تلویزیون جان دوباره میگیرد؟
با حضور مدیریت جدید سازمان صداوسیما تقریباً برنامهسازی در جعبه جادویی بیشتر شده است و سریالها بهروزتر شدهاند.
درست در قرن ۲۱ ایستادهایم، عصر تکنولوژی و دنیای رسانهها، دنیایی که پر است از انواع و اقسام شبکههای تلویزیونی، شبکههای خانگی و دائماً از سوی این رسانهها مورد هجوم قرار گرفتهایم و به طور مداوم از سوی این شبکهها بمباران اطلاعاتی میشویم.
حال در این وانفسای بمباران اطلاعاتی شبکههایی موفق هستند که به درستی رگ مخاطب خود را پیدا کردهاند و همسو با زمان حال پیش میروند.
تلویزیون ایران از سال ۱۳۳۷ به شکل جدی فعالیت خود را آغاز کرد. در طی این سالها با پستیوبلندیهای بسیاری روبهرو شد و از آنجایی که تنها وسیله ارتباطی مردم با دنیای خارجی بود، همواره مورد استقبال بود. از سوی دیگر تلویزیون را جعبه جادویی مینامند، چرا که همیشه جذابیتهای خاص خودش را برای مخاطب داشته است و به نوعی کارخانه رؤیا سازی بوده است.
تلویزیون ملی ایران تقریباً از همان دهه ۳۰ که فعالیت خود را آغاز کرد، تا اوایل دهه ۸۰ مورد استقبال مخاطبان بود، اما درست از زمانی که ارتباط با دنیای خارج از طریق ماهوارهها شکل جدیتری به خود گرفت، تلویزیون از گردونه رقابت بازماند.
با وجود افزایش شبکههای متعدد در فضاهای مختلف، جعبه جادویی نتوانست انتظارات را برآورده کند و هر روز مخاطبان خود را کمتر و کمتر دید. از سوی دیگر نبود مدیریت صحیح، نداشتن یک چشمانداز کلی برای برنامهسازی و همچنین نبود بودجه کافی برای تولید برنامه منجر به این شد که تلویزیون توان مقابله با شبکههای ضعیفی چون "جم" را هم نداشته باشد و روزبهروز این فاصله با مخاطب بیشتر و بیشتر شود.
متأسفانه انتخابهای سلیقهای و عدم استفاده از کارشناسان این امر و همچنین برنامهسازانی که ایدههای خلاقه در حوزه برنامهسازی داشته باشند، کم و کمتر شد و هنرمندانی که مردم به واسطه حضور آنها پای جعبه جادویی مینشستند، نیز از این فضا دور شدند. اغلب به سینما و تئاتر گرایش پیدا کردند و تلاش کردند تا معیشت خود را از طرق دیگر فراهم آورند و حتی اشتیاق حضور در شبکه داخلی را نیز از دست بدهند.
تلویزیون با بدهیهای فراوان، خط قرمزهایی که در فضایی چون سینما، تئاتر و حتی شبکه نمایش خانگی وجود ندارد، برنامههای جهتدار شده منجر به این شده است که نه تنها مخاطب بلکه خود هنرمندان نیز از این عرصه فاصله بگیرند و به دیدن همان شبکههای ماهوارهای علاقهمند شوند که تا حدی خواسته مخاطبش را فراهم آورده و اگرچه از نظر محتوا آنطور که باید نتوانسته تأمین برنامه داشته باشد، اما خط قرمزهای آزاردهنده نیز ندارد.
این عوامل دستبهدست هم دادند تا فاصلهها بیشتر شوند و تلویزیون جا بماند. از شبکههای دست چندمی خارجی که امروز تلاش میکنند علاوه بر جذب مخاطب ایرانی، هنرمندان آن را نیز به سمت خود جذب کنند.
با تغییر مدیریت سازمان صداوسیما، چشم امیدها به این سمت است که مدیریت جدید بتواند این فاصلهها را کمتر کند. با حضور مدیریت جدید تقریباً برنامهسازی جانی دوباره در جعبه جادویی یافته است و سریالها بهروزتر شدهاند. دیگر سریالهای دهه ۸۰ که بارها و بارها از شبکههای مختلف پخش شدهاند کمتر دیده میشوند و با اینکه جای خالی برنامههای خوب و سریالهای دیدنی که در دهه ۷۰ پخش میشدند هنوز هم حس میشود، اما ظاهراً مدیریت جدید عزم خود را جزم کرده است تا بتواند مخاطب ازدسترفته تلویزیون را دوباره بازگرداند. اینکه چقدر در این زمینه میتواند موفق باشد و چقدر در این راه دستش باز گذاشته میشود سؤالی است که شاید در چند ماه آینده بتوان به آن پاسخ داد.
نظر کاربران
شبکه جم ضعیف نیست تلویزیون ایران افتضاحه
سلام تلویزون اگر جناهی نباشد وطرف یک طیف رانکیرد مخاطب پیدا میکند بنده هیچ وقت اخبار و سیاسی را آز دست نمیدم اما کاملا مشخص است ظرف یک جناح رلمی کیرد البته همه مجری یک سان نیستند رئیس جدید سازمان صدا سیما فعلآ خوب است انشاءالله به تواند کار خوب پیش ببرند آب رفته را به جوی برگرداند مثل قبل نباشد
الان از نظر شما جم خوبه؟پس خوب ندیدی.
اون رییس قبلیش که مثل بچه ها فقط دنبال یارکشی و رقیب چزونی بود.واقعا واسش متاسفم.از خجالتش گفت مریضه استعفا داد.
عمرأ!!!
باشه حتما