روزنامه اصولگرا: انتقاد از فرهادی قربانی می گیرد
كساني كه وارد سينما ميشوند و قصد دارند از اين طريق نان براي زن و بچهشان ببرند بايد خيلي مراقب باشند كه در بلاك ليست سينما قرار نگيرند. قانون نانوشتهاي وجود دارد كه قائل به يك حريم مقدس در سينماست...
اين قانون نانوشته و شايد هم نوشته جوري است كه به سينما حق ميدهد به همه بخشهاي جامعه سرك بكشد و هرجا را كه تشخيص داد، نقد يا تخريب كند، اما كسي حق ندارد متقابلاً از حريم قدسي سينما انتقاد كند. شخص منتقد اگر از بين خود سينماگران باشد كه وضعيتش مشخص است. نسخهاش پيچيده ميشود و به اصطلاح در بلاك ليست سينما قرار ميگيرد.
تعاريف اين قوانين ابتدا آنقدر مشخص نيست، اما به مرور مرزها و حد و حدود اظهارنظرها مشخص ميشود. برخي آدمها كاملاً خط قرمز محسوب ميشوند. مجيز برخي را بايد گفت و برخي را بايد زد. آنهايي كه سكوت ميكنند و درباره فلان آدم فرهيخته چيزي نميگويند، بالاخره بايد جايي تكليف خود را مشخص كنند. يا اينوري هستند يا آنوري. يا با ما يا با آنها، مسئله به همين جا ختم نميشود. سينماگران بايد در وصلتهاي خود هم دقت كنند. يعني حواسشان باشد كسي كه به خواستگاريشان آمده يا كسي كه به خواستگارياش رفتهاند با فلان سياستمداري كه در بلاك ليست قرار دارد، نسبت نزديكي نداشته باشد، اگر داشت خب دو حالت پيش ميآيد يا بايد طلاق بگيرد يا توبهنامه بنويسد. توبهنامه را ميشود به چند مدل نوشت. يا در يكي از صفحات اجتماعي يا در گفت و گو با خبرنگار اعزامي.
اتفاق ديگري كه پشت بند آن بايد بيفتد ممارست و تداوم در ابراز توبه است، به اين شكل كه هر از چندگاهي لازم است شخصي كه خواسته يا ناخواسته كاري كرده يا چيزي گفته كه در مغايرت با قوانين نانوشته سينماست و سينماگران و بدنه پروپاگانداي آنها را خوش نيامده، مدام چاكرمندي خود را تذكر بدهد.
مثلاً ماهي يك دفعه مطلبي در دفاع از حقوق حيوانات يا فعالان حقوق بشر يا جاسوسان يا هركس ديگري كه بايد مظلوميت او جا انداخته شود، بنويسد و هشتك مربوطه را هم در كنار اظهار نظرش درج كند. حالا منشأ اين هشتك مربوطه مهم نيست كجا باشد. عربستان باشد يا دبي يا تل آويو؛ مهم اين است كه يك جوري چاكرمنشي و موضع شفاف سينماگر محترمي كه قصد ادامه حيات هنري دارد به اثبات برسد.
ابراهيميان كارگردان فيلم «آااادت نميكنيم» آدم آزادهاي است. فيلمي ساخته كه خيليها معتقدند شباهت زيادي به فيلمهاي اصغر فرهادي دارد. او اخيراً موضع شجاعانهاي از خود نشان داد و در واكنش به كساني كه فيلمش را تقليد از فيلمهاي فرهادي ميدانند، حرفهايي زد كه ظاهراً خارج از چارچوبهاي نانوشته بوده است. او درباره فرهادي گفته بود: من به اصغر فرهادي هيچ اعتقادي ندارم و به نظرم فرهادي فيلمنامهنويس بزرگي است، اما فيلمساز خوبي نيست.
پروژه توابسازي سينمايي دست به كار ميشود
ابراهيميان البته به همينجا رضايت نداده بود و از برنامه هفت هم دفاع كرده بود؛ برنامهاي كه تهيهكننده و مجري آن از ابتدا و به شكلي صريح شمشيرش را عليه سينماي شبهروشنفكري كشيده و تا حالا هم با وجود همه فشارهاي رسانهاي، ذرهاي كوتاه نيامده است. ابراهيميان گناه نابخشودني ديگري هم مرتكب شده و از منتقد برنامه هفت كه چندي پيش اثر يكي از بتهاي سينماي شبهروشنفكري را متهم به دياثت فرهنگي كرده بود، دفاع كرده بود. او درباره برنامه هفت اينگونه اظهارنظر كرده: «اگر فراستي ادبيات نقد را با جامعه مماس كند، بهترين منتقد ايران است.»
به فاصله اندكي پس از مواضع ابراهيميان اعوان رسانهاي سينماي شبهروشنفكري دست به كار شدند تا اين فيلمساز جوان را نسبت به حدود گليمش آشنا كنند.
ابراهيميان در گفتوگويي كه انجام داده قدري حرفهايش را درباره فرهادي و برنامه هفت تعديل كرده است. او تصريح كرده است: من در اين گفتوگو اعلام كردم، اصغر فرهادى بهترين فيلمنامهنويس ايران است و فيلمنامههاى او نقطه قوت اصلى كارهايش هستند، اما در كارگردانى ايرادهايى دارد. من در اين مصاحبه اعلام كردم، برنامه هفت بسيار برنامه بدى است، اما به حرمت استاد و شاگردى علاقهاى به صحبت در اين باره ندارم. نمىدانم رسانهها با اشتباه تيتر كردن حرفهاى من و نخواندن كامل مصاحبه دنبال چه چيزى هستند.
خب ابراهيميان تقريباً همان حرفهاي قبلي را البته با مقداري تيزي عليه برنامه هفت به زبان آورده و نشان داده كه فيلمساز آزادهاي است و مثل بعضيها حاضر نيست ۱۸۰ درجه تغيير موضع بدهد اما خب معلوم است كه شبهروشنفكران او را نگران كردهاند تا جايي كه مجبور شده است حرفهاي تازهاي بزند.
شايد خيليها قانون نانوشته سينماگران و اين قبيل حرفها را نوعي توهم توطئه قلمداد كنند و مدعي شوند چنين چيزي از اساس وجود ندارد ولي طرز فكر ما در واقعيت خللي ايجاد نميكند. قانون نانوشته تا حدودي كارآمد است، ولي نشانههايي هم وجود دارد كه از كندي تدريجي تيغ آن حكايت دارد.
ارسال نظر