روایتی از زندگی ترخیص شدگان بهزیستی
روزنامه وقایع اتفاقیه: کودکان یک تا سه ساله بهزیستی در بهترین حالت به خانوادههای جدید واگذار میشوند و در بدترین حالت در بهزیستی ماندگار میشوند و رسوب میکنند.
رسوبیهای بهزیستی سرنوشت متفاوتی دارند؛ از آنجایی که خانوادهها بهترین زمان را برای سرپرستی بچههای بهزیستی، سن یک تا سه سال میدانند، اگر کودکی در این سن شانس داشته باشد از بهزیستی خارج میشود و در غیراین صورت، شانس بسیار کمتری برای خارج شدن و زندگی در رفاه نسبی همراه با خانواده خواهد داشت.
این بچهها در بهزیستی رسوب میکنند، روز را با بیهودگی به شب و شب را به صبح میرسانند تا طلوع اولین روز ۱۸ سالگی. شاید در نگاه اول، خارجشدن از این فضای تکراری و یکنواخت بهزیستی برای هرکسی خوشایند باشد اما وقتی ۱۸ سال زندگی این بچهها مثل فیلمی کوتاه مرور میشود میبینیم که جز دسترسی به امکانات اولیهای چون خوراک و پوشاک چیز دیگری عایدشان نشده است.
بچهها از حداقلهای آموزشی برخوردار هستند و بنابراین بهلحاظ کیفی، توانی برای شروع زندگی مستقل ندارند. سرراهی و بدسرپرست بودهاند و توانی برای زندگی نداشتهاند، به بهزیستی رفتهاند و بعد از ۱۸ سال دوباره آواره میشوند؛ بدون هیچ تکیهگاه و پناهی. بارها و بارها اعلام کردهاند تا وقتی شرایط ترخیص وجود نداشته باشد، اجباری برای آن بعد از ۱۸ سالگی نیست ولی روز تولدشان روز خداحافظی است و توجیه بهزیستی برای این آوارگی دو کلمه است؛ بودجه نداریم!
بهزیستی با ۷ میلیون تومان وعده مسکن میدهد
سازمان بهزیستی در زمان ترخیص فرزندان از مراکز، بابت ودیعه مسکن موظف است ۱۷ میلیون تومان پرداخت کند. (مبلغ ذکر شده مربوط به سال ۹۵ است). علاوهبراین، به گفته محمد نفریه، مدیر کل دفتر امور کودکونوجوان سازمان بهزیستی، پرداخت هزینه جهیزیه، گرفتن مکانی برای زندگی، ایجاد اشتغال و... با پرداخت این هزینه به فرزندان تأمین میشود که البته کمکهای دیگری نیز از سوی خیرین و سازمان بهزیستی برای زندگی مستقل به آنها داده میشود. این درحالی است که با این مبلغ فقط میتوان در مناطق جنوبی شهر و چهبسا حاشیهای خانه اجاره کرد و این مسأله میتواند باعث شود تا جوانی که در آغاز مستقلشدن است، با زندگی در محلهای آسیبزا، اسیر آسیبهای اجتماعی مختلفی شود. طبق قانون برای تهیه و تأمین مسکن (خرید، ساخت، تکمیل، اجاره، رهن و...) برای یکبار مبلغ ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان (این مبلغ در سال جاری ۱۷ میلیون تومان برآورد شده است.) به فرزندانی که به سن ۱۸ سال تمام رسیده و از خانههای کودکان و نوجوانان ترخیص شده و تشکیل زندگی مستقل دادهاند، باید پرداخت شود.
با پیشنهاد مددکار پیگیریکننده به منظور ترمیم افزایش هزینهها در طول پنج سال، حداکثر دو بار ودیعه مسکن قابل پرداخت است. جهت تهیه لوازم ضروری زندگی برای فرزندان ترخیصی نیز مبلغ یک میلیون و پانصد هزار تومان فقط برای یکبار میتوان پرداخت کرد که این تعرفه مربوط به سالهای گذشته است و قطعا در طول این سالها افزایش یافته است اما بهزیستی در پرداختیهای خود این مبلغ را نادیده گرفته و تنها به پرداخت ٨٥٠ هزار تومان برای خرید لوازم منزل بسنده کرده است.
محمد، یکی از کودکان ترخیص شده از بهزیستی است که یک سال است تنها زندگی میکند، میگوید: «۱۸ ساله بودم که بدون هیچ تکیهگاهی از بهزیستی ترخیص شدم و با هفت میلیون تومان باید خانه اجاره میکردم، وسایل خانهام را میخریدم، خوراکم را تأمین میکردم، پول آب، برق و گاز میدادم و این هفت میلیون تومان تمام سرمایه من برای شروع یک زندگی جدید بود.»
قرار بر این بوده است که امسال به هر کدام از بچههای ترخیص شده ۱۷ میلیون تومان پرداخت کنند. «پارسال ترخیص شدم و باید ۱۴ میلیون تومان از بهزیستی میگرفتم که فقط نصف پولم را دادهاند و خبری از وسایل خانه و شغل و... نیست. بعضی از بچههای ترخیصی امسال هم هنوز ۱۷ میلیون تومانی را که بهزیستی باید به آنها پرداخت کند، کامل دریافت نکردهاند.» سمیه ۲۲ ساله یکی دیگر از بچههای ترخیص شده از بهزیستی است که کابوس زندگی مستقل دست از سرش برنمی دارد. «برای مبلغ کمی که بهزیستی برای ما در نظر گرفته بود مجبور بودیم چند نفری پولهایمان را روی هم بگذاریم تا بتوانیم یک واحد اجاره کنیم ولی مشکل اینجا بود که کسی به ۳، ۴ تا دختر یا پسر ۱۸ و ۱۹ ساله خانه اجاره نمیداد؛ صاحب خانهها اکثرا با این مسئله مشکل داشتند.»
زندگی مستقل، آموزش و آمادگی میخواهد!
جدا از وعدههای توخالی بهزیستی درباره پرداختی بچههای ترخیصشده از بهزیستی و وضعیت مسکن، بهزیستی موظف است پیش از ترخیص بچهها، شرایط را برای زندگی مستقل فراهم کند تا به آمادگی کامل برسند. طبق قانون «خانه مستقل، مکانی است که در آن فرزندانی که آمادگی زندگی مستقل را دارند با هدف کسب توانمندیهای اجتماعی و حرفه ای، با نظارت تخصصی در آنجا اسکان مییابند. فرزندانی به خانه مستقل وارد خواهند شد که بنا به تشخیص تیم مراقبت، شرایط ترخیص برای آنان فراهم باشد و صرفا به منظور آمادگی جهت ورود به زندگی مستقل و جامعه وارد این خانهها خواهند شد. ورود کلیه فرزندان قبل از تشکیل زندگی مستقل در اشکال مختلف، به خانه مستقل الزامی است.»
علاوه بر این پیگیری وضعیت فرزندان در تشکیل زندگی مستقل از وظایف تیم مراقبت است که این پیگیریها میبایست پس از استقلال و خودکفایی به صورت مداوم و حداقل ۶ ماه یکبار بهصورت حضوری و به مدت پنج سال غیرحضوری ادامه یابد. محمد نفریه نیز با تأکید بر اینکه هیچ جوانی تا زمانی که به آمادگی کامل برای استقلال نرسد ترخیص نخواهد شد، اشاره کرده است: فرزندان بهزیستی که در شرف انتقال به جامعه هستند و توانایی مستقل زندگی کردن را نداشته باشند در طی دو فرصت ۶ ماهه میتوانند در خانههایی تحتعنوان خانههای آمادهسازی زیر نظر یک مددکار و بهصورت گروههای هفت تا ۱۰ نفره زندگی مستقل را تمرین کنند تا آماده ورود به جامعه و استقلال کامل شوند اما طبق شواهد و تجربه زیستی نوجوانان ترخیص شده، این اقدامات صورت نگرفته است.
علیرضا که حدوداً یک سال است از بهزیستی خارج شده در اینباره میگوید: «اگر این خانهها را برای ما فراهم میکردند، این همه مشکل نداشتیم و برای زندگی در جامعه آماده بودیم. اگر به ما هزینههای ماهیانهمان را هم میدادند شاید قسمتی از مشکلاتمان حل میشد ولی پول تو جیبی را هم از ما دریغ کردهاند. بعد از ترخیص هم اگر پیگیریهای ما نبود، ارتباطمان کاملا قطع میشد چه برسد به اینکه بخواهند بعد از زندگی مستقل از ما حمایت کنند.»
برچسب «کودک بهزیستی» را از بچهها جدا کنید
تحصیل کودکان بهزیستی یکی دیگر از مشکلاتی است که آنها همواره با آن درگیر هستند. این مشکلات فقط محدود به دانشگاه نمیشود و در مدرسه نیز شاهد آن هستیم. معمولا مسئولان مدرسه با توجه به اینکه این کودکان از بهزیستی هستند و اکثرا بدسرپرست بودهاند، نگاه متفاوتی نسبت به آنها دارند و این نگاه ترحمآمیز باعث میشود نمراتی که به بچهها داده میشود نمرات واقعی خودشان نباشد و انگیزه لازم از بچهها برای تحصیل گرفته میشود و معمولا در مقطع دبیرستان درس را رها میکنند.
محمد نفریه با اشاره به اینکه پرداخت صددرصد هزینه تحصیل دانشجویان تحت پوشش در دانشگاههای غیردولتی، از جمله اقداماتی است که انجام میشود، میگوید: «بهزیستی علاوهبر پرداخت تمامی هزینههای تحصیل تا مدرک دکتری و نیز جهیزیه دختران، ماهانه کمک هزینهای برای مخارج روزمره این افراد به مدت پنج سال به حسابشان واریز میکند.» درعینحال طبق قانون آن دسته از بچههایی که شرایط مناسبتری نسبت به سایرین دارند، میتوانند به مدت شش ماه در خانههای مستقل با مهارتهای زندگی آشنا شوند. طبق قانون «چنانچه فرزندان دانشجو تمایل به ترخیص و زندگی مستقل در شهر محل اقامت داشته باشند، باید حداقل به مدت شش ماه در خانههای مستقل بهمنظور کسب آمادگی و کسب مهارتهای لازم زندگی اقامت داشته باشند. چنانچه شرایط ترخیص برای فرزندان دانشجو فراهم نباشد و محل تحصیل فرزند در همان شهر محل اقامت خود تعیین شده باشد، زندگی وی تا پایان دوره کارشناسی در همان خانه کودکان و نوجوانان بلامانع است.»
زهرا، دانشجوی شیمی و ترم چهار است: «بهزیستی هزینه شهریه را میپردازد ولی این هزینه دیر پرداخت میشود و موقع امتحانات بهخاطر دیرکرد هزینه شهریه با مشکلات زیادی مواجه میشویم و حتی در بعضی موارد حق حضور در جلسه امتحان را هم نداریم. جدا از این مشکل ما خوشحال بودیم که در دانشگاه کسی متوجه نمیشود از بهزیستی هستیم و نگاههای منفی را تحمل نمیکنیم ولی بهزیستی جدیداً سازوکاری راه انداخته که شهریه را مستقیما به دانشگاه واریز کند.»
فراهم کردن شغل، خواسته زیادی نیست
۱۸ سالگی، اوج نیاز یک جوان است و انتظار میرود وقتی برای زندگی مستقل آماده میشود، حداقل شغل ثابتی برای او در نظر بگیرند و پس از اطمینان از وضعیت اشتغال، جوان را ترخیص کنند. اگر فرض را بر این بگذاریم که تعداد کودکان ترخیص شده در سال بسیار بالاست با توجه به حجم بیکاری در کشور میتوانستیم فراهم نکردن شغل ثابت را برای این بچهها بپذیریم؛ ولی طبق آماری که مشاور علی ربیعی، وزیر کار داده است، در کل کشور، سالی فقط دو هزار کودک ترخیصی از بهزیستی داریم که پوشش فنی و حرفهای برای این تعداد کار سخت و نشدنیای نیست. موضوع دیگری که در این رابطه مطرح میشود این است که بچهها در بهزیستی فقط از لحاظ خوراک و پوشاک تأمین میشوند و از حداقلهای آموزشی برخوردارند؛ در واقع میتوان گفت این بچهها در بهزیستی، زندگی با امکانات اولیه را تجربه میکنند و بههیچوجه برای شروع زندگی مستقل آماده نیستند و بهجز مشاغلی چون پادویی و کارگری و... توقع دیگری از آنها نمیتوان داشت.
طبق قانون «حضور فرزندان پس از اشتغال، بهمدت شش ماه در خانه مستقل، ضروری است. فرزندان قبل از ورود به خانه مستقل، مکلف به گذراندن دورههای آموزش مهارتهای حرفهای و آموزش مهارتهای زندگی هستند، اما تکمیل آموزشهای فوقالذکر در صورت نیاز و بهتشخیص تیم مراقبت و تأیید کمیته شبه خانواده شهرستان و استان در خانه مستقل بلامانع است. حرفهآموزی در حد تخصصی، حداقل در یک رشته و برحسب علاقه برای کلیه فرزندان در طول دوران مراقبت، قبل از ورود به خانه مستقل و تشکیل زندگی مستقل ضروری است. پرداخت سرمایه کار برای فرزندان، مطابق بخش ششم دستورالعمل، صرفا یکبار امکانپذیر است. درصورت موفقیت و استفاده بهینه فرزند از سرمایه کار، بهعنوان تشویق، با تشخیص تیم مراقبت، درصورت وجود اعتبار، پرداخت مجدد آن بلامانع است. تعیین مبلغ سرمایه مجدد و پرداخت آن با تأیید کمیته شبه خانواده شهرستان و استان امکانپذیر است.»
علاوه بر این بهمنظور اشتغال پایدار فرزندان، علاوهبر کمکهای دریافتی جهت ترخیص، پرداخت حداکثر تا مبلغ سه میلیون و ۶۰۰ هزار تومان (این مقدار مربوط به چند سال گذشته است) بهعنوان سرمایهکار ضروری است. مصطفی ۱۹ساله است و در یک فلافلی، شاگردی میکند. «صاحبکارم گفته ماهی ۵۰۰ هزار تومان میدهد ولی سر ماه که میشود به بهانه اینکه با تلفن حرف زدم یا تلویزیون دیدم یا از فلافلها خوردم ۲۰۰، ۳۰۰ تومان از حقوقم کم میکند. اگر اعتراض هم بکنم، بیرونم میکند. هیچ تخصص و مهارتی غیر از کارگری و دستفروشی ندارم که کار ثابت داشته باشم و جایی استخدام شوم؛ برای شروع کار هم نیاز به پول هست و بهزیستی هیچ کمکی نکرده است.»
سربازی برای این بچهها یادآور زندگی تلخ در بهزیستی است
سربازی برای بچههایی که تا ۱۸ سالگی در بهزیستی بودهاند و بعد از آن باید برای زندگی مستقل آماده شوند کابوس بزرگی است. اگر مشغول تحصیل در دانشگاه شوند، میتوانند این دوره را چندسالی به تأخیر بیندازند و اگر ترکتحصیل کرده باشند بلافاصله بعد از شروع زندگی مستقل، باید همهچیز را رها کنند و دو سال در پادگان زندگی کنند. طبق مشاهدات و شنیدهها، اکثر بچههای بهزیستی یا سربازی نرفتهاند یا اگر رفتهاند، جزء سربازان فراری بهحساب میآیند، زیرا تحمل دوره سربازی برای آنها بسیار سخت است و بهتر است بهزیستی و مسئولان، شکل سربازی را برای این بچهها تغییر دهند.
طبق قانون «پسران تبعه ایران و تحت سرپرستی سازمان بهزیستی پس از رسیدن به سن مشمولیت و در طول خدمت سربازی از برنامههای رفاهی بهشرح ذیل برخوردار میشوند: فرزندان واجد شرایط خدمت سربازی باید حداقل ششماه قبل از شروع خدمت، جهت آمادگی وارد خانه مستقل شوند. در صورتیکه محل خدمت سربازی فرزند، در استان محل زندگی او باشد باید هزینههای ترخیص (تأمین مسکن، لوازم ضروری زندگی و...) تأمین شود. مکاتبه و پیگیری با ادارات نظاموظیفه عمومی درباره تعیین محل خدمت فرزند در استان محل سکونت خود الزامی است. چنانچه باوجود تلاشهای فوق، محل خدمت فرزند در محلی بهغیر از استان محل سکونت تعیین شود، با معرفی و پیگیری استان مبدأ و همکاری استان مقصد، باید امکانات لازم جهت بهرهمندی وی را از خدمات رفاهی فراهم شود. ترخیص نهایی فرزندان پسر و پرداخت هزینههای ترخیص (موضوع بخش ششم دستورالعمل) پس از پایان خدمت نظاموظیفه امکانپذیر است.»
مسعود سرباز است و از سختیهای سربازی میگوید: «ما تمام زندگیمان را در پادگان بودیم، زندگی جمعی داشتیم، سر یک ساعتی باید بیدار میشدیم و سر یک ساعتی میخوابیدیم. کسانی هم که ما را مدیریت میکردند، دستکمی از افراد پادگان نداشتند. گذشته از این در سربازی ماهی یکبار مرخصی داریم. همه در این یک ماه به خانوادههایشان سر میزنند. من کجا بروم؟» بعد از دو سال هم که سربازی تمام میشود دوباره زندگی را شروع میکنند و انگار دوباره ترخیص میشوند.
با «روح و روان» بچهها بازی نکنید
گذشته از مخارج مادی، این فرزندان برای تشکیل زندگی مستقل، بیش از پیش نیازمند کسب مهارتهای زندگی و نیز حمایتهای روحی و روانی هستند. معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی، درحالی از نظارت کلینیکهای مددکاری بهزیستی و نیز آموزش مهارتهای زندگی و فنی و حرفهای برای اشتغال فرزندان خبر میدهد که یکی از فرزندان تحت پوشش بهزیستی، این حرکت را بههیچوجه مناسب نمیداند و میگوید: «ترخیص از مراکز بهزیستی، ضربه روحی بدی به ما وارد میکند. بچهای که تا ۱۸ سالگی فقط به مدرسه میرود و لباسهایشان را میشویند و غذایش آماده است. یک مرتبه در ۱۸ سالگی به او میگویند «خداحافظ!» همچنین هیچ دورهای تحت عنوان کارآموزی وجود ندارد تا بچهها بتوانند مهارتهایی همچون جوشکاری، تراشکاری، مکانیکی و... کسب کنند. اگر بچهای که دلش نخواهد درس بخواند که تعدادشان هم کم نیست، بیهیچ مهارتی برای کار و زندگی رها میشوند. همه این بچهها نیاز به درمان از طریق روانشناسی و روانپزشکی دارند. بچههای بهزیستی آسیب دیدهاند. در مراکز نیز گاهی اوقات از مربیانی استفاده میشود که غالب آنها آموزش مربیگری ندیدهاند و مدرکی ندارند و بهخاطر حقوق خیلی پایینی که دارند، معمولا خودشان هم از جامعه آسیب هستند و به بچهها آسیب میرسانند. قبل از بهزیستی هم یا سر راهی بودهاند یا بدسرپرست یا از زندان تحویل بهزیستی داده شدهاند. وقتی هم وارد مراکز میشوند، نگهداری فقط فیزیکی است.
طبق قانون «از آنجا که در خانههای کودکان و نوجوانان امر مهم تعلیم و تربیت فرزندان بهطور مستقیم بر عهده مربیان میباشد لذا نقش این افراد بهدلایل متعدد و اساسی بسیار گسترده، عمیق و تعیین کننده بوده و مستقیما روی شخصیت و رفتار فرزندان اثر میگذارد، بههمین دلیل انتخاب این افراد هم بسیار تعیینکننده و مهم است. ضوابط بهکارگیری مربیان امور تربیتی بهاین شرح است: دارا بودن مدرک تحصیلی حداقل لیسانس در رشتههای علوم تربیتی، روانشناسی و سایر رشتههای مرتبط، متعهد و معتقد و عامل به مبانی و دستورات اسلام، دارای صلاحیت تخصصی و عمومی و مورد تأیید مرکز.»
گذشته از حمایتهای درمانی و رسیدگی به وضعیت روانی، این بچهها چه در مرکز و چه پس از ترخیص باید بیمه باشند. در این خصوص محمد نفریه به بیمه آتیه فرزندان اشاره کرد و اظهار کرد: «برای این افراد برنامهریزی شده که ماهانه تا مدت ۱۰ سال مبلغی برای آنها واریز شود و پس از ترخیص، اعتباری ویژه در قالب بیمه آتیه شامل حال فرزندان تحت پوشش خواهد شد و علاوه بر این یارانه، این کودکان نیز در ایام تحت پوششی در حسابهای متمرکز برایشان جمعآوریشده که پس از ترخیص بهآنها پرداخت میشود.»
اما با پیگیریهای انجامشده، مشخص شد تعداد زیادی از بچههای ترخیصشده بیمه نیستند و تمام هزینههای درمان آنها به تعرفه آزاد محاسبه میشود. علاوه بر این، بسیاری از این بچهها که سرراهی و مجهولالهویه بودهاند و شناسنامه نداشتند تا الان که ۱۸ سال نیز دارند همچنان مجهولالهویه هستند و بدون شناسنامه از بهزیستی ترخیص میشوند.
نظر کاربران
باسلام وبا کمال تاسف ازمشکلات این عزیزان جوان واقعا مهم ترین رسیدگی اهمیت دادن به مشکلات این عزیزان است ایکاش زودتر این خبر مطلع میشدم من تاکنون به آینده این بچه ها بعد ازسن 18 سالگی فکرکرده بودم خواهشمند م بطورمداوم مشکلات این جوانان را به اطلاع همه مردم برسانید تا انشااله به یکباره مشکل حل شود وهیچ نگرانی بعدازسن18سالگی نداشته باشند انشااله