روحانی و راه رفتن بر لبه تیغ!
نفیسه زارع کهن در روزنامه شرق نوشت: تهدید پشت تهدید و خطونشان پشت خطونشان؛ این شرایط و اوضاع و احوال مردی است که بیش از سه سال است ریاست دولت اعتدال را برعهده گرفته و وقتی ریاست را برعهده گرفت، شرایط چنان آشفته بود که کمتر کسی جرئت میکرد مسئولیت بپذیرد و حالا که کمتر از یک سال به پایان دولتش مانده است.
رقبای اصولگرا و هوادارانشان روزهای تلخ اول را فراموش کردهاند؛ ابتدا ادعای برجامِ بیفرجام و بیفایدهبودن آن را مطرح کردند و سپس ماجرای فیشهای حقوقی را راه انداختند تا دولت اعتدال زمینگیر شود.
بهدنبال این استراتژی رقیب بود که کمکم در گفتوگوهایشان هم از یکدورهایبودن دولت روحانی سخن گفتند، توپ را به زمین اصلاحطلبان انداختند و از مخالفت آنها با حسن روحانی سخن گفتند، چنین بود که مشخص شد مخالفت با دولت نه از سر انتقاد که بیشتر جلوگیری از تکرار چهارساله دوم دولت حسن روحانی است.
بر همین اساس هم بود که همین چند هفته پیش جوانفکر، مشاور رسانهای محمود احمدینژاد در دولتهای نهم و دهم، به اظهارنظری پرداخت که نشان میداد در کنار تبلیغ عبور اصلاحطلبان از روحانی، امید به جریانی خاص به ایجاد فضای روانی حول انتخابنشدن دوباره حسن روحانی است: «دوست داشتیم آقای روحانی هم یک رئیسجمهور دودورهای میبود و میتوانست با خدمتی مؤثر و شایسته به ملت ایران، توجه مردم را به خود جلب کند و برای دور بعد هم رأی بیاورد، اما متأسفیم که دولت کنونی، به سبب ناکارآمدی ذاتی آن، مقبولیتی نزد مردم ندارد و آقای روحانی هم فاقد ظرفیت رأیآوری است».
این اما یک سوی ماجراست و سوی دیگر تبلیغاتی است که علیه دولت روحانی به راه افتاده، تبلیغاتی که نقطه اتکای آن مانور بر سر معیشت مردم و رفع تحریمهاست چراکه بعد از آنهمه نابسامانی اقتصادی کاملا مشخص است که نمیتوان یکشبه در اقتصاد «معجزه» کرد و تمام آثار مخرب تحریمها و سوءمدیریتهای گذشته را در کوتاهمدت رفعورجوع کرد، بنابراین، رسیدن آثار لغو تدریجی تحریمها در زندگی و معیشت مردم زمانبر است و این در حالی است که بخشی از جامعه توقعی بس بیشتر از دولت دارند و تصور میکنند که معنای لغو تحریمها و کنترل تورم، ارزانی و فراوانی فوری است.
درواقع ایجاد چنین توقعی در عامه جامعه، دستاویز خوبی برای جریان مخالف روحانی است تا بتوانند با عوامفریبی، تمام آنچه روحانی برای اقتصاد ایران بهعنوان کارهای زیربنایی انجام داده را بیهوده جلوه دهند و به مردم القا کنند که روحانی کاری برای معیشت مردم انجام نداده است و اینجا درست همان نقطهای است که دلواپسان و مخالفان دودورهایشدن دولت حسن روحانی روی آن مانور میدهند و بر سر آن سرمایهگذاری کردهاند تا به هدف نهاییشان برسند.
اما طرف دیگر اقداماتی که مخالفان در همین راستا به آن توجه دارند و اجرائیاش کردهاند کارشکنی است. کارشکنیهایی از جنس لغو کنسرتها و سنگاندازی برای برگزاری برخی مراسمها و نشستها و... . بر همین اساس هم هست که حمیدرضا جلاییپور میگوید: «آقای روحانی در خلأ کار نمیکند، در جامعهای کار میکند که مخالفانش از همه امکانات عمومی برای فلجکردن دولت استفاده میکنند. دولت در شرایطی کار نمیکند که همه طرفدار قانون و حق برابر باشند. افراد و سازمانهای خودحقبین در کشور ما وجود دارند. روحانی در شرایطی کار میکند که سفارت عربستان را تندروها آتش میزنند. در شرایطی که ٣٠ تشکل دانشجویی میخواهند جلسه بگذارند و از دولت حمایت کنند، آنوقت بخش حراستي به آنها مجوز نمیدهد. این اتفاقها عجیب است».
نقشه راه برای روحانی
تا پیش از اینکه همین چند روز قبل رئیسجمهور نشست تلویزیونی بگذارد و با مردم از دستاوردهای سهساله دولت بگوید، کارشناسان و سیاستورزان از یکسو و اهالی رسانه از سوی دیگر، راهکارهای مختلفی را پیش پای رئیسجمهور گذاشتند تا در مقابل این فشارها بایستد و بتواند کشتی دولت را به ساحل سلامت برساند، اما گفتوگوی تلویزیونی رئیسجمهور بوی تساهل و تسامح میداد.
با وجود این، اگرچه روحانی آمار مهم و درخورتوجهی داد، اما خیلیها را قانع نکرد و همین مسئله موجب شد این سؤال دیگر بار مطرح شود که بهراستی نقشه راه حسن روحانی در این یک سال باقیمانده چه باید باشد؟ او چه کند که بتواند در برابر فشارها بایستد، بخشی از افکار عمومی را قانع کند و البته که بتواند سبد رأی خود را در انتخابات ٩٦ نهتنها تضمین کرده که حتی از قبل پرتر کند.
با مردم از مشکلات واقعی سخن بگوید
این محور مشترک بسیاری از افرادی است که به رئیسجمهور برای رهایی از تنگنای فعلی راهکار پیشنهاد میدهند. براساس این پیشنهاد روحانی باید حقایق اصلی مرکز بسیاری از اختلاسها و مفاسد سیاسی و اقتصادی گذشته را بهویژه در رسانه ملی مطرح کند تا به گوش مردم برسد و ریشه اصلی وقایع و مصائب بر آنها مشخص شود.
برایناساس، مثلا صادق زیباکلام میگوید: «روحانی یک راه بیشتر ندارد؛ یعنی به جای اینکه با مردم به کلیگویی بپردازد و سخنان زیبا و امیدوارکننده بگوید که با شیب ملایم، مشکلات اقتصادی درحال حلشدن است و من قول پنج درصد رشد اقتصادی را برای سال آینده میدهم و...، صادقانه با مردم سخن بگوید. روحانی به مردم اعلام کند که اقتصاد ناکارآمد فعلی ریشه همه مصیبتهاست و اقتصاد دولتی هیچگاه به نتیجه نرسیده است. روحانی به مردم صادقانه بگوید پرداخت یارانه به معنی نابودی اقتصاد است. اگر روحانی صادقانه مشکلات را به مردم بگوید، بدون تردید مردم با او همکاری میکنند».
اگرچه این راهکار جذاب است و موافقان بسیاری دارد، اما عملیبودن آن هم مطرح است. چنین است که آیتالله هاشمیرفسنجانی امکان آن را زیر سؤال برد و نزدیک به یک ماه قبل اعلام کرد: «ما میخواهیم ایران را بسازیم و نمیخواهیم هیاهو شود، چون انقلاب تضعیف میشود. ما نمیتوانیم مشکلات را بگوییم. آقای روحانی هم نمیتواند برخی مشکلات خود و حتی منشأ و دلایل مشکلات بهجامانده از دولت سابق را بگوید. چون به صلاح و مصلحت کشور در ابعاد داخلی و خارجی نیست و نخواهد بود. بنابراین بههمیندلیل که برخی مشکلات قابل گفتن نیست، از مردم و بهویژه جوانان میخواهم مثل دو انتخابات گذشته، امیدوارانه در صحنه باشند و مأیوس نشوند و نگذارند اعتبار اعتدالی کشور که حالا شهرت جهانی یافته، ازسوی عدهای تندرو دوباره بشکند.
این فقط نظر آیتالله هاشمی نیست که حمیدرضا جلاییپور هم گفته است: «تندروها دوستدار این هستند آقای روحانی تند برود که بعد حمله را شروع کنند. آنها به گفتوگوی تلویزیونی چند روز پیش دولت، امید بسته بودند؛ اینکه آقای روحانی صحبت تندی بکند و شکافها را فعال کند که آنها از فردا بتوانند در صحنه سیاسی ایران جولان دهند. خوشبختانه روز بعد از گفتوگوی تلویزیونی در رسانههایشان غمکده بود. در چنین شرایطی گامهای روحانی آهسته است و انتظارات سریع برآورده نمیشود، اما در این شرایط آقای روحانی به حقوق ملت ضربه نمیزند و برای جلب افکار عمومی اقدامات تخریبی یا پوپولیستی انجام نمیدهد».
تیم رسانهای نقشه استراتژیک ترسیم کند
برنامهریزی استراتژیک برای روحانی و تیم رسانهایاش راهکاری است که مدتهاست برای حسن روحانی برای رهایی از فشارها، بهویژه فشارهای پوپولیستی دلواپسان مطرح میشود. اینکه تیم رسانهای دولت چند شاخه است و هر شاخه ساز خود را میزند و اینکه برنامه مشخصی برای جنگ روانی ایجادشده ازسوی طرف مقابل وجود ندارد، همگی از ایراداتی است که به تیم رسانهای دولت گرفته میشود و برهمینمبنا هم راهکاری که برای دولت اعتدال در یک سال باقی مانده، برای جلب بیشتر افکار عمومی مطرح میشود همین ترمیم تیم رسانهای از یکسو و البته ریختن نقشه استراتژیک است.
ترسیم پاتکهای رسانهای سادهترین و ابتداییترین مسئله برای هر رسانه است و چنین است که جلاییپور، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت، هم بر آن تأکید دارد و معتقد است: «حوزه رسانهای دولت باید تقویت شود و امیدواریم اقداماتی جدی درباره آن انجام شود. اما از طرفی باید توجه داشت این دولت اعتدالی است. دولت اصلاحی میتواند شبکه قوی رسانهای داشته باشد. دولت اعتدالی هم نمیخواهد التهاب ایجاد شود. باید شرایط دولت را درک کنیم، ولی باید منابع رسانهای دولت بدون شرمندگی حداقل در سطح گزارش و توضیح فعال و نافذ شوند».
کابینه را دوباره ترمیم کند
بحث ترمیم کابینه هم مسئلهای است که به دولت روحانی در این یک سال باقی مانده پیشنهاد شده است اما به نظر برخی وزرا و مدیران ارشد سابق، راهکار چندان مقبولی نمیرسد. تغییر وزیری که طی سه سال به زیر و بم حیطه کاریاش مطلع شده و میداند که در حوزه کاری چه میگذرد، چندان معقولانه نیست. از طرفی همانطور که برخی صاحبنظران هم باور دارند وزیران دولت بهجز دو، سه نقر باقی همگی در یک سطح هستند و تغییر یکی از آنها دلیلی موجه برای تغییر دیگری نیست. این موضوع نظر صادق زیبا کلام هم بوده که اظهار کرده است: «اینکه آقای روحانی باید کابینه خود را تغییر دهد، تنها ظاهر زیبایی دارد.
بهغیر از دکتر ظریف، زنگنه و تا حدودی رحمانیفضلی سایر اعضای کابینه دولت روحانی در یک سطح قرار دارند. بنابراین دلیلی وجود ندارد که آقای نعمتزاده توسط روحانی کنار برود. اگر قرار است هر کدام از وزرا تغییر کند، بسیاری از اعضای کابینه روحانی باید تغییر کنند. ضرورتی برای تغییر در کابینه آقای روحانی وجود ندارد. من کابینه آقای روحانی را ضعیف نمیدانم و مشکل در جای دیگری است. روحانی با مشکلات بنیادیتر روبهرو است. مسئله رکود موضوعی نیست که با تغییر وزرا درست شود. همچنین شش تا هشتمیلیون بیکار مسئلهای نیست که با تغییر نعمتزاده یا وزیر کار مرتفع شود. با تغییر وزیر اقتصاد مشکل رکود حل نمیشود. لذا به جای تغییر وزرا باید به فکر حل مشکلات گوناگون در حوزه اقتصاد و اشتغال بود».
بازهم ماجرای توجه به معیشت مردم
در ارائه راهکار به دولت و بهویژه حسن روحانی مدام گفته میشود دولت باید بیش از پیش نگاه خود را در مسائل داخلی به قشر پایین و مستضعف و نیازمند معطوف کند زیرا بخش اعظمی از رأیدهندگان به وی از مردم عادی و معمولی جامعه بودهاند که بیشترین دغدغه آنان، نان است و بهبود وضعیت معیشت و مسکن ارزان و... بنابراین دولت باید بتواند در فرصت باقیمانده نسبت به رفاه و تغییر مثبت و ارائه توضیحات درباره امکانات مادی فراهم شده برای اقشار متوسط و فقیر جامعه اقدامی جدی کند. مردم نباید امید خود را نسبت به وضعیت معیشتی خود از دست بدهند.
هرچند که به باور بسیاری مردم امید خود را از دست نمیدهند و بر همین مبنا جلاییپوردر گفت و گویش با روزنامه اعتماد توضیح میدهد: «در مورد یاس مردم نگرانی ندارم. اینطور نیست که مردم از جایی به بعد ناامید شوند. انتخابات ٩٤ نشان داد که مردم ایران ناامید نمیشوند. مردم به خود آگاهی رسیدهاند. باید به تکتک مردم ایران احترام گذاشت چراکه ملت به خودآگاهی رسیده است.
مثلا در محلات پایین اسلامشهر که بخش کمتر برخوردار کشور هستند فقط ٣٠ درصد در انتخابات شرکت کردند. این مسئله خیلی مهم است. چراکه پایگاه سنتی اصولگراها بوده است. در آنجا جمعیت نهاد و تشکلی غیر از نهادهای وابسته به اصولگراها نمیتواند وارد شود. با این حال ٧٠ درصد این مناطق در انتخابات شرکت نکرد (این حتی اعتراض به اصولگراها بود) و بخشی از این میزان به اصولگرایان دیگر اعتماد ندارد. از آن ٣٠ درصد هم یکسومشان به لیست امید رأی دادند که دقیقا نشان میدهد اقشار کمبهره و آسیبدیده هم در کشور به خودآگاهی رسیدهاند».
به این ترتیب هرچند نگاههای خوشبینانهای هم در حوزه معیشت مردم مطرح میشود، این که دولت چگونه باید در این یک سال مانده به این امر توجه کند، هرگز مطرح نمیشود و تنها از فعل باید برای دولت در این زمینه استفاده میشود، به نظر میرسد یکی از مسائلی که باید به آن توجه شود، همین راهکار است.
کدام راهکار چه زمانی عملیاتی شود؟
این چهار راهکار و البته نظرات موافق و مخالف که حول و حوش آن مطرح میشود، چکیده راهکارهایی است که این روزها پیش پای حسن روحانی گذاشته و از وی خواسته میشود با عملکردن به آنها خود را از دریای مواجی که این روزها کشتی دولت در آن سرگردان است، نجات دهد؛ هرچند برخی از آنان جوابگوی زمان کوتاهی که در دستان روحانی است، نیستند. از میان این راهکارها بهجز ترمیم کابینه که راه چندان معقولی به نظر نمیرسد و البته بیشتر بهانه به دست دلواپسان خواهد داد، به نظر میرسد حسن روحانی با توجه به این سه راهحل، اگر بهگونه هوشمندانهای وارد گود شود.
بتواند مهر دولت دوازدهم را هم در دستانش بگیرد. در زمینه گفتوگو با مردم اگرچه باید به این مهم توجه داشت که دولت نباید خود را وارد مجادلات کرده و سلبی سخن بگوید اما به هر حال زمانی باید مردم مطلع شوند که در گذشته چه بر اقتصاد ایران گذشته که چند هشت سال هم دوای دردش نیست، ارائه آمار عملکرد و آنچه دولت یازدهم انجام داده، اگرچه ضروری است اما در کنار کمبودهای گذشته خود را بیشتر نمایان خواهد کرد و هرچند به باور برخی باید جزء استراتژیهای انتخاباتی روحانی باشد اما به نظر میرسد زودتر از اینها باید موردتوجه قرار بگیرد. روحانی به طرزی ظریف همانگونه که تاکنون عمل کرده باید بازهم صادقانه با مردم از آنچه تحویل گرفت و آنچه تحویل خواهد داد بگوید؛ ضمن اینکه باید این نکته را از توجه دور نداشت که مقصر جلوهدادن دیگری بهتنهایی بازخوردی منفی در پی خواهد داشت، پس دولت و رئیس آن باید با توجه به این مسئله از مشکلات سخن بگویند بهگونهای که همانطور که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام توصیه کرده است باعث ایجاد مشکلات دیگر نشود.
از طرفی دیگر اما توجه به تیم رسانهای مسئلهای است که انجام آن از همین الان هم دیر است. باید استراتژیستهای رسانهای که البته در تیم رئیسجمهور کم هم نیستند، بنشینند و بهگونهای برنامهریزی کنند که سخنان رئیسجمهور به گوش همه برسد، از دورافتادهترین نقاط تا مرکز کشور. باید این تیم فارغ از اینکه صداوسیمایی وجود دارد یا خبرگزاری رسمیای هست، برنامهریزی کنند و صدای دولت را به گوش همه اهالی کشور برسانند. به نظر میرسد با وجود شبکههای اجتماعی و متخصصان حاضر در تیم رسانهای دولت این امر کار پیچیدهای نباشد، البته به شرط آنکه دل یکدله کنند.
و درنهایت توجه به معیشت مردم است. توجه به این امر فارغ از اینکه انگ پوپولیستبودن بر پیشانی دولت بخورد، کار سادهای نیست اما روحانی نشان داده که در حملات گازانبریاش در این سالها این راه را بلد است. دادن سبد کالا و... راهکار این مسئله نیست اما توجه خاص و ویژه به قشر نیازمند جامعه، شبیه برخی اقداماتی که گاه در وزارت کار صورت گرفته، خالی از اهمیت نیست. اینکه قشری از جامعه به توجه ویژه نیازمند هستند امری است که هر دولتی باید به آن توجه کند، هرچند شبیه تیغی دودم برای دولتها عمل میکند اما ضروریات پیروزی هر رئیسجمهوری است و روحانی هم باید به آن توجه کند. به این ترتیب مشخص است روزهایی که بر حسن روحانی و دولتش میگذرد، روزهای سختی است، روزهایی که انگار کابینهاش بر لبه تیغ راه میروند ولی باید بر این نکته تأکید کرد که اگرچه پاهایشان را تیغ آزرده است اما نباید از ادامه راه ناامید شوند چراکه نام این دولت امید است.
برگ برنده در دست روحانی
حامد طبیبی: تنگترشدن حلقه فشارها بر گرده حسن روحانی و تا حدی هم کابینه او در ٩ ماه مانده تا انتخابات دوازدهم ریاستجمهوری، موضوع غیرمنتظرهای نیست؛ آن هم زمانی که مسابقه مواضع تندتر علیه رئیسجمهوری که «باب میل» نیست، برگزار شده است و هرکه تندتر بگوید، امتیاز بالاتری کسب میکند. هر دولتی که مطلوب برخی تریبونها و محافل نباشد، محکوم به آن است که با هر سطح خدمات و کارآمدی، یک، دو جین اتهام را در خورجین خود ببیند و برعکس، اگر یک دولت یا فرد، از جنس همان محافل و در مجموعه باند آنان تعریف شود اما همه شاخصهای توسعهای یک کشور نیازمند توسعه را منفی کند، شایسته مدال «معجزه هزاره سوم» خواهد بود! این داستان مادامی که اصالت «رقابتهای سیاسی» و «میزان»بودن رأی مردم برای عدهای تعریف نشود و وزن «خیر جمعی» بر
«منافع گروهی» چربش نشان ندهد، ادامه خواهد داشت.
حتی اگر دولت اصلاحات بر سر کار باشد که رئیسجمهور آن، اخلاقگرایی را سرلوحه قرار دهد و دولتمردان او در حوزههای مختلف، خدماتی ماندگار از خود بر جای گذارند و با درپیشگرفتن دیپلماسی سازنده و عزتمند آن هم در بحبوحه حضور نئوکانهای کاخ سفید و هل من مبارز طلبی آنان، ایرانیان را مصون از گزند و تعرض نگاه دارند، باز هم قضاوت منصفانهای درباره آن نخواهد شد. دورهای که فرهنگ و رسانه رونق یافت، حقوق مردم بهویژه حق پرسشگری از دولتمردان به رسمیت شناخته شد، پاسخگویی به یک اصل بدل شد، اقتصاد تا رشد پنجدرصدی را تجربه کرد و بیکاری و تورم تکرقمی شدند و ارز، تکنرخیشدن را تا زیر هزار تومان تجربه کرد. قضیه آنگاه جالبتر میشود که بدانیم دولت اصلاحات با نفت هشتدلاری کار خود را آغاز کرد و بالاترین بودجهای که بست - سال ٨٤- نفت ١٩دلاری را به خود دید. در آن دوره نرخ رشد دستمزدها بر تورم، غالب شد و معلمان و استادان دانشگاه بیش از هر زمانی، کرامت مادی و معنوی را تجربه کردند. با این حال چه تصویری از آن مقطع توسط انبوه رسانههای خاص مخابره شد و میشود؟ چه میزان تلاش شد تا آن همه کارایی برای ایران، در ذهن مردم خراب شود؟ اکنون و با گذشت ١١ سال از آخرین سال دوران اصلاحات و رؤیت کارنامه دولت مهرورزان و پاکدستان، آمارهای تکتک حوزهها را میتوان به مناظره گذاشت و «پاسخ» خواست. دولت یازدهم هم تلاش کرده بعد از فترت هشتساله دولتهای نهم و دهم، حکمرانی خوبی را به نمایش بگذارد.
هرچند حجم و سطح حملات با قیاس میان خاستگاه دو رئیسجمهور که یکی از دل نیروهای چپ و دیگری از میان راست میانه به پاستور رسیدهاند، تعجب از میزان تهدیدات علیه روحانی را دوچندان میکند اما نباید دو تفاوت جدی میان این دو مقطع را نادیده گرفت. دولت اصلاحات در اندازههای پذیرفتنی، منسجم، یکپارچه و دارای ستاد منظم بهویژه در حوزه ارتباط با مردم بود و وزرای دولت، بیش از رئیسجمهور در صحنه بودند؛ امری که روحانی در دولت خود به جز یکی، دو چهره نظریهپرداز و سیاسی، از آن محروم است و دوم، گستره لجستیکی، مالی و رسانهای مخالفان دولت یازدهم در مقایسه با دولت اصلاحات است که ثمره دلارهای نفت ١٤٧دلاری دولت احمدینژاد و البته تقلیل قدرت دولت و فربهشدن و محقشدن حضور نهادهای غیرمرتبط در حوزه سیاست است.
در چنین سمت و سویی است که شیوه حرکت روحانی در مقابل مخالفان با درنظرداشتن تنگناهای مالی، حساسیتهای تصورناپذیر سیاست داخلی، درهمریختگیهای ساختاری بهارثرسیده از دوران احمدینژاد و البته چالشهای منطقهای و بینالمللی، توجه ویژه به مؤلفههایی جدید را طلب میکند. حالا ٩ ماه فرصت وجود دارد که با تعریف دستور کاری ساده اما با تکیه بر نیروهای قابل - که ممکن است تاکنون از سوی دولت به کار نرفته باشند- نکات لازم را با مردم در میان گذاشت. رئیسجمهور با درنظرداشتن مضایقی که شرح آن رفت، تازهترین نشست خبری خود را در مقطعی حساس، با صبوری و متانت و در عین حال ارائه آمار و ارقام به پایان رساند و در عین حال «خودانتقادی» درباره فاصله زیاد گفتوگوی زنده با مردم را فراموش نکرد. اگر استراتژی ساده با تکیه بر نیروهای کارآمد برای تبیین واقعیتها با زبان رسانههای نوین برای مردم، محقق نشود - که با توجه به بافت دولت و برخی عافیتطلبیها، احتمال آن زیاد است- روحانی میداند که بهتنهایی باید خود را برای روزهای رقابتهای انتخاباتی ٩٦ آماده کند.
سرمایه دولت روحانی، اعتماد عمومی مردم به رئیسجمهور و حامیان آن بهویژه اطلاحطلبان واقعی است حتی اگر برخی وزرای در برج عاج نشسته این دولت، اهمیتی برای سرمایه انسانی و اجتماعی قائل نباشند و عملکرد آنان ضد تبلیغ باشد. حسن روحانی با زیرکی ذاتی و تجربه حاصل از بیش از چهار دهه کار سیاسی و مدیریتی، میداند کجا باید با روشهای اقناعی و کجا با تکیه بر روشنگری و بیان صریح واقعیات با استفاده از سخنوری خود، مردم را در جریان مسائل قرار دهد. این ویژگی منحصربهفرد روحانی در کنار حمایت چهرههای مورداعتماد مردم از وی، برگ برنده «شیخ دیپلمات» در رقابتهای انتخاباتی ریاستجمهوری سال آینده خواهد بود.
نظر کاربران
هر کس دلعش به این دولت و نظام نسوزد گناه کرده