مشروطه ۱۱۰ ساله شد
گذر از ۱۴ مرداد ۹۵، گذار از صدودهمین سالگرد انقلاب مشروطه بود. انقلابی که به معنای واقعی میتواند یک «نقطه عطف» در تاریخ معاصر ایران باشد.
این انقلاب نهتنها از دیدگاه سیاسی که معولا اولین و تاثیرگذارترین وجه هر رخدادی در این ابعاد است، که از جنبه فقهی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی و حتی هنری، ایران را دستخوش تغییرات کرد. ایرانیان که تا آن روز تقریبا در یک زندگی سنتی مبتنیبر آداب سلطان به مثابه ظلالله و مردم به مثابه رعیت میزیستند، پس از انقلاب مشروطه آموختند که میتوان در برابر سلطان جائر ایستاد و برای مدلهای گوناگون حکومت، نمودهایی بومی ارائه داد. انقلاب مشروطه هرچه بود اکنون ما را در برابر تاریخ ۱۱۰ ساله خود قرار داده است. از قضا یکی از مهمترین اتفاقاتی که پس از مشروطه رخنمایی گستردهای داشت و شاید بتوان به آن بیش از سایر آن جنبههای این انقلاب - که ناتمام ماندند - بالید، وجه تاریخنگاری انقلاب مشروطه و به عبارتی مشروطهپژوهی است.
انقلاب مشروطه در طول ۱۱۰ سال گذشته از جنبههای گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است: تاریخنگاری وقایع مشروطه از تاریخنگاری اندیشهها تا تاریخنگاری آرای فقهی و مسائل روشنفکران را در بر میگیرد و از سوی دیگر به تاریخنگاری شعر و ادبیات در آن و حتی مسائل جزئی همچون نقش زنان، نقش گروههای مختلف، نقش مطبوعات در دوران مشروطه، نقش کشورهای دیگر و... میرسد.
انتشار دهها جلد کتاب و صدها مقاله درباره مشروطه که در داخل و خارج کشور در باب این رویداد انجام شده است، ما را به دریایی وصل میکند که اکنون میتوان قضاوتی دگرگونه از مشروطهپژوهی ارائه داد. اما شاید یکی از مهمترین وجوهی که طی سالهای اخیر درباره مشروطه به دغدغه مهمی نزد اصحاب علم سیاست تبدیل شده است، پرسش از اندیشهها در گستره سپهر پرتلاطم مشروطه در ایران معاصر است. انقلاب مشروطه یکی از حوادث مهم و سرنوشتساز تاریخ ایران است و اکنون که ۱۱۰ سال از آن رخداد عظیم میگذرد به نظر میرسد باید دوباره به بازخوانی منابع تاریخی و منابعی که از رهگذر علم سیاست به این امر پرداختهاند، داشت تا نتیجه درستی از سیمای نهضت به دست داده شود.
تاریخنگاری مشروطه
بیشک یکی از وجوه مهم آنچه امروز در پژوهشهای پیرامون مشروطه بهعنوان منابع اساسی از آنها نام برده میشود، منابع تاریخی است که از درون آن حادثه روایت شدهاند. مورخانی چون ناظمالاسلام کرمانی در کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان»، احمد مجدالاسلامکرمانی در کتاب «تاریخ انقلاب»، یحیی دولتآبادی در کتاب «حیات یحیی»، احمد کسروی در کتابهای «تاریخ مشروطه ایران» و «تاریخ هجده ساله آذربایجان»، مهدی ملکزاده در کتاب «تاریخ انقلاب مشروطیت در ایران»، محمدمهدی شریفکاشانی «واقعات اتفاقیه در روزگار» و... بهعنوان منابع دست اول همواره در دسترس پژوهش پیرامون انقلاب مشروطه بوده است. اما آنچه در طول سالهای اخیر شکل پژوهشهای پیرامون مشروطه را تغییر داد، بررسی زاویههایی دیگر غیر از روایت خود انقلاب بود. پس از آن هم در منابعی که پیرامون تاریخنگاری مشروطه شکل گرفت برخی درباره نقش و «دسیسه» سفارت انگلستان (محمود محمود در کتاب هشت جلدی «تاریخ روابط ایران و انگلیس» یا اسماعیل رائین در کتاب «حقوق بگیران انگلیس»)، برخی از منظر ماتریالیسم تاریخی (محمدرضا فشاهی در کتاب «تکوین سرمایهداری در ایران») و برخی از زاویه برجستهکردن نقش اقلیتهای دینی (ژانت آقاری در کتاب «انقلاب مشروطیت ایران») به بررسی این رخداد پرداختند.
همانگونه که پیش از این اشاره شد، در این میان بررسی تاریخ اندیشههای سیاسی و فقهی از منظر علم سیاست یکی از مهمترین بحثهایی بود که شرایط را پیرامون مشروطه به تغییری تازه جهت فهم زمینههای اندیشهای این حادثه مزین کرد.
مباحث نظری مشروطه
با نگاهی به کتابهایی که درباب مباحث نظری مشروطه نگاشته شده است پیشگام طرح این مباحث را میتوان فریدون آدمیت دانست. او در کتابهای فراوانی که درباره مشروطیت به رشته تحریر درآورد تلاش کرد «افـق نوینی از منظر تحلیل اندیشههای دوره یـاد شده، در اختیار خوانندگان قرار دهد.» فریدون آدمیت بحث درباره روشنفکران عصر مشروطه را و تاثیر آنان بر این واقعه را انجام داد و فضا را برای حضور چهرهای چون عبدالهادی حائری فراهم کرد.
اهمیت حائری اما شاید به دلیل مهم دیگری نیز بود. او در کتابهای خود به بحث درباره اندیشهها و نگاههای علمای عصر مشروطه پرداخت و فصل جدیدی در باب تاریخنگاری ایران از منظر تحولات اندیشه در ایران گشود. در این میان آنچه پس از انقلاب اسلامی به این بحثهای جلای تازهای بخشید و فصل تازهای را آغاز کرد بحثهایی بود که سیدجواد طباطبایی در مجموعه «نظریه حکومت قانون در ایران» مطرح کرد. طباطبایی بهطور خاص مباحثی اندیشهای علما و روشنفکران را براساس گزارشهای به دست آمده به بحث نشست و زاویهای تازه در بررسی تاریخ تحولات ایران و زمینههای شکلدهی آن مطرح کرد.
در این میان کارهای ماشاءالله آجودانی و حسین آبادیان نیز تاثیر مهمی بر این تبیین حوادث مشروطه داشت. در طول سالهای اخیر بررسی فقه سیاسی در دوره مشروطه و تبیین جامع و کاملی از اوضاع فقه ایران در دوره مشروطه توسط داوود فیرحی عرصه تازهای را پیشروی محققان گشود.
فیرحی در چند کتاب خود مباحث فقهی مشروطه را از مناظر گوناگون به بحث نشست و زمینههای تازهای را شکل داد. انقلاب مشروطه با همه پژوهشهایی که تاکنون درباره آن انجام شده است، همچنان نشان داده زمینههایی بیشتری برای بحث دارد. در ۱۱۰ سالگی مشروطه در ایران امروز میتوان باز هم از منظرهایی تازه به بحث درباره این رخداد بزرگ نشست چراکه مشروطه امروز تاریخی را در برابر ما قرار داده است که میتواند آینه عبرتی بزرگ باشد.
ارسال نظر