۳۶۱۸۷۹
۵۰۰۹
۵۰۰۹
پ

محبت به كودك با والدين عاريتي!

دلم برايش مي‌سوزد. وقتي هر روز صبح كه در آرامش بيدار مي‌شوم يادم مي‌افتد كه علي الان چطور از خواب بيدار شده و در چه حالي است دلم برايش مي‌سوزد. هر روز صبح مجبور است ساعت ۷ از خواب بيدار شود و چون ميلش نمي‌كشد پس صبحانه نمي‌خورد

روزنامه جوان: دلم برايش مي‌سوزد. وقتي هر روز صبح كه در آرامش بيدار مي‌شوم يادم مي‌افتد كه علي الان چطور از خواب بيدار شده و در چه حالي است دلم برايش مي‌سوزد. هر روز صبح مجبور است ساعت ۷ از خواب بيدار شود و چون ميلش نمي‌كشد پس صبحانه نمي‌خورد وقتي هم كه صبحانه نخورد ديگر كسي يادش نمي‌افتد كه بايد براي او يك صبحانه مفصل تدارك ببيند. انگار كلاً وعده غذايي صبحانه او حذف شده است. به سرعت در عرض چند دقيقه لباس تنش مي‌كنند و در كمتر از ۱۰ دقيقه خودش را سوار ماشين روي صندلي كودك مي‌بيند. مادرش با عجله از پدرش خداحافظي مي‌كند.

مادرش با ماشين به سرعت در سربالايي اتوبان قرار مي‌گيرد آنقدر با سرعت كه يادش مي‌رود از پدر علي خداحافظي كند. كافي است به ترافيك اتوبان برسد همين اول صبح عصباني مي‌شود، محكم پيش چشمان علي روي فرمان مي‌كوبد و يك «لعنت به اين تهران، لعنت به ترافيك، لعنت به من، لعنت به زندگي و...» مي‌گويد. علي مي‌بيند انگار اين صحنه خيلي هم برايش غريب نيست و هر روز پيش چشمش مرور مي‌شود. نيم ساعت بعد از ترافيك مي‌رسند به محل جدايي، مادرش به سرعت ترمز دستي را مي‌كشد، از ماشين پياده مي‌شود، كمربند علي را باز مي‌كند يك بوس سرسري و دكوري روي لپ‌هاي علي جا مي‌گذارد، دست تكان مي‌دهد و مي‌رود. مربي علي سومين نفري است كه هر روز مي‌بيندش؛ به استقبالش مي‌آيد و مي‌بردش. خودم را كه جاي علي مي‌گذارم مي‌بينم همين چند دقيقه اول صبح فاجعه است و آدم بزرگي مثل من نمي‌تواند در مقابل اين همه بي‌تفاوتي مقاومت كند چه برسد به يك پسر بچه پنج ساله. انگار توي مهدكودكشان تا ظهر كه هركي هركي است يعني هر بچه‌اي هركاري دوست دارد انجام مي‌دهد.

حالا مربي هم هر از گاهي به بچه‌ها توجهي مي‌كند. دقت كردید كلاً زمان غذا خوردن، بچه‌ها دوست دارند ناز كنند؟دوست دارند بگويند گشنه‌ نيستم و در مقابل، پدر و مادر با كلي قربان صدقه رفتن راضي به خوردن غذايشان كنند. اما اين موضوع براي علي فرق دارد، مربي ناهارش را مي‌آورد و صبر مي‌كند خود بچه‌ها غذايشان را كامل بخورند و دقت نمي‌كند كدام يكي‌شان غذا نمي‌خورد البته مربي حق هم دارد چون وقت رسيدن به چند بچه ‌همزمان را هم ندارد. كلاً اين بچه ‌از وقتي چشم باز كرده خودش را لابه‌لاي كار و دغدغه‌هاي پدر و مادرش ديده آن هم بدون اينكه اولويتي داشته باشد يا حداقل ارزش و اهميت بيشتري نسبت به كار. ياد گرفته كه صبحانه نخوردن او مهم نيست اما مهم است كه مادرش زودتر از ساعت ۸ برسد شركت. حتي تا دير وقت بيدار ماندن علي هم مهم نيست، مهم اين است كه خودش را به خواب بزند چون پدرش خسته است. اين بي‌تفاوتي به فضاي خانوادگي و فاميلي هم رخنه كرده است. علي، يكدانه فرزند خانواده حسني آنقدر ناديده گرفته شده كه حتي در مهماني‌ها هم ديده نمي‌شود و پدر و مادرش اصلاً حواسشان نيست چه مي‌كند، چه چيزي مي‌خورد، اصلاً سالم است يا نه. در مقابل، پسرعموي هم‌سن و سال علي در مركز توجه است. مادر او آنقدر حوصله دارد كه حتي با علي هم بازي مي‌كند و علي به‌جاي اينكه مادرش را دوست داشته باشد ترجيح مي‌دهد مادر او كنارش بماند و از او دور نشود.

ذهنم بدجور درگير است؛ چرا بايد بين دو كودك تا اين اندازه تفاوت باشد و كودكي مثل علي به خاطر كمبود محبت از سوي والدين به سمت مادر كودك ديگري جذب شود؟ چرا در اين سن كم پدر و مادر فكر مي‌كنند كه كودكشان بايد همه كارهايش را به تنهايي انجام دهد؟ خودش بيدار شود، بخورد، بپوشد، گريه نكند و... چه دليلي دارد كه اين والدين توجه و محبتشان را به خاطر دغدغه‌ها و مشغله خودشان از اين كودك دريغ مي‌كنند؟ به راستي محبت و توجه كردن به كودكان از طرف والدين چه تأثيري در تربيت و زندگي آنها دارد؟

محبت به كودك با والدين عاريتي!

تأسف‌بار است اما حقيقتي است كه نمي‌توانيم منكر آن باشيم. متأسفانه بچه‌هاي نسل جديد در بين دغدغه‌هاي زوج‌هاي جوان اعم از كار، پول، پس‌انداز و... كه اغلب هم دغدغه‌هاي كاري و مالي است گم شده‌اند. پدر و مادرها بچه‌ها را كلاً فراموش مي‌كنند چه برسد به اينكه يادشان بماند به آنها محبت كنند. يكي از دوستان خود من بارها به دليل مشغله كاري حتي فراموش كرده كه بايد برود مهد و فرزندش را با خود به خانه ببرد؛ اين يعني فاجعه! در فرهنگ ما سابقه نداشته كه يك مادر ايراني فراموش كند كه فرزندش كجاست، ما در فرهنگ‌مان به داشتن مادران و زناني كه محبت كردن با گوشت و خون‌شان عجين شده است شهره بوديم حالا چه شده كه كار و پول مهم‌تر از فرزندمان شده است؟

من تصور مي‌كنم محبت كردن به كودك از تربيت درست مي‌آيد. اگر شما در خانواده‌اي بزرگ شده باشيد كه نگاه توأم با محبت به فرزند وجود داشته باشد قطعاً با وجود مشكلات عديده محبت كردن به فرزندتان را فراموش نخواهيد كرد. تجربه ثابت كرده دختران و پسراني كه با محبت بزرگ مي‌شوند اگر مادر و پدر شوند خودبه‌خود در هر شرايطي راه درست محبت كردن را خواهند فهميد. ما در گذشته در شرايطي بزرگ شديم كه حتي اگر توجه پدر و مادر كم بود (كه البته جزو محالات عصر گذشته است) با اين حال با تعداد زيادي از هم‌سن و سال‌هايمان رشد مي‌كرديم كه همين حضور آنها در اطرافمان باعث مي‌شد بخش زيادي از خلأ عاطفي و محبتي‌مان پر شود.

امروز بچه‌ها در خانواده‌هايي به دنيا مي‌آيند كه در يك زمان واحد و در بهترين شرايط شايد و شايد فقط يك يا دو بچه ديگر در فاميل باشند به همين دليل والدين امروز نسبت به گذشته مسئوليت سخت‌تر و دشوارتري دارند و هرگونه كوتاهي برايشان پشيماني به بار مي‌آورد. براي طي كردن اين مسير آگاهي و ايمان لازم است چون از طريق پيمودن اين راه بايد يك انسان بسازيم و اين فرد بايد با ساير پديده‌هاي هستي متمايز باشد. ساخت و شكل‌گيري يك انسان بسيار سخت است و بايد تجربه كافي در اين زمينه داشت، براي پرورش زنبورعسل و دام‌ها هم بايد تجربه لازم را داشته باشيم و مسلماً براي انسان اين تجربه ضروري‌تر خواهد بود. كودكان مثل علف هرز نيستند، گاهي به آنها نگاه كنيم و گاهي نكنيم، نهال‌ها در سايه محبت و تربيت درست ميوه شيرين مي‌دهند، براي همين است كه تربيت امري حياتي و ضروري است.

يك نياز ذاتي را فراموش كرده‌ايم

بچه‌ها موجوداتي متفاوت و متمايز از ما نيستند، تنها تفاوت آنها در كم يا زياد بودن نيازهايشان نسبت به ما است. ما انسان‌ها به ويژه بزرگسالان مي‌دانيم كه خودمان، اطرافيان‌مان، هم‌سن و سال‌هاي خودمان و حتي ميانسالان تا چه اندازه به توجه كردن و محبت ديدن نياز دارند و به همين دليل اين ويژگي را در رفتارهايمان لحاظ مي‌كنيم. به طور كلي ذات انسان بر توجه و محبت پايه‌ريزي شده است. انسان اصولاً تشنه محبت است و كودكان بيشتر از سايرين به اين مسئله نياز دارند و در كنار آب و غذا، محبت نيز جزو نيازهاي اساسي‌ آنان است. اگر كودك به درستي پرورش يابد و تربيت شود، يك انسان بزرگ و شايسته ساخته‌ايم. البته محبت اندازه دارد و بايد حدود افراط و تفريط را بشناسيم و نه كم و نه زياد محبت كنيم چون اگر زياده‌روي كنيم براي فرزند خطرناك است.

اكسير محبت از نظر من به منزله يك پركننده قوي است؛ منظورم از پركردن اين است كه اگر ما در هر بعدي از رفتارهايمان با هركسي كوتاهي كنيم مي‌توانيم با كمي محبت خلأهاي بزرگ رفتاري‌مان را بپوشانيم. اين موضوع در مورد كودكان هم صدق مي‌كند. محبت وسيله‌اي براي تربيت است و با اين شرايط نبايد چشممان را روي معايب و بدي‌هاي فرزندمان ببنديم. در واقع، محبت نبايد باعث شود كه ما از تربيت فرزندمان غافل شويم، افراط در آن سبب گم شدن مقوله تربيت شده و اجازه نداريم كاري كنيم كه آثار اين رفتارها در دوران بزرگسالي مانعي براي تربيت درست ما شود و فرد را با مشكل مواجه كند. اين واقعيت است، كودكي كه در محيطي مملو از مهر و محبت بزرگ شود بهتر مشكلاتش را حل مي‌كند و در جواني احساس بي‌پناهي نمي‌كند اما در مقابل كودكي كه محبت نديده باشد هميشه در طول عمر احساس كوچكي و كمبود كرده و به راه‌هاي ناصواب كشيده مي‌شود.

نيازي كه سن و سال نمي‌شناسد

اگر به اين باور برسيد كه محبت يك نياز طبيعي است حتماً اين ديد واقعي در ذهن‌تان ايجاد مي‌شود كه اگر اين نياز را پدر و مادرها رفع نكنند پس قطعاً كودك براي رفع اين نياز سراغ ديگري مي‌رود. وقتي كودكي مي‌بيند مادرش محبت لازم را نمي‌كند جذب مادر ديگري مي‌شود كه محبت بي‌دريغش را به فرزند خودش و ساير كودكان تزريق مي‌كند. پس تصور نكنيد اگر شما محبت نكنيد كودك‌تان از دريافت محبت منصرف مي‌شود، نه اصلاً فقط منبع دريافت محبتش را تغيير مي‌دهد كه اين صد البته اتفاق خوبي نيست. باورم اين است كه محبت در زندگي كودك اهميت زيادي دارد و مطمئناً بايد از ناحيه والدين تزريق شود. محبت غريزي و فطري است كه خدا در وجود پدر و مادر قرار مي‌دهد، حتي كسي كه رابطه خويشاوندي با نوزاد دارد جذب او شده و احساس خوبي نسبت به كودك دارد، كمتر ديده‌ايم كه والديني فرزندشان را دوست نداشته باشند و نسبت به كودك خود ابراز احساسات نكنند. با اين تفاسير تنها محبت قلبي كافي نيست و بايد اين علاقه را به صورت زباني و رفتاري ابراز كنيم. اگر اين موضوع اتفاق مي‌افتاد شايد خيلي از مسائل و مشكلات كودكان حل مي‌شد.

در واقع كودك نياز به نوازش كردن، بوسيدن، در آغوش گرفتن، شنيدن صحبت‌هاي پر مهر و محبت دارد و از طرف ديگر كودك دوست دارد با پدر و مادر خود بازي كرده و اين لحظات را با آنها تجربه كند. با اين كار آدم بزرگ‌ها هم سرگرم بازي با كودك مي‌شوند و كلاً كودكان بسيار زياد دوست دارند كه در بازي و شيطنت‌هايشان والدين‌شان را هم وارد كنند و مطمئناً ديده‌ايد يك كودك كوچك چند نفر را دورش جمع مي‌كند و با شيرين‌كاري‌ها و همان رفتار ساده‌اش همه را مجذوب خود مي‌كند.

حتماً شما هم با والديني روبه‌رو شده‌ايد كه معتقدند محبت بيش از اندازه كودكشان را لوس و خودسر بار مي‌آورد. من با اين تفكر به شدت مخالفم. چطور ما تشنگي را جزو نيازهايمان مي‌دانيم و براي رفع آن به اندازه لازم آب مي‌نوشيم. وقتي مي‌گوييم محبت كردن يك نياز است پس قطعاً سنجش خودمان مي‌‌تواند تشخيص بدهد كه چه اندازه از محبتي كه مي‌كنيم لازم است و چه اندازه مخرب.

اشتباه والدين ما اين است كه فكر مي‌كنند محبت را فقط بايد تا زماني كه فرزندشان كوچك است نسبت به او داشته باشند و كمتر اين حس را به بچه‌هاي بزرگ‌تر بروز مي‌دهند، درحالي كه نوجوانان و حتي جوانان هم همان نياز قبلي را نسبت به محبت والدينشان دارند. اين دسته از پدر و مادرها اعتقاد دارند چون فرزندشان بزرگ شده ممكن است لوس شود و نيازي به ابراز علاقه به اين سبك و سياق نيست. اين عقيده بسيار نادرست است و هنوز هم كساني هستند كه چنين طرز تفكري دارند، در اين بين خانواده‌هاي سنتي بيشتر پايبند اين حرف هستند اما برخي روشنفكران هم به همين شيوه عمل مي‌كنند و با اين مسئله موافقند. آنها معتقدند كه بچه‌هاي بزرگتر نياز به محبت ندارند اما درست نيست و اين بچه‌ها هم مانند هر بچه ديگري به مهر و محبت والدينشان احتياج دارند در حالي كه جامعه‌شناسان، روانشناسان و عالمان ديني اين باور و عقيده را رد كرده‌اند و والدين را به ابراز محبت تشويق مي‌كنند.

چرا مربيان بايد جوركش باشند؟

هر از گاهي فيلمي از برخورد نامناسب مربيان مهدكودك با كودكان در فضاي مجازي منتشر مي‌شود. بماند اينكه من كلاً با مهدكودك گذاشتن بچه مخالفم و معتقدم اگر پدر و مادرش به اين فكر مي‌رسند كه زمان بچه‌دار شدن‌شان است پس بايد قيد مهدكودك را بزنند. اصلاً چه دليلي دارد مربي مهدكودك جور كم‌كاري مادر يا پدر را بكشد؟ همين تفكر ما بود كه باعث شد همزمان با ماشيني شدن زندگي‌ها هم مرد و هم زن كار مي‌كنند و اين موجب غفلت از فرزند مي‌شود. در واقع آنها فكر مي‌كنند مهدكودك به بچه‌ها خوب و بد را ياد مي‌دهد و بايد همه چيز را در آنجا آموزش ببينند در حالي كه مهدكودك وظيفه آموزش و تربيت ندارد و اكثراً كساني در آنجا كار مي‌كنند كه تخصص و تجربه لازم را ندارند. اين پدر و مادر هستند كه نقش‌ها، وظايف و ارزش‌ها را به فرزندشان منتقل مي‌كنند و كودكان در لحظاتي كه با آنها مي‌گذرانند انتقال محبت را درك و لمس مي‌كنند. بچه را از اول صبح به مهدكودك مي‌بريم، مادر كودك را ۷ صبح بيدار مي‌كند، بچه در خواب ناز است و مادر او را بغل مي‌كند در مسير خانه تا مهد از اين ماشين به آن ماشين بچه را پس از يك ساعت تحويل مهد مي‌دهد. اين بچه نه خواب درستي مي‌كند و نه شيريني خواب را احساس مي‌كند.

فكر نكنيد اين بچه در آينده رفتار شما را فراموش مي‌كند، نه اصلاً! اين كودك خاطرات تلخ خواب‌هاي نصفه و نيمه، به زور لباس پوشيدن‌ها، صبحانه نخوردن‌ها، تكان خوردن‌هاي شديد در مسير رفت و آمد، عصر تنها ماندن در مهدكودك و ساير اين رفتارها را در حافظه ذهنش ثبت مي‌كند و بعداً اگر بداند كه مي‌توانسته چطور بزرگ شود قطعاً شما را مؤاخذه مي‌كند. وقتي مي‌گوييم محبت يكي از نيازهاي اساسي است بايد در اين مورد هم تلاش كنيم، مهدكودك براي كودك لازم است اما در سنين خاصي بايد كودك با مسائل اجتماعي آشنا شود.

كودك را روزي دو تا چهار ساعت به مهد مي‌فرستند تا اجتماعي شود اما نه اينكه نوزاد شش ماهه را از اول صبح تا بعدازظهر به مهد مي‌سپاريم و انتظار داريم همه چيز را در مهد ياد بگيرد. وظيفه تربيت فرزند بر عهده پدر و مادر است و آنها بايد تلاش كنند تا تعادلي بين غرايز و نيازهاي كودك و وظايف خودشان ايجاد كنند. در واقع نقش اصلي سازندگي و آفرينندگي شخصيت كودك بر عهده والدين است كه بايد فرزند همه اين يادگيري‌ها و آموزش‌ها را از پدر و مادر دريافت كند نه كس ديگري.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج