مجادله بر سر شیخ فضل الله نوری
۱۱ مرداد ۱۲۸۸ یکی از مهمترین روزها در دوران مشروطیت ایران بود. روزی که شیخ فضلالله نوری، روحانی سرشناس آن عصر، که در ابتدا با مشروطه موافق بود و بعدا با آن مخالف شد، پس از سه روز بازداشت در کاخ گلستان و محاکمهای کوتاه توسط شیخ ابراهیم زنجانی، در میدان توپخانه تهران به دار آویخته شد
مخالفت با مشروطه
عبدالهادی حائری، یکی از محققانی است که تاریخ مشروطیت در ایران و نزاع فکری علمای آن روز را در کتاب «تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق» تشریح کرده است. حائری در روند بررسی علما در کتاب خود از مفهوم «علمای مشروطهخواه» در برابر «علمای استبداد» استفاده میکند. به ادعای او علمای استبداد کسانی چون شیخ فضلالله بودهاند که در برابر مشروطیت، خواهان مشروطه مشروعه شدهاند و حمایت از استبداد محمدعلی شاه را در برابر مشروطهخواهان برگزیدهاند. حائری درباره شیخ فضلالله نوری ادعا میکند: «...به محض آنکه وی واژه برابری را شنید بر ضد آن برخاست. وی بر ضد این اصل مبارزه کرد، ولی نه به علت آنکه کاملا آن پدیده را در معنی غربی آن دقیقا مطالعه کرده باشد؛ بلکه به خاطر آنکه برابری را... بر ضد اسلام یافته بود.»
نسبت اسلام با مشروطیت
هر اندازه حائری بر شیخ نوری میتازد حسین آبادیان در کتاب «بحران مشروطیت در ایران» به حمایت از دیدگاه شیخ فضلالله میپردازد و نگاه او را، دیدگاه واقعی درباره نسبت اسلام با مشروطیت میداند: «یکی از مهمترین موضوعاتی که باعث تشنجات زیادی در جامعه و نیز صحن علنی مجلس شد، بحث متساویالحقوق بودن مردم در برابر قوانین موضوعه بود... . شیخ فضلالله نوری صریحا با این اصل به مخالفت برخاست و اعلام کرد بنای فقه و شریعت اسلامی مبتنی بر اختلاف حقوق است، به همین دلیل نمیتوان در برابر اصل تساوی حقوق مردم سکوت کرد... چون پاسخ شیخ فضلالله نوری همه مبتنی بر سنتی از اندیشه بود که از قرنها پیش وجهغالب نظام فقهی شیعه را تشکیل میداد از انسجام منطقی بیشتری برخوردار بود. او از همان آغاز تکلیف خود را با میراث تمدن غربی روشن کرده بود.»
صادق و راستگو
ماشاالله آجودانی، دیگر نظریهپرداز عصر مشروطه در کتاب «مشروطه ایرانی» نگاه دقیقی به مباحث شیخ فضلالله نوری و نسبت او با علما و روشنفکران طرفدار مشروطه داشته است. آجودانی درباره شیخ فضلالله نوری مینویسد: «... به عنوان عالم متشرعی که حفظ و حراست شریعت را در وظیفه خود داشت، مجتهدی بود که از قضا در تحلیلها و سخنانش درباره آنچه در زمینه تناقض این تجدد ایرانی و مشروطه جدید با شرع میگفت، صادق بود و راستگو.» آجودانی هر چند خود همنظر با شیخ فضلالله نیست؛ اما شیخ را به دلیل آنکه «به روشنی بر تناقض عمیق دموکراسی و نظام مشروطیت با اسلام و مبانی اعتقادی آن، انگشت نهاد و با طرح مبانی نظریاش، مشروطیت ایران را بجد دچار بحران ساخت» قابل تقدیر میداند.
بیخبر از سرشت حرکت جوهری دوران جدید
یکی از مهمترین اندیشمندانی که درباره شیخ فضلالله نوری اظهارنظر مفصلی کرده، سیدجواد طباطبایی است. طباطبایی در کتاب «نظریه حکومت قانون در ایران» درباره نوری مینویسد: «شیخ فضلالله نوری از مخالفان سرسخت تساوی حقوق بود.» طباطبایی انتقاد خود از شیخ را به همین جا خلاصه نمیکند و در جای دیگری میآورد: «به نظر نمیرسد نوری دریافت واقعبینانهای از دگرگونیهای در حال انجام پیدا کرده باشد. در مقدمات نظری شیخ جایی برای توضیح افق آینده وجود نداشت و او گمان برده بود مشروطیت بازگشتی به آزادی عهد قباد و مساوات مذهب مزدک و عادت دیرینه حیدری نعمتی است.»
هر چه بود شیخ فضلالله نوری پس از شکست استبداد صغیر توسط مجاهدان مشروطه اعدام شد؛ اما مجادلهای که او؛ چه در زمان حیات و چه پس از آن پیرامون نسبت اسلام و مشروطیت بنا نهاد زمینهساز تولید گسترده اندیشه و نظریه در این وادی شد.
ارسال نظر