اسناد تازه از عدم همکاری انگلیس با شاه
بسیاری از صاحبنظران و مورخان تاریخ پیروزی انقلاب اسلامی را روز ۲۶ دی ۱۳۵۷ دانستهاند؛ روزی که محمدرضا پهلوی تصمیم گرفت ایران را – آنگونه که خود میگفت – به منظور استراحت، مدتی ترک کند.
او که ۱۴ آبان همان سال در آخرین نطق تلویزیونیاش در تلویزیون ملی ایران به مردم اعلام کرده بود که پیام انقلاب ملت ایران را شنیده است با خروجش از کشور زمینههای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی را فراهم کرد. اما آنچه در این میان برای او و خانوادهاش باقی ماند، سرگشتگی بود. درباره میزان دارایی مالی و مادی که شاه، خانوادهاش و درباریان از ایران خارج کردند، حرفهای ضد و نقیض فراوانی وجود دارد، اما با همه این داراییها از ۲۶ دی که شاه از ایران رفت تا پنجم مرداد ۱۳۵۹ که در ۶۱ سالگی مرد، روزگار سخت و وحشتناکی را گذراند. گویا دست تاریخ او را آماده کرده بود که داستان زندگی پرجلال و جبروتش به یک توصیف همانند شود: بختبرگشتگی.
اسناد خانه شماره ۱۰
به تازگی آرشیو ملی بریتانیا اسنادی را منتشر کرده که برای مورخان و صاحبنظران مسائل ایران بسیار جالب توجه است. این اسناد نشان میدهد شاه پس از ترک ایران، تقاضای پناهندگی در انگلستان را داشته اما این امر با مخالفت مارگارت تاچر، نخست وزیر وقت بریتانیا روبهرو شده است. این اسناد اطلاعیههای مخفیانه اقامتگاه نخستوزیر - خانه شماره ۱۰ خیابان داونینگ - را نشان میدهد و مشخص می کند همه دوستان محمدرضا به دلیل ترس از شرایط موجود در ایران هیچ تمایلی برای ورود آخرین شاه کشور ما نداشتهاند. شاه پس از خروج از ایران از سر ناچاری تور مسافرتی طولانی مدتی را آغاز کرد. او به مصر، مراکش، باهاما، مکزیک، آمریکا و پاناما رفت و پس از اتفاقات گوناگون در سوم فروردین ۱۳۵۹ به مصر بازگشت.
اسناد تازه منتشر شده مربوط به زمانی است که شاه در باهاما حضور داشت. او درخواست خود را به دلیل حضور فرزندانش که در انگلستان تحصیل میکردند، ارائه داده بود. اما اسناد نشان میدهند تاچر علیرغم میل باطنی از این اتفاق هیچ استقبالی نمیکند: «نخستوزیر عمیقا متاسف است که دولتش نمیتواند به حاکمی که دوست و حامی انگلیس بود اجازه اقامت دهد. اما نخستوزیر کاملا آگاه است که باید از هر آنچه جان دیپلماتهای سفارت انگلیس در ایران را به مخاطره بیندازد به طور جدی خودداری کرد.» حتی دولت بریتانیا سر دنیس رایت، سفیر سابق خود در ایران را برای بررسی اوضاع و احوال شاه با نام مستعار و به طور مخفیانه به باهاما میفرستد اما بالاخره تاچر تصمیم میگیرد مانع حضور محمدرضا و خانوادهاش در ایران شود. این اسناد نشان میدهد ترس انگلستان از واکنش انقلابیون در ایران به حدی بوده که تاچر شخصا نامهای به لرد شوکراس مینویسد و از او میخواهد وکالت شاه را در صورت تشکیل یک دادگاه بینالمللی نپذیرد.
دوستان خوب؟
«یک دوست خوب برای کشور ما بود، ولی من نگران امنیت هموطنانمان هستم که هنوز در ایران هستند.» این جملات بخشی از نامه تاچر به ویلیام شوکراس است. او به نکته مهمی در این نامه اشاره میکند و آن، این است که اکنون باید منافع ملی را در نظر گرفت. شاید آن روزهایی که در دی ۱۳۵۶ محمدرضا پهلوی با غرور درباره نظم تازه در جهان سخن میگفت، اعتماد بسیاری به دوستان خوب خود داشت. از سوی دیگر شاید او دوستانش را میشناخت؛ اما هر چه بود هیچ یک از این «دوستان خوب» به شاه مخلوع ایران وفا نکردند و او پس از آوارگی در نقاط مختلف دنیا در مصر مرد. بختمحمدرضا پهلوی برگشتهبود.
نظر کاربران
داغمونو تازه کردی!!!!
برای همینه ایرانیا از بریتانیا و ایالات متحده دل خوشی ندارند. ما خیانت این دو کشور رو به نزدیکترین متحدش دیدیم و دیگه بهشون اعتماد نمیکنیم
چرا نظرم رو منتشر نکردید؟
ایکاش سران کشورهای مرتجع عرب میفهمید ن آمریکا و انگلیس دوستان خوبی نیستند...