای پولانزاس نیستند . این وسط بخش دیگری هم هستند که می گویند محمود احمدی نژاد یک پای رقابت اردیبهشت سال آینده خواهد بود و آنگاه که پای دو گانه تازه ای غیر از دوگانه فعلی برجامیان و نابرجامیان وسط بیاید کار برای حسن روحانی سخت خواهد شد و شاید دیگر نتوان به قطعیت گفت که برنده این میدان چه کسی است . صادق زیباکلام و دیگرانی که در این مورد مثل او فکر می کنند نام محمد رضا عارف و حتی محمد جواد ظریف را وسط کشیده اند . این عده اما قلیل اند و کم تعداد .
مشروطه خواهان اصلاح طلب وارد می شوند
این روزها در رسانه های اصلاح طلب صدا های تازه ای شنیده می شود . برخی چهره های جناح یک تنه به میدان آمده و همه حرفشان این است که نباید از حسن روحانی حمایت همه جانبه بی قید و شرط داشت . چنین است که محمود میرلوحی ، معاون وزیر کشور در دولت اصلاحات می گوید : «برآورد من از قراین این است که اصلاحطلبان ائتلاف مشروطی را با آقای روحانی حفظ کرده و ادامه خواهند داد. بر دو کلمه ائتلاف و مشروط تأکید دارم.اینکه گفته شود بدون قید و شرط در سال ۹۶ با آقای روحانی ائتلاف میکنیم برخلاف نظام تصمیمگیری اصلاحات است.»
یا در اظهار نظری دیگر روزنامه اعتماد از قول منتجبنیا قائممقام اعتماد ملی می نویسد: «در سال ۹۲ با تدبیر بزرگان اصلاحات و شورای هماهنگی بدون هیچ گونه مذاکرهای آقای عارف کنارهگیری کرد.بنابراین یک جانبه از آقای روحانی حمایت کردیم، بدون اینکه شرط و شروطی داشته باشیم. چنین رویکردی از نظر سیاسی در دنیا مردود است. ائتلاف باید همراه با معامله و مذاکره طرفین باشد. کسانی که عامل پیروزی یک فرد هستند باید سهمی در اداره امور داشته باشند» و البته در نهایت می گوید: «برای حمایت مشروط از روحانی، با او مذاکره میکنیم» . سخنانی از جنس او را البته محمود صادقی عضو فراکسیون امید اینگونه تکمیل می کند«امکان حضور آلترناتیوها در کنار روحانی در انتخابات ۹۶ وجود دارد» .
حالا نکته این است که آیا چنین اظهاراتی بوی عبور از حسن روحانی می دهد ؟ در سطح نخست تحلیل حتما می تواند به این نتیجه رسید که اراده این طیف از اصلاح طلبان برای عبور از حسن روحانی حتما کم رمق تر از آن طیفی است که دولت حسن روحانی را تمام شده و متعلق به زمان خاصی تلقی می کنند . در سطح دیگر تحلیل هم می توان به این عقیده رسید که این بخش از اصلاح طلبان تنها خواسته اند صورتی از معامله و مذاکره را به ماجرا تزریق کنند تا کابینه آینده صندلی های بیشتری برای اصلاح طلبان داشته باشد و حسن روحانی نتواند چندان خود را با کاراکتر فردی میان جناحی به جامعه معرفی کند . ساده ترش این است :«این بخش از اصلاح طلبان می خواهند حسن روحانی ، رییس جمهور اصلاح طلبان باشد نه رییس کابینه ای با شکل و شمایل دولت وحدت ملی»
و همچنان یار قرضی...
در گرماگرم انتخابات سال ۹۲ چند ایده در میان اصلاح طلبان وجود داشت . یک طیف بر این باور بود که باید همچنان در لاک عدم سیاست ورزی باقی ماند و مشارکت فعالی در رقابت نداشت . برخی دیگر بر این باور بودند که می توان با گزینه اختصاصی وارد انتخبات شد و ریسک رقابت مستقل را پذیرفت . این وسط برخی عقلای جناح اصلاح طلب نسخه ای دیگر نوشتند . ایده ای که طرفداران بی شماری در جناح یافت و دست آخر به حرف اجماعی اصلاح طلبان بدل شد . نام این نسخه «استراتژی یار قرضی» گذاشته شد . آنها به گزینه ای رسیده بودند که اگر چه ذات اصولگرا داشت اما مانند آنها منتقد وضع موجود بود . او مانند برخی دیگر از اصولگرایان در نزدیک ترین وضعیت سیاسی نسبت به آنها قرار گرفته بود .
حسن روحانی می توانست اصلاح طلبان را از وضعیت بغرنج آن روزها نجات دهد و منفذی از حیات سیاسی را برای آن باز کند .تصمیم سازان و حامیان پروژه «یار قرضی» بهترین تصمیم دوران خود را گرفتند و حسن روحانی آنها را به عرصه قدرت رسمی بازگرداند . اوضاع چنان شد که آنها توانستند با استفاده از فرصت حسن روحانی با ترمیم برخی از همبستگی های آسیب دیده باز امکان همنشینی طیف های مختلف خود را فراهم آورند.
حالا از آن روز ۳ سال گذشته و همان تصمیم سازان و عقلای اصلاح طلب که قرابت فکری با طیف معتدل اصولگرا پیدا کرده اند همچنان بر این عقیده اند که باید از حسن روحانی حمایت کرد . آنها اگر چه حسن روحانی را یک اصلاح طلب نمی دانند اما مرور خاطرات سیاسی به آنها به خوبی یادآوری کرده است که تصمیمات رادیکال و خود بیشتر بینی برخی چهره های اصلاح طلب چگونه آنها را در نزدیکی حذف کامل از عرصه سیاسی قرار داده بود .
عقلای اصلاح طلب به خوبی دریافته اند که حامیان پروژه عبور و سهم خواهان و مشروطه خواهان چه ضربه سنگینی را به پروژه اعتدالگرایی خواهند زد.
این روزها از زبان برخی چهره های باتجربه اصلاح طلب شنیده می شود که حسن روحانی شیفت سیاسی به سمت اصولگرایان پیدا کرده و برای جلب حمایت آنها در انتخابات سال آینده تلاش می کند؛ شاید پاسخ این نگرانی را اینگونه باید داد «مگر پروژه اعتدالگرایی، غیر از این راه دیگری هم دارد؟ آنچه اکنون وجود دارد تشکیل ائتلافی مستحکم از اهل اعتدال است از علی لاریجانی تا حسن روحانی، باید دایره این ائتلاف را گسترده تر کرد. حسن روحانی می خواهد اصولگرایان بیشتری را به سمت اعتدال گرایی آورده و پروژه رادیکال هایی نوپدیدی مانند پایداری ها را ناکام کند »
اکنون در نیمه دهه۹۰ گریزی از اعتدال گرایی نیست ؛ این رمز رسیدن به نتیجه دلخواه در انتخابات روز بیست و نهم اردیبهشت است.
ارسال نظر