رییسی فرد: بنزین باید به نرخ واقعی برسد
سرنوشت کارت سوخت چه خواهد شد؟
رییس اتحادیه جایگاهداران بنزین می گوید «کارت سوخت، کار قاچاقچی را تسهیل کرد، چراکه در گذشته شما شاهد بودید تانکر سوخت از مرز بیرون میرفت، اما بعد از اجرای کارت سوخت، صف وانتها را میدیدیم که پشت آنها دبههای ۶۰ لیتری بنزین است.»
داستان از آنجا شروع شد که در هفتههای پایانی فعالیت مجلس نهم، مصوبهای مبنی بر پلکانی شدن قیمت بنزین به تصویب رسید؛ اگرچه این مصوبه ساعتی پس از رای نمایندگان، اشکالاتی به آن وارد و با دستور رییس جلسه برای بررسی بیشتر به کمیسیون تلفیق ارسال شد. در حال حاضر این طرح بهدلیل مخالفتهای دولت هنوز اجرایی نشده است.
طرح نمایندگان مجلس نهم بر افزایش نرخ بنزین برای مصرفکنندگانی تاکید میکرد که بیش از سقف تعیین شده در ماه از بنزین استفاده میکنند. براساس این مصوبه، اگرچه دولت این اختیار را داشت که سقف میزان مصرف را خود تعیین کند، اما از سوی دیگر موظف بود با در نظر گرفتن مالیات و عوارض مختلف و جمع آن با قیمت بنزین در فوب خلیج فارس، نرخ دومی را برای پرمصرفان بنزین تعیین کند. اما نکتهای دیگر که نمایندگان مجلس بر اجرای آن تاکید داشتند، ضرورت استفاده از کارت سوخت بود.
در این شرایط، هماکنون حدود ۵ ماه از مصوبه بنزینی مجلس میگذرد و دولت با وجود اینکه اجرای این مصوبه را به امید اصلاح آن به تاخیر انداخت، اما مجلس دهم با حذف این مصوبه از متن بودجه سال ۹۵ مخالفت کرد زیرا از نگاه نمایندگان مجلس دهم، حذف سامانه کارت سوخت مصداق افزایش رانت و قاچاق سوخت ارزیابی شده و دولت موظف به حفظ این سامانه است. کمیسیون برنامه و بودجه مجلس نیز در نشست اخیر خود، به حذف کارت سوخت و تک نرخی شدن بنزین از متن قانون بودجه ۹۶ رای داده است.
در این شرایط، این سوال مطرح است که در نهایت چه سرانجامی برای نرخ بنزین و کارت سوخت باید متصور بود. در این خصوص، ناصر رییسیفرد، رییس اتحادیه جایگاهداران بنزین با حضور در کافهخبر به ارائه توضیحاتی پرداخت. آنچه در ادامه میخوانید، مشروح گفتوگو با ناصر رییسیفرد رییس اتحادیه جایگاهداران است.
* با توجه به مباحثی که امروز درباره آثار کارت سوخت بر اقتصاد مطرح است، به نظر شما کارت سوخت باید حذف شود یا خیر؟
در این خصوص من یک مقدمهای از ابتدای برنامهریزی برای کارت سوخت میگویم. من جزو افراد دعوت شده به جلسات اولیهای بودم که قرار بود تصمیمگیری شود که سوخت چند نرخی یا سهمیهبندی شود.
* در چه دورهای؟
در زمانی که آقای نعمتزاده معاون وزیر نفت و مدیرعامل شرکت پالایش و پخش بودند. تصور میکنم سال ۸۵ یا ۸۶ بود. در آن جلسات همه گروههایی که در این زمینه فعالیت داشتند و میتوانستند خدمتی را انجام دهند، حضور داشتند؛ هم گروهی که برای سامانه سوخت در شرکت ملی پخش تشکیل شده بود، هم گروهی که آقای رویانیان و دوستانشان در ستاد سوخت تشکیل داده بودند، هم گروهی که قرار بود کارهای فنی را انجام دهند. بنده نیز به عنوان نماینده بخش خصوصی و نماینده کسانی که مجریان اصلی کار بودند، در این جلسات حضور داشتم.
من از همان زمان با طرح کارت سوخت اعلام مخالفت کردم و دلایل متعددی هم داشتم. ما در دورههای متعددی تجربه کرده بودیم که هر کالایی که سهمیهبندی شود، فساد، رانت و ناهنجاری بهوجود میآورد. هنوز عوارض سهمیهبندی قند و شکر و برنج در زمان جنگ را جلوی فروشگاهها داریم میبینیم. من معتقد بودم بنزین کالایی نیست که سهمیهبندی شود. چرا؟ چون هر کالایی که سهمیهبندی شود، علقه مالکانه روی آن ایجاد میشود. بنزین کالایی نیست که بشود روی آن علقه مالکانه ایجاد کرد، چون کالای استراتژیک مصرفی است و متناسب با نیاز باید مصرف شود.
متاسفانه عوارض این رانت و فساد هنوز از بین نرفته و ما مشکلات اجتماعی دیگری را ایجاد کردیم. فردی که روزی 200، 300 هزار تومان از این راه درآمد داشته است، الان که این درآمد را ندارد، به هر راهی میزند که به آن رقم برسد. این انواع ناامنی را در جامعه ایجاد میکند. خیلی از شکایاتی که میشود در این خصوص که پول اضافه از مردم میگیرند، مبتنی بر همین عوامل است. برای مثال، راننده تاکسیای که کارت خود را میفروخته و پول کلانی میگرفته، حالا میخواهد با افزایش کرایهها به آن پول برسد.
این مقدمه را برای این گفتم تا بگویم ما از ابتدا با آمدن کارت سوخت مخالف بودیم. کشورهای پیشرفته روشهای سیار مناسبتری را اجرا کردند و توانستند فرآوردههای نفتی و به خصوص بنزین را مدیریت کنند تا هم صرفهجویی اتفاق بیفتد و هم استفاده بهینه از این سرمایه ملی صورت گیرد. اما دولت زیر بار نرفت و متاسفانه این تصمیم اجرا شد و در دورههای مختلف بنزین دو نرخی و سه نرخی شد. بنزین دو نرخی و سه نرخی مشکلات جایگاههای عرضه سوخت را تشدید کردید.
* شما در جلساتی که شرکت و درباره تبعات چند نرخی شدن بنزین صحبت میکردید، پاسخی که معمولا میشنیدید، چه بود؟
در حال حاضر از بین ۳۴۰۰ جایگاه در سراسر کشور، فقط ۱۸۰ جایگاه متعلق به شرکت نفت است.
* ۱۸۰ جایگاه دولتی است.
بله، بقیه جایگاهها متعلق به بخش خصوصی است و دولت و شرکت ملی پخش در آنجا سرمایهگذاری نکرده و تجهیزات و تاسیساتی ندارد. در حال حاضر در کلانشهرها جایگاههای جدیدی احداث نمیشود، زیرا توجیه اقتصادی ندارد. به عبارتی، هیچگونه توجیه اقتصادیای به نسبت سرمایهگذاری در آن ملحوظ نیست. اگر هم جایگاهی احداث شود، در بین راهها است که آنها هم در ابتدا کار را شروع میکنند و از هل حلیم به درون دیگ میافتند، اما بعد از یکسال نالههایشان شروع میشود که ما با وجود این همه سرمایهگذاری، برای مثال روزی ۴ هزار لیتر بنزین میفروشیم. یک نفر میگفت که من در طول ماه ۱۵۰ هزار لیتر بنزین میفروشم.
* مگر زمانی که اقدام به تاسیس جایگاهها میکنند، برآورد نمیشود که چقدر فروش وجود دارد و مکانیابی صورت نمی گیرد؟
متاسفانه این اطلاعات را فردی که میخواهد جایگاه بزند، شرکت در اختیار او قرار نمیدهد و هیچ راهنمایی صورت نمیگیرد؛ فقط به دلیل اینکه بگویند تعداد جایگاهها افزایش یافته است. اینها واقعیت جایگاهداری است.
* برگردیم به بحث کارت سوخت. از سال 92 بحث تکنرخی کردن سوخت مطرح شد.
شما میدانید نرخ فوب خلیجفارس متغیر است. حتی گاهی در روز دو سه بار به نسبت قیمت نفت تغییر میکند. عوارض هم تابعی است از متغیر قیمت. بنابراین امکان اینکه شما روزانه بتوانید این تغییرات را در سیستم اعمال کنید، وجود ندارد. البته اگر بخواهند غیر از این عمل کنند، میگویند غیرقانونی عمل کردید. بر این اساس، این عوارض بسیار بدی را برای دولت داشت.
خوشبختانه در جلساتی که با وزارت نفت و شرکت ملی پخش داشتیم، این مطالب را مطرح کردیم. تقریبا وزارت نفت و شرکت پخش با ما همسو بوده و معتقد بودند که این طرح عملیاتی نیست و بهترین روش، بنزین تکنرخی است. قیمت کنونی بنزین هم به قیمت فوب خلیجفارس رسیده و امکان قاچاق نیز بسیار کم شده است.
یکی از دلایلی که میگویند کارت سوخت از قاچاق جلوگیری میکند، من صددرصد با این نظر مخالف هستم؛ چراکه معتقدم کارت سوخت کار قاچاقچی را هم تسهیل کرده بود. در گذشته شما شاهد بودید که تانکر از مرز بیرون میرفت، اما بعد از اجرای کارت سوخت، صف وانتها را میدیدیم که پشت آنها دبههای 60 لیتری بنزین است. اخیرا سراوان را نشان دادند که 500، 600 وانت صف بسته بودند. این نشان میدهد که کار قاچاقچی آسان شد.
* پس شما معتقدید که کارت سوخت، کار قاچاقچی را راحت کرد.
* پس گزارشهایی که از کاهش قاچاق منتشر میشد، چه بود؟
ببینید، اصلیترین عامل کاهش قاچاق قیمت است. زمانی که کارت سوخت اجرایی شد، قیمت بنزین ۱۰۰ تومان بود، اما قیمت بنزین یکدفعه به ۴۰۰ تومان افزایش یافت. بعد از ۴۰۰ تومان به ۷۰۰ تومان افزایش یافت. بعد هم بنزین هزار تومان شد. زمانی که الان قیمت بنزین در پاکستان ۱۰۵۰تومان است، برای قاچاقچی صرف نمیکند که بنزین را از ما هزار تومان بخرد و در پاکستان ۱۰۵۰ تومان بفروشد.
من معتقد بودم روشهای بهتری وجود دارد. با طرحی که در دولت اصلاحات تصویب شده بود که قیمت سوخت ظرف ۵ سال به ۹۰ درصد فوب خلیجفارس برسد، به طور قطع جلوی همه این تخلفات گرفته میشد. یعنی اگر ما به صورت پلهای سالانه ۲۰ درصد قیمت سوخت را افزایش داده بودیم، در حال حاضر به رقم واقعی رسیده بودیم. این کار را کشورهای دیگر نیز انجام دادهاند. قیمت واقعی سوخت هم باعث صرفهجویی میشود و هم شرایط قاچاق آن گرفته خواهد شد. من خودم در مهاباد دیدم که با قاطر سوخت را قاچاق میکردند و به عراق میبردند، چون بنزین ارزان بود.
خوشبختانه امروز دولت با کارت سوخت مخالف است. سر و صداهایی هم که وجود دارد، به دو بحث برمیگردد. یک گروه میگویند اگر کارت سوخت باشد، اطلاعات مختلفی میتوانیم داشته باشیم؛ مثل اطلاعات خودرو و اطلاعات مصرف سوخت و... . من خیلی موافق این موضوع نیستم. در جلسهای که در هفتههای گذشته با شرکت پخش داشتم، این موضوع را به صراحت گفتم.
* چرا؟
به دلیل اینکه ما چه اطلاعاتی را میخواهیم که در حال حاضر نمیتوانند کسب کنند. از سوی دیگر، از طریق کارت سوخت، اطلاعات خودرو را نمیتوانند داشته باشند، چون کارت سوخت قابل انتقال به دیگری است. بنابراین اطلاعات را نمیتوان از این طریق بهدست آورد.
اگر هم اطلاعات مصرف سوخت را میخواهند، راه سادهتری وجود دارد. ما جایگاهداران دفاتر خاصی داریم و اطلاعات ورود و خروج مخازن وجود دارد. همه نواحی نیز روزانه آمار فروش جایگاهها را میگیرند. اطلاعات بار خارج شده از انبار نیز در انبارهاست. بنابراین اگر اطلاعات خروج بار از انبارها را بخواهند، انبارها اطلاعات را ثانیهای دارند. اطلاعات فروش را نیز همه نواحی روزانه دارند و اطلاعات ماهانه را هم میتوانیم به آنها بگوییم.
من در این خصوص البته پیشنهادی داشتم. گفتم شما بیایید مشابه کشورهای پیشرفته پوزهای داخل تلمبه را تبدیل به پوزهای بانکی کنید و کنار آن یک پرینتر کوچک بگذارید. فردی که مراجعه میکند، با کارت بانکی هم میتواند سوختگیری کند، هم اطلاعات سوخت وجود دارد و هم اطلاعات بانکی. این کار عملی است و نرمافزار آن نیز بسیار ساده است.
فواید این کار این است که چالش بین مراجعهکننده و پرسنل جایگاه کم میشود و حتی به صفر میرسد. همچنین مطلقا در این قضیه دیگر ادعا و شکایتی نیست که کارگری پول زیادی گرفته یا کم گرفته است. در آمریکا اگر آقای اوباما هم بخواهد بنزین بزند، خودش باید کارت بکشد، چون کارگری نیست که برای او بنزین بزند. این کار همچنین ایجاد امنیت در جامعه میکند، چون در حال حاضر محل انباشت پول در جایگاههاست. مهمترین مطلب هم این است که ما فرهنگ نگهداری اسکناس را نداریم. هر اسکناسی که چاپ میشود، برای ما حدود ۲۰ تومان هزینه میبرد. اصلیترین جایی هم این اسکناسها از بین میرود، جایگاههاست.
به نظر من بانکها آماده هستند که این سرمایهگذاری را انجام دهند.
* این پیشنهاد را شما به صورت رسمی دادهاید؟
بله، این پیشنهاد را حتی به بانکها هم دادهام. آقایان زنگنه، سجادی، کاظمی و گروه پالایش و پخش مصر هستند که کارت سوخت جمع شود و استفاده بهینه از سامانه صورت گیرد. اجرای این طرح سرمایهگذاری زیادی میخواهد و منوط است به اینکه بانکها با یکدیگر جوینت شوند و یک وحدتی بین خودشان ایجاد کنند و در این خصوص سرمایهگذاری داشته باشند تا پوزهای تلمبهها عوض شود. ما ۲۵ هزار پوز جدید با یک پرینتر کوچک نیاز داریم.
اخیرا باب شده افراد میآیند بنزین میزنند و فرار میکنند. این مربوط به طبقه خاصی نیست، حتی افرادی را داریم که با پورشه میآید و این کار را میکند. حداقل در روز ۵، ۶ مورد اینگونه داریم. با آمدن کارتهای بانکی، جلوی این سرقتهای کوچک و حتی شوخیهای کوچک گرفته میشود و مکان جایگاهها امنتر خواهد شد.
* شما فکر میکنید در نهایت سرنوشت کارت سوخت چه خواهد شد؟
من واقعا آرزو دارم با یک آیندهنگری و خارج از دید سیاسی و با دید اقتصادی اجتماعی و حفظ منافع ملی به این قضیه نگاه کنند و کارت سوخت را بردارند. حتی اگر قیمت سوخت را براساس تکالیفی که دولت بر گردن مصرفکننده گذاشته، افزایش دهند، باز به نظر من باید کارت سوخت برداشته شود و از سامانه هوشمند استفاده بهینه سوخت صورت گیرد.
در حال حاضر یکسری تکالیف برعهده مصرفکننده است؛ مثل مالیات بر ارزش افزوده که باید مصرفکننده نهایی بپردازد. هماکنون در خصوص بنزین، مالیات بر ارزش افزوده را دولت به عنوان سوبسید به وزارت اقتصاد میپردازد.
* چند درصد از قیمت نهایی بنزین، مالیات است؟
۱۰ درصد. کارمزد جایگاهها نیز بسیار ناچیز است و ما سالهاست در این زمینه دعوا داریم. به نظر من حتی اگر ۵۰۰ تومان روی قیمت بنزین اضافه شود، یک درصد در سبد هزینه خانواده اثرگذار است؛ مشروط بر اینکه یک سازمان و سیستم نظارتی جامع در درون دولت و سازمانهای نظارتی تعبیه کنیم.
مثالی میزنم. اگر یک وانت نیسان از میدان ترهبار در جنوب تهران به میدان تجریش برود، سه تن بار میزند. این خودرو ۱۵ لیتر بنزین مصرف میکند. ۱۵ لیتر ۵۰۰ تومانی، ۷۵۰۰ تومان میشود. اگر صددرصد هم بگوییم عوارض جنبی تورم مترتب بر این ۷۵۰۰ تومان اضافه شود، ۱۵ هزار تومان میشود. شما ۱۵ هزار تومان را بر سه هزار کیلو تقسیم کنید، کیلویی ۵ تومان میشود. حالا چرا میوهفروش وقتی بنزین گران میشود، به جای ۵ تومان، ۵۰۰ تومان جنس خود را گران میکند؟ چون نظارتی وجود ندارد.
اگر ما یک سیستم جامع نظارتی داشته باشیم، با این مشکلات مواجه نمیشویم و در عین حال، قیمت بنزین واقعی شده است. به عبارتی، با این کار هم به جامعه خدمت کردهایم و هم فرآورده استراتژیک را برای نسلهای آینده ذخیره کردهایم و بسیاری از رانتها و فسادها و ناهنجاریها از بین میرود.
* در حال حاضر قیمت واقعی بنزین چه رقمی است؟
در حال حاضر قیمت فوب خلیجفارس حدود ۹۸۰ تومان است. اخیرا که قیمت نفت بالا رفته، حدود ۱۰۸۰ تومان است. البته اگر تغییر جدیدی ایجاد نشده باشد.
ارسال نظر