دسیسه زن جوان برای قتل شوهر
دو نوجوان که در جریان دسیسه یک زن با همدستی دو نفر دیگر، شوهر زن را به قتل رسانده بودند، پای میز محاکمه رفتند.
روزنامه شرق: دو نوجوان که در جریان دسیسه یک زن با همدستی دو نفر دیگر، شوهر زن را به قتل رسانده بودند، پای میز محاکمه رفتند.
به گزارش خبرنگار ما، براساس کیفرخواست صادرشده دو پسر نوجوان متهم هستند با همدستی دو مرد دیگر از سوی زنی اجیر شدند تا شوهر او را به قتل برسانند. آنها با گفته‌های دختر کوچک مقتول بازداشت شدند.
این پرونده آذرماه سال ٩٢ در مقابل پلیس و بازپرس جنایی گشوده شد. شب حادثه به مأموران کلانتری ١٧١ مصطفی خمینی خبر رسید جسد مرد جوانی در بیابان‌های بخش آفتاب کشف شده است. کارآگاهان پلیس بلافاصله موضوع را به بازپرس کشیک جنایی اطلاع دادند و برای پیگیری ماجرا راهی محل شدند. با حضور مأموران مشخص شد مردی جوان در‌حالی‌که لباس‌های راحتی خانه به تن داشت، خفه شده است. بررسی‌ها نشان می‌داد این مرد در محل دیگری به قتل رسیده و به این مکان منتقل شده است.
بنابراین جسد برای تعیین علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل و حین تحقیقات هویت جسد مشخص شد. بررسی‌ها نشان می‌داد این مرد ٤٤ساله کریم نام دارد. همسر این مرد به مأموران گفت: شوهرم دو روز است که از خانه بیرون رفته و از او خبری ندارم. نمی‌دانم چه اتفاقی برایش افتاده و از سوی چه کسانی کشته شده است.
در ادامه تحقیقات دختر ١٠ساله نادر (مقتول) گفت مادرش با مردی رابطه داشت. به این ترتیب زن جوان بازداشت شد و به قتل شوهرش اعتراف کرد. او گفت: من و شوهرم با هم اختلافات زیادی داشتیم. برای همین در میان این همه مشکل با مردی به نام شروين که نصاب آسانسور بود، آشنا شدم. مهربانی‌های شروین باعث شد عاشق او شوم. من به شروین وابسته بودم و نمی‌دانستم چطور باید از دست شوهرم خلاص شوم تا بتوانم با شروین ازدواج کنم.
در این میان شوهرم هم مرتب مرا اذیت می‌کرد تا اینکه شروین تصمیم گرفت او را ادب کند. شب حادثه ساعت هشت شب بود که شروین وارد خانه شد و به اتاق رفت. شوهرم در اتاق خواب بود که شروین و بعد از آن برادرش به همراه دو نفر دیگر از دوستانش وارد اتاق شدند و شوهرم را با یک شلوار خفه کردند اما من و دخترم که در سالن نشسته بودیم، اصلا ندیدیم که دقیقا چه کسی شوهرم را خفه کرد.
با دستگیری چهار جوان که در این قتل شرکت داشتند، پرونده تکمیل و برای محاکمه به شعبه هشت دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. قضات متهمان را محاکمه و متهم ردیف اول را به قصاص و سه متهم دیگر و زن مقتول را به حبس محکوم کردند. اما از آنجایی که دو نفر از متهمان زیر ١٨ سال بودند، دیوان‌عالی کشور حکم زندان مربوط به آنها را نقض و پرونده را برای محاکمه به شعبه هم‌عرض ارسال کرد.
روز گذشته متهمان یک بار دیگر پشت درهای بسته پای میز محاکمه رفتند و دفاعیات خود را مطرح کردند و مدعی شدند نمی‌دانستند قرار است چه اتفاقی در آن خانه بیفتد. با پایان جلسه رسیدگی، قضات برای تصمیم‌گیری در این خصوص وارد شور شدند.
به گزارش خبرنگار ما، براساس کیفرخواست صادرشده دو پسر نوجوان متهم هستند با همدستی دو مرد دیگر از سوی زنی اجیر شدند تا شوهر او را به قتل برسانند. آنها با گفته‌های دختر کوچک مقتول بازداشت شدند.
این پرونده آذرماه سال ٩٢ در مقابل پلیس و بازپرس جنایی گشوده شد. شب حادثه به مأموران کلانتری ١٧١ مصطفی خمینی خبر رسید جسد مرد جوانی در بیابان‌های بخش آفتاب کشف شده است. کارآگاهان پلیس بلافاصله موضوع را به بازپرس کشیک جنایی اطلاع دادند و برای پیگیری ماجرا راهی محل شدند. با حضور مأموران مشخص شد مردی جوان در‌حالی‌که لباس‌های راحتی خانه به تن داشت، خفه شده است. بررسی‌ها نشان می‌داد این مرد در محل دیگری به قتل رسیده و به این مکان منتقل شده است.
بنابراین جسد برای تعیین علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل و حین تحقیقات هویت جسد مشخص شد. بررسی‌ها نشان می‌داد این مرد ٤٤ساله کریم نام دارد. همسر این مرد به مأموران گفت: شوهرم دو روز است که از خانه بیرون رفته و از او خبری ندارم. نمی‌دانم چه اتفاقی برایش افتاده و از سوی چه کسانی کشته شده است.
در ادامه تحقیقات دختر ١٠ساله نادر (مقتول) گفت مادرش با مردی رابطه داشت. به این ترتیب زن جوان بازداشت شد و به قتل شوهرش اعتراف کرد. او گفت: من و شوهرم با هم اختلافات زیادی داشتیم. برای همین در میان این همه مشکل با مردی به نام شروين که نصاب آسانسور بود، آشنا شدم. مهربانی‌های شروین باعث شد عاشق او شوم. من به شروین وابسته بودم و نمی‌دانستم چطور باید از دست شوهرم خلاص شوم تا بتوانم با شروین ازدواج کنم.
در این میان شوهرم هم مرتب مرا اذیت می‌کرد تا اینکه شروین تصمیم گرفت او را ادب کند. شب حادثه ساعت هشت شب بود که شروین وارد خانه شد و به اتاق رفت. شوهرم در اتاق خواب بود که شروین و بعد از آن برادرش به همراه دو نفر دیگر از دوستانش وارد اتاق شدند و شوهرم را با یک شلوار خفه کردند اما من و دخترم که در سالن نشسته بودیم، اصلا ندیدیم که دقیقا چه کسی شوهرم را خفه کرد.
با دستگیری چهار جوان که در این قتل شرکت داشتند، پرونده تکمیل و برای محاکمه به شعبه هشت دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. قضات متهمان را محاکمه و متهم ردیف اول را به قصاص و سه متهم دیگر و زن مقتول را به حبس محکوم کردند. اما از آنجایی که دو نفر از متهمان زیر ١٨ سال بودند، دیوان‌عالی کشور حکم زندان مربوط به آنها را نقض و پرونده را برای محاکمه به شعبه هم‌عرض ارسال کرد.
روز گذشته متهمان یک بار دیگر پشت درهای بسته پای میز محاکمه رفتند و دفاعیات خود را مطرح کردند و مدعی شدند نمی‌دانستند قرار است چه اتفاقی در آن خانه بیفتد. با پایان جلسه رسیدگی، قضات برای تصمیم‌گیری در این خصوص وارد شور شدند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
خدا لعنتت کنه که اینجور اتشی میندازی به جان مردم پنج نفر تا هفت نفر رو بیچاره کردی خاک عالم برسرت
خداخودش رحم کنه .میخواستن ادبش کنن آخه مگه زن بیشعورتوخودت خونواده نداشتی که غریبه شوهرت روادب کنن
اول باید این زنو اعدام کنند بعد آن مرد را
فکر میکنم این گونه خانم ها به بن بست زندگی رسیده‌اند و کسی که آنها را درک کند و یا دقیقاً بفهمد در چه حال و روز نامناسبی زندگی میکردن شاید گره گشای این اعمال باشد خانم موسوی نظر خودشون را دقیقاً گفتن به درستی هفت هشت نفر دیگر به این ماجرا کشیده میشود ولی متاسفانه هنوز درد دل زنانی که راهی میشوند با وجود داشتن یک تا چند فرزند هم دستور دهنده قنل شوهر و هم به هر طریق نظاره گر مرگ شوهر خود باشند آیا مشکل در چیست؟؟ آیا واقعاً این گونه شوهرها مستحق مرگ هستن؟؟ آیا اینگونه زنان راه چاره دیگری ندارند؟؟آیا فرزند و بچه ها کهن بعضی اوقات هم به بالای بیست سال رسیده اند چطوری با مادر هم شور و هم دست میشوند؟؟ فکر میکنم هنوز هیچکس به حقایق اصلی اینگونه قتلها پی نبرده است؟؟ کهن مشکل اصلی را بفهمد؟؟چون در این راستا متوصل به دروغ هم میشوند و مثل سر مگو و سر به مهر میماند!!
واقعا باید اول این خانم را اعدام کنن هیچ دلیلی نمیتونه این جنایت را توجیه کنه اون حتی به فزرزندنش هم رحم نکرده ودر حضور دی قاتلان را به خونه اورده وعلاوه بر خیانت وقتل زندگی جند جوان ونوجوان را هم نابود کرده
لعنت خدابرذات کثیفت!خیانت بخودت وشوهرو بچهات کردی و دروغ شاخدارهم میگی؟چطور ورود چندمرد وآلات قتاله بهمراه بچهات دیدی؟ولی نمیدونی کی کشته؟توخودت شیطان صفت( حیف شیطان)اون مردبیچاره رو کشتی.
چرا ؟ یه چرای بزرگ تو مغزمه .چرا اینطوری شدیم ؟