چرا «تله فقر» در ایران زیاد است؟
آنگونه که سیاستگذاران اقتصادی کشور اعلام کردهاند، دولت در نظر دارد برنامه ششم توسعه را طوری به اجرا درآورد که رسیدن به رشد هشت درصدی شرط کافی و اشتغالزا بودن آن شرط لازم باشد.
چه ارتباطی میان رشد و نابرابری درآمد و ثروت وجود دارد؟
در ادبیات اقتصادی نئوکلاسیکی، وجود نابرابری به ویژه در مراحل اولیه رشد و توسعه ناگزیر و مثبت ارزیابی شده است. زیرا تمرکز ثروت در دست گروهی کوچک به پسانداز و سرمایهگذاری منجر میشود. ولی شواهد تجربی در اغلب کشورهای در حال توسعه نشان میدهد که وجود نابرابری درآمدی شدید در این کشورها فرآیند رشد و توسعه را تسریع نکرده است.
چرا افزایش نابرابری در توزیع درآمد مهم است؟
برابری همچون عدالت، از ارزشهای مهم جوامع مختلف است. مردم جهان فارغ از هر نوع ایدئولوژی، فرهنگ و مذهب، به مساله نابرابری حساس هستند. نابرابری علامت عدم امکان تحرک درآمدی بوده و بازتابی از پایداری شرایط نامساعد در لایههای خاصی از جامعه است. تعمیق نابرابری اثرات قابل ملاحظهای نیز بر تداوم رشد پایدار کلان اقتصادی دارد و میتواند به تمرکز قدرت سیاسی و تصمیمگیری در دستان عدهای معدود منجر شود که خود موجب استفاده غیربهینه از منابع انسانی، تضعیف بنیانهای سیاسی و کاهش ثبات اقتصادی میشود. آسیبهای سیاسی و اقتصادی ناشی از بحران مالی جهانی و تاثیر آن بر رشد و اشتغال در سطح جهان، نیاز به توجه بیشتر به علل و پیامدهای افزایش نابرابری درآمدی را موجب شده است.
آیا وجود نابرابری برای رشد اقتصادی لازم است؟
میزانی از نابرابری، تا جایی که مشوق و محرک افراد در رقابت، برتریجویی اقتصادی، پسانداز و سرمایهگذاری برای پیشرفت در زندگی باشد، مشکلی به وجود نمیآورد. برای مثال، درآمدی که بهواسطه سطح تحصیلات بالاتر به دست میآید، محرک ایجاد سرمایهگذاری و رشد اقتصادی، نوآوری و کارآفرینی است. ولی سطح پایدار و بالای نابرابری، بهویژه نابرابری فرصتها، هزینههای گزاف اجتماعی را به دنبال دارد.
نحوه توزیع درآمد بر رشد چه تاثیری میگذارد؟
مطالعات IMF نشان داده است که نابرابری اثر منفی بر روند رشد و پایداری آن دارد. پژوهش صندوق بینالمللی پول، بر مبنای نمونه بزرگی از کشورهای پیشرفته و در حال توسعه نشان میدهد که چگونه سهم درآمدی افراد در نقاط مختلف هرم توزیع درآمد بر رشد موثر است؛ و ضریب جینی بزرگتر در میانمدت با نرخ رشد پایینتر تولید همراه است. این یافتهها با نتایج مطالعات قبلی سازگار است. مهمتر اینکه رابطهای معکوس میان سهم درآمدی ثروتمندان (۲۰ درصد بالاترین) و رشد اقتصادی وجود دارد.
نابرابری بیشتر، توانایی خانوارهای کمدرآمد را برای تامین خدمات بهداشت و سلامت، و کسب سرمایه فیزیکی و انسانی سلب میکند. برای مثال، نابرابری به کاهش سرمایهگذاری برای آموزش فرزندان در خانوارهای فقیر و نتیجتاً به تحصیل آنان در مدارس سطح پایین منجر میشود و آنان را از رفتن به دانشگاه محروم میکند. درنهایت، بهرهوری نیروی کار کمتر از آن خواهد بود که میتوانست در جهانی با برابری بیشتر فراهم آید. تمرکز فزاینده درآمدها میتواند به کاهش تقاضای کل و تنزل رشد بینجامد چرا که ثروتمندان در مقایسه با گروههای درآمدی متوسط و پایین بخش کمتری از درآمد خود را خرج میکنند.
افزایش نابرابری چه اثری بر سرمایهگذاری دارد و آن را چگونه تحت تاثیر خود قرار میدهد؟
شواهد بسیاری نشانگر آن است که ثروت فزاینده یک گروه و درآمد اندک اقشار ضعیف و متوسط، از عوامل بحران بوده و مستقیماً بر رشد کوتاهمدت و بلندمدت اثر میگذارد. نابرابری مفرط میتواند به تخریب اعتماد و همبستگی اجتماعی منجر شود و به تعارضاتی بینجامد که مانع سرمایهگذاری شود.
چرا سهم یک درصد بالای هرم توزیع درآمد در اکثر کشورهای جهان روندی فزاینده دارد؟
در حال حاضر در اقتصادهای پیشرفته، یک درصد ثروتمندترین افراد، 10 درصد مجموع درآمد را به خود تخصیص دادهاند. سهم فزاینده یک درصد ثروتمندترین افراد در اقتصادهای پیشرفته، بازتابی از نابرابری رو به تزاید درآمد نیروی کار و سود حاصل از سرمایهگذاری است. در واقع، حدود نیمی از درآمد یک درصد ثروتمندترین افراد -که حقوق و دستمزد را شامل نمیشود- با مجموع درآمد 30 درصد بالاترین گروههای درآمدی برابر است. برای مثال، سود بنگاهها به ارقام نجومی حقوق و پاداش مدیران تغییر نام داده که خود تشدیدکننده نابرابری است. این الگویی است که در حال حاضر در اکثر کشورهای جهان مشاهده میشود.
چه عواملی در کاهش سهم درآمدی طبقه متوسط دخیل هستند؟
در اقتصادهای پیشرفته، مهمترین عاملِ فشار بر طبقه متوسط، کاهش نسبت مشاغل با مهارت متوسط در مقایسه با مشاغل با مهارت بالا یا مشاغل فاقد مهارت است. در چین بیش از یکسوم کل ثروت در دستان یک درصد بالای درآمدی متمرکز شده در حالی که اکثریت جمعیت کشور، بهرغم رشد بالای اقتصادی، همچنان در فقر به سر میبرند.
آیا پیامدهای نابرابری در دسترسی به خدمات آموزش و درمان به گسترش فقر منجر شده است؟
در کشورهای توسعهیافته، شاخص دسترسی و استفاده از خدمات بهداشتی و درمانی عموماً بدون توجه به سطح درآمد افراد، وضعیت نسبتاً مناسبی دارد. لیکن دادهها نشان میدهند که در کشورهای در حال توسعه، در امکان دسترسی به خدمات درمانی و پرسنل ماهر در امر زایمان، در سطوح مختلف درآمدی، تفاوتهای جدی وجود دارد. پیامد گسترش دسترسی به آموزش برای اقشار کمدرآمد چندان خوب نبوده است. حدود 60 درصد از فقیرترین جمعیت جوان بین سنین 20 تا 24 سال در منطقه آفریقای جنوب صحرا کمتر از چهار سال تحصیل کردهاند. در برخی کشورها هزینه فزاینده تحصیلات دانشگاهی، دستیابی اقشار فقیر به آموزش دانشگاهی را محدود کرده است.
در کشورهای پیشرفته، بیش از 80 درصد بزرگسالان، حداقل یک حساب بانکی در یک بنگاه مالی دارند- که دو برابر کشورهای در حال توسعه است. در بین کشورهای در حال توسعه بزرگسالانی که حساب بانکی دارند یا وام از موسسات مالی دریافت داشته باشند، در زمره گروههای بالای درآمدی جای دارند. بقیه مردم به پساندازهای محدود خود برای سرمایهگذاری در آموزش یا برای کارآفرینی تکیه دارند.
تحولات تکنولوژی چه تاثیری بر نابرابری درآمدی داشته است؟
با جهشهای اخیر در فناوریهای اطلاعاتی نوین، بهرهوری و رفاه توسعه یافته و نقش اساسی در ارتقای مهارتهای نیروی کار داشته است، لیکن به نوبه خود به افزایش نابرابری درآمد در میان نیروی کار نیز منجر شده است. تغییرات تکنولوژیک تقاضا برای سرمایه و نیروی کار ماهر را، در مقایسه با تقاضای نیروی کار با مهارت اندک یا فاقد مهارت، به نحو چشمگیری افزایش داده و موجب حذف بسیاری از مشاغلی شده که در پروسه پیشرفت اتوماسیون، به آنها نیازی نیست.
گسترش بازارهای سرمایه چه تاثیری بر نابرابری درآمد دارد؟
گسترش سهم بازار سهام و بانکها در اقتصاد، در مراحل اولیه توسعه میتواند به شکوفایی درآمدی منجر شود. اما از آنجا که افراد با دارایی و درآمد بالا، سهم بیشتر و دسترسی بهتری به سیستم مالی دارند (که نهایتاً موجب افزایش مزیت مهارتی و در پی آن افزونی سرمایه میشود) با گسترش بازارهای سرمایه نابرابری افزایش مییابد. ارتباط میان گسترش بازارهای سرمایه و تشدید نابرابری درآمدی در کشورهای در حال توسعه بازتابی از این واقعیت است که اعتبارات هنگفت به بزرگترین بنگاهها و ثروتمندترین خانوارها اعطا میشود.
تغییرات نهادهای بازار کار، ازجمله اصلاح قانون کار و تضعیف تشکلهای کارگری چگونه نابرابری را تحت تاثیر خود قرار میدهد؟
کاهش نسبت عضویت در اتحادیههای کارگری به کاهش قدرت چانهزنی نیروی کار منجر شده و به تشدید نابرابری مزدی میانجامد. در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، تلفیقی از شرایط سخت و انعطافناپذیر در استخدام و اخراج، قوانین حمایت از اشتغال و سیستم تامین اجتماعی ناکارآمد، سبب گسترش اشتغال غیررسمی و نابرابری مزد شده است. شواهد و نمونههای متعدد در کشورهای مختلف نشان میدهد قوانین و مقررات بازار کار (مانند حداقل مزد، وجود اتحادیههای کارگری و فراگیری سیستم تامین اجتماعی) تا حدی موجب بهبود توزیع درآمد میشود.
چه سیاستهایی میتواند در دستیابی به برابری بیشتر نتیجهبخش باشد؟
ترکیبی از هزینههای دولت برای کاهش نابرابری ضروری است. بهعلاوه، جوامع سالمتر (بر اساس کاهش نرخ مرگومیر مادران) عموماً نابرابری درآمدی کمتری دارند. هرچند نمیتوان رابطه علت و معلولی را در اینجا به وضوح تصویر کرد، اما یافتههای اخیر حکایت از آن دارد که هر چه دسترسی افراد به خدمات سلامت بیشتر باشد و خدمات بهداشتی و درمانی بهطور نسبتاً مشابه در دسترس همگان باشد، میزان بهرهوری افزایش یافته و در نتیجه عدم توازن درآمدی کمتر میشود.
مشکل است که بتوان در مورد رابطه بین نابرابری درآمد و رشد حکم قطعی صادر کرد؛ زیرا ممکن است رابطه علی دوطرفهای بین نابرابری و رشد وجود داشته باشد. در واقع، تحلیل دقیق وضعیت هر کشور نشان میدهد که عوامل متعدد و درهمتنیدهای بر رشد، سطح درآمد و نابرابری درآمدی تاثیر میگذارد. به همین جهت نسخهای یگانه برای کاهش نابرابری در همه کشورها وجود ندارد.
مطالعه اخیر صندوق بینالمللی پول نشان میدهد ضرورتاً کارایی و برابری با هم در تضاد نیستند و باز توزیع درآمد از طریق نظام مالیاتی و پرداختهای انتقالی، در اکثر کشورها اثر مثبتی بر رشد دارد.
در برخی کشورها، حذف بخشودگیهای مالیاتی برای گروههای پردرآمد، مانند کاهش مالیات بر سود سرمایه، نقل و انتقال سهام و بهره - میتواند از نابرابری بکاهد و به کاهش نرخهای مالیات بر درآمد نیروی کار و به تبع آن افزایش رشد اقتصادی بینجامد. در کشورهای در حال توسعه، دسترسی بهتر به خدمات آموزش، سلامت و بهداشت، تور حمایتی کارآمدتر، اثری مثبت بر درآمد قابل تصرف اقشار فقیر دارد.
نظر کاربران
دولت و حکومت در بر قراری عدالت اجتماعی ناموفق بوده و از ابزارهای مالیاتی و پولی هم نتوانسته استفاده کند
بر فرض مالیاتهایی هم که گرفته میشود در جهت کاهش فاصله طبقاتی استفاده نمیشود
جونهای را می شناسم که ماهیانه 70 میلیون تومان درامد سود خالص دارند و فقط 2 میلیون و پانصد هزار مالیات میدهد
ولی کارگران بیچاره با حقوق 700 هزار تومان سالیانه نزدیک 2 میلیون مالیات حقوق میدهند
خودتون عمق فاجعه رو ببینید
از بس در این مملکت دزد هست .
به مسئولان دیگه نه امید دارم و نه اعتماد آـب از سرم ما گذشته- امید به زندگی نداریم- کار نداریم-پول که از بچگی نداشتیم- بیمه نداریم- پول-پارتی-رانت و اختلاص و دروغ حرف اول را میزند* با اجازه سانسورچی
فقط د وروغ دوروغ ظلم
فقط خسته ام.خیلی خسته ام