خبرنگاران؛ روز دارند، حال و روز نه
چون کولیان بیسامان، اسباب زندگیشان به دوش است و خانه بعدیشان نامشخص. کارشان را گفتهاند بعد از کار در معدن و بازیگری، سومین شغل سخت دنیاست اما دستمزد و مزایایشان حتی از فقیرترین فیشهای حقوقی هم لاغرتر.
هر اتفاق ریز و درشتی که بیفتد تبعاتش مانند صاعقه و تگرگ بر سرشان میافتد و همیشه باید نگران اتهامات ناروایی باشند که به سمتشان نشانه میرود.
سال انتخابات که میشود، میشوند مهمترین رکن دموکراسی، فصل مشترک شعارهای انتخاباتی همه مدیرانی که آنها را پلههای نردبان پیشرفتشان میبینند و بعد که اوضاع به فرجام رسید تلفن همان مدیران خاموش میشود و حتی سادهترین سوالاتشان از همان مدعیان دفاع از حقوقشان - که باز هم نه برای احقاق حقوق خود، بلکه برای شنیدهشدن صدایی است که خود را نماینده آنان میدانند- میرود گم میشود میان بوق ممتد اشغال تلفن مدیران حالا به کام رسیده. چراغ خانههای بیرونقشان را با هر زحمتی که هست روشن نگه میدارند و اگر این نور به مذاق کسی خوش نیامد به سادگی آبی درون خانه میریزد و میشوید تمام آنچه با جانودل برایش زحمت کشیدهاند.
حالا سالی یک بار، روزی را به نامشان زدهاند. آنها که همیشه پشت خبرهایشان پنهان بودهاند، اسمشان میان خبرها دیده میشود و همان مدیرانی که تا دیروز تلفنشان را جواب نمیدادند برایشان بزرگداشت میگیرند که روز «خبرنگار» است. نهادهای مختلف روز خبرنگار را برای صنفی جشن میگیرند که حتی یک انجمن صنفی به نامشان ندارند و از ابتداییترین حقوق شاغلان یک جامعه محرومند. در این سالها کم بیوفایی و جفا ندیدهاند اما شاید چشم امیدشان بیشتر از همه به دولتی بود و هست که اسم «تدبیر و امید» برای خود برگزید. بازگشایی «انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران» یکی از مهمترین وعدههایی بود که رئیس دولت یازدهم به روزنامهنگاران داد. وعدهای که امید به بهبود وضع آنها از باز شدن فضای مطبوعاتی گرفته تا بهبود معیشت را با خود به همراه داشت.
اما با وجود همه آن وعدهها به نظر میرسد نهتنها امید به بازگشایی صنف روزنامهنگاران که میتواند پیگیر حقوق این قشر باشد هر روز کمرنگتر میشود، بلکه حتی دیگر خود وزارت ارشاد هم زیر بار مسئولیت بهبود اوضاع آنها نمیرود. حالا امروز، روز خبرنگار است. روز عاشقان بیمنت و بیپاداش. روز شاغلانی که حقوقشان جزو کمترین میزان دستمزد میان شاغلان کشور محسوب میشود.
اسماعیل قدیمی، کارشناس ارتباطات و رسانه اوضاع نابسامان خبرنگاران ایرانی را متوجه جانیفتادن ارزش مفهوم ارتباط جمعی میداند و به «شهروند» میگوید: «متاسفانه نظام ارتباط جمعی در ایران از اساس نهادینه نشده و از جنبههای بسیاری مانند حقوقی، ساختاری، استقلال حرفهای، آموزش و غیره در قیاس با کشورهای پیشرفته وضع غیراستانداردی دارد. وقتی روزنامهنگاری ایران را با ساختار و تفکر حاکم بر رسانههای ارتباط جمعی در کشورهایی که برمبنای شیوه تنبیه حقوقی، روزنامهنگاری مستقل دارند، مقایسه میکنیم، متوجه میشویم ارتباط جمعی در ایران وضع مناسبی ندارد. موضوع کمبودن دستمزد خبرنگاران بازمیگردد به همان جایگاه رسانههای ارتباط جمعی، چون جایگاه ارتباط جمعی در ایران جایگاه مناسبی نیست و ضرورت این مفهوم بهدرستی جا نیفتاده، بنابراین حقوق خبرنگاران هم بسیار کم و پایین است.
از طرف دیگر چون از نظر مالی مشکل دارد برای کار حرفهای فکر و روان آمادهای ندارد. حتی در مبحث قراردادها هم چون در خیلی از موارد قراردادی ثبت نمیشود، کارفرما بهراحتی میتواند روزنامهنگار را اخراج و بیکار کند. تمام این موارد بازمیگردد به همان جا افتادن نقش و اهمیت مفهوم ارتباط جمعی.»
شغلی که بیمه نیست!
شاید یکی از ابتداییترین حقوق شاغلان هر عرصهای موضوع «بیمه»های حمایتی باشد. موضوعی که برای روزنامهنگاران چیزی در حد والاترین مزایای شغلی محسوب میشود و اگر کارفرمایی پیدا شود و بیمه آنان را بیمه کند، این ابتداییترین حق برایشان به والاترین شرایط شغلی تعبیر میشود! چهارشنبه ٢٦اردیبهشتماه سال ٣٢ بود که حسین انتظامی، معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد درخصوص بیمه روزنامهنگاران گفت این مسئولیت برعهده کارفرماست و روزنامهنگاران باید از طرف دفاتر روزنامهها بیمه شوند. انتظامی تأکید کرده بود که اگر در دورههای قبلی این کار از طرف وزارت ارشاد انجام میشده، اشتباه بوده و استقلال روزنامهنگاری را تحتالشعاع خود قرار میدهد. بحث خصوصیسازی و استقلال روزنامهنگاری درحالی از طرف معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد مطرح میشود که انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران بهعنوان یک نهاد مستقل درسال ٨٨ پلمب شد و با وجود پیگیریهای زیادی که انجام شده است، ارگانهای مسئول در این خصوص به اعضای آن برای بازگشایی پاسخگو نیستند.
قدیمی در این خصوص به «شهروند» میگوید: «هیچکدام از این بهانهها توجیهپذیر نیست. اگر تاریخچه روزنامهنگاری را در دنیا بررسی کنیم، میبینیم عملا دولتها و حکومتها به روزنامهها بها داده و جایگاه آنان را در جامعه مشخص کردهاند. مثلا در یکی از موارد اصلاحیه قانون اساسی آمریکا آمده است که کنگره نمیتواند به هیچ دلیل روزنامهای را متوقف کند. از طرف دیگر بسیاری از روزنامههای قدرتمند کشورهای پیشرفته دنیا ابتدا با کمکهای دولتی پا گرفته و بعد مستقل شدهاند. در کشورهای دیگر خصوصیسازی در تمام ابعادها رخ داده است. بسیاری از نهادهای علمی، اقتصادی و فرهنگی به صورت خصوصی اداره میشوند و خب طبعا در چنین شرایطی روزنامه مستقل هم میتواند پا بگیرد و وجود داشته باشد. هیچوقت در صدسال گذشته تاریخ غرب روزنامهای تعطیل نشده یا روزنامهنگاری به زندان نیفتاده. در بسیاری از کشورها مانند سوئد هم دولت همچنان به مطبوعات یارانه کمکی میدهد و اگر سطح سواد را در چنین کشورهایی بررسی کنیم، متوجه میشویم جزو بالاترین سطوح علمی و سواد هستند و نرخ مطالعه بسیار بالاست.»
دولت باید حمایت کند
یکی از مواردی که در چندسال گذشته درخصوص عدم حمایت از روزنامهها از سوی دولتها عنوان میشود، بحث خصوصیسازی و استقلال روزنامههاست. موضوعی که گویا بیشتر مفری برای شانه خالی کردن دولتها از کمک به روزنامهها و حمایت آنهاست: «روزنامه رکن چهارم دموکراسی است و انقلاب اسلامی ما هم دموکراسی را به رسمیت شناخته، بنابراین باید بهقدری به مطبوعات کمک شود که بتوانند روی پای خود بایستند و از طرفی آزادی بیان و تشریح خبر واقعی به قدری پاگرفته باشد که دولت به روزنامهها بگوید شما باید خصوصی و مستقل شوید و در تمامی ابعاد روی پای خودتان بایستید. اگر نگاهی به تاریخ چند سال گذشته بیندازیم، دولتها نهتنها هیچ کمک شایانی به مستقلشدن روزنامهها نکردهاند، بلکه به بهانههای مختلف مشکلات زیادی هم برای روزنامهنگاران به وجود آوردهاند، حتی به قدری دامنه آن گسترده شده که روزنامهها به خودسانسوری هم روی آوردهاند. بدون مطبوعات آزاد، چرخ دموکراسی نمیچرخد.»
قدیمی همچنان میگوید که روزنامهنگاری در ایران تابع قوانین اجازه قبلی است، یعنی هر دولتی میتواند روزنامهای را به بهانههای مختلف تعطیل کند. الان روزنامهنگاری در ایران نقشی تبلیغی دارد، چه برای اهداف دولت، چه منافع دیگر و چون چنین نقشی دارد مسلم است که روی همه عناصر وجودی آن اثر میگذارد. از دادگاه مطبوعات گرفته تا نظامهای پرداخت و تمام اینها باعث میشود در زمینه روزنامهنگاری جزو کشورهای پیشرفته محسوب نشویم.
نقشی که کمرنگ نمیشود
یکی از بهانههای همیشگی برای عدم حمایت از مطبوعات بحث اثرگذاری آنها در دنیای امروزی است. میگویند چون تکنولوژی و ابزار اطلاعرسانی پیشرفت کرده دیگر نیازی به وجود روزنامهها نیست. «پاناما گیمت» شاید بزرگترین سند رد این ادعا باشد. موضوع از این قرار بود که ١١/٥میلیون سند در اختیار روزنامه آلمانی «سوددویچه زیتونگ» قرار گرفته شد و بعد از آن در اختیار شبکه گستردهای از روزنامهنگاران، ٣٧٠ روزنامهنگار از ١٠٠ رسانه بزرگ دنیا به این شبکه اطلاعاتی پیوستند و نام این افشاگری بزرگ را Panama Papers یا اوراق پانامایی گذاشتهاند.
این اسناد که حجم آن را برابر با ٢,٦ ترابایت تخمین میزنند، دربردارنده مقادیر عظیمی از اطلاعات در مورد فسادهای مالیاتی رهبران و سیاستمداران بزرگ و وابستگان آنهاست. اسماعیل قدیمی درخصوص اثرگذاری رسانهها در دنیای امروز به «شهروند» میگوید: «مطبوعات در دنیا نقش بسیار موثری در برخورد با فسادها مخصوصا فسادهای دولتی دارند. اگر نگاهی به آمار بالای فساد اقتصادی در ایران بیندازید، متوجه میشوید ما ارتباط جمعی محکمی نداشتهایم که از این معضل جلوگیری کند. روزنامهها در کشورهای پیشرفته نقش موثری در پیشرفت اقتصادی، فرهنگی و سیاسی هر کشوری داشتهاند و بدون اطلاعات و افشاگریهای آنها این مهم موثر نبود. اگر نمونههای موفق و بزرگ خارجی را در نظر نگیریم مثلا در همین ماجرای اخیر «فیشهای حقوقی» مطبوعات نقش بسیار موثری ایفا کردند.»
حمایت مردم در گروی آزادی رسانه است
«اگر دولت دست روزنامهها را برای اطلاعرسانی باز بگذارد و روزنامهها مستقل شوند آن وقت است که مردم از روزنامهها استقبال میکنند و به پشتوانه اجتماعی خود مردم میتوان امید به تأمین استقلال داشت. الان در دنیا بسیاری از روزنامهها و مجلهها تیراژ چندین میلیونی دارند و نقش بسیار موثری را ایفا میکنند. هیچکس نمیتواند بگوید با پیشرفت تکنولوژی و وسایل دیگر ارتباط جمعی عمر مطبوعات به پایان رسیده. مثلا نقشی را که «لوموند» در فرانسه ایجاد میکند به طرز فوقالعادهای تاثیرگذار است.
در کشوری مانند ژاپن تیراژهای روزنامهها بسیار بالاست و میبینیم که این کشور از نظر پیشرفت علم و تکنولوژی در تمامی ابعاد در کجا ایستاده. اگر ژاپن، انگلیس و آلمان به پیشرفت رسیدهاند، چون دقیقا کشورهایی هستند که روزنامهنگاری در آنها کاملا حرفهای شده. کشوری که در آن روزنامهها چاپ نشوند از تمامی شاخصهای پیشرفت افت میکند و بدون روزنامه هیچ قدمی رو به جلو نمیرود.» اینها را اسماعیل قدیمی میگوید و معتقد است که اگر دولت دست روزنامهها باز بگذارد مردم هم از آنها حمایت میکنند، بنابراین روزنامهها هم میتوانند در جهت استقلال گام بردارند.
حقوق کم، ساعت کاری طولانی، نداشتن امنیت شغلی، شور و شوق، هیجان و هر بدی یا خوبی دیگری که این شغل داشته باشد و هرچقدر هم که روزگار برآنها سختتر بگیرد، دلبستگانش حاضر به ترک آن نیستند. بازهم گوش شنوا و زبان بیتکلف جامعه باقی میمانند بیآنکه گوشی شنوا برای شنیدن مشکلات خودشان و زبانی صادق برای دفاع از حقوقشان هم داشته باشند. روز خبرنگار امسال هم آمد و گذشت. یکسال دیگر اما از عهدمان با دولت یازدهم باقیمانده. آقای روحانی بیچشمداشت، چشم انتظار میمانیم.
ارسال نظر