انتشار تصاویر خشن درست است؟
انتشار عکسهای خشن در رسانه درست است یا نه؟ این پرسش همواره و بهویژه با گسترش استفاده از رسانههای مجازی و شبکههای اجتماعی در میان کارشناسان مطرح بوده است.
بهنظر میرسد نخستین واکنش قریب به اتفاق فعالان رسانهای و حقوقی به انتشار این تصاویر، احساسی و شتابزده بود. مرور واکنشهای این گروه از کارشناسان در روزهای نخستین انتشار تصاویر، نشان میدهد که آنها عمدتا با تکیه بر غیراخلاقی بودن انتشار تصاویر خصوصی افراد و جریحهدار شدن احساسات عمومی، با چنین اقدامی از سوی رسانهها مخالفت کردهاند.
اما این همه ماجرا نبود. با گذشت زمان و کمرنگشدن وجه عاطفی و احساسی درگذشت محبیان و کیارستمی، شتابزده بودن موضعگیریهای کارشناسان بیش از پیش آشکار شد و اصطلاحا فضای اظهارنظرهای کارشناسی در این زمینه برگشت خورد. درواقع همانگونه که برخی رسانهها با انتشار ناگهانی تصاویری ناخوشایند از محبیان و کیارستمی مواجههای احساسی با موضوع داشتند، عمده کارشناسان نیز به صورت شتابزده با این رفتار رسانهها مواجه شدند. اما همچنان که اشاره شد، با گذشت دو، سه هفته از این رویدادها، رویکردهای کارشناسی نیز آرامآرام معتدلتر و دقیقتر شدند. این گزارش نیز سعی دارد تا حتیالمقدور بهصورتی بیواسطه و بدون زنگارهای احساسیگری و شتابزدگی به موضوع انتشار آنچه تصاویر خشن نامیده میشود، بپردازد.
تعریف برای ایجاد مفاهمه
ابتدا لازم است در صورت امکان تعریف دقیقی از عکس یا تصویر «خشن» ارایه کنیم تا به این واسطه امکان بیشتری برای مفاهمه ایجاد شود.
اسماعیل عباسی، مدرس عکاسی و سردبیر سابق مجله عکس دراینباره میگوید: وقتی میگوییم عکس خشن چیست؟ وارد یک بحث اخلاقی شدهایم. اگر موضوع قانون مطرح باشد، قانون یکسری معیارها را تعریف کرده است. در قانون شما تعریف روشنی از بایدها و نبایدها دارید. اما در بحث اخلاق اگرچه بایدها و نبایدها وجود دارد اما بسیار نسبی است. مثلا شما در خیابان نمیتوانید من را ملزم کنید که یک فرد مسن را از این طرف خیابان به آن طرف خیابان ببرم. آنچه مرا ملزم میکند همان وجدان اخلاقی است. اخلاق از جامعهای به جامعهای، از زمانی به زمانی و در هر شرایطی فرق میکند. به همین دلیل است که در بحث اخلاق ممکن است به قاطعیت نرسیم. در مورد تعریف عکس خشن هم این اتفاق میافتد و ما نمیتوانیم تعریف قطعی، دقیق و روشنی که همه روی آن اتفاقنظر داشته باشند، بدهیم. اما بهطور کلی میتوان گفت عکسهایی که باعث آزردگیخاطر و اذیتشدن روحی افراد بشود، خشن هستند.
البته نسبتها و میزان نمایش خشونت در عکسها با هم فرق میکند. ممکن است شما یک عکس خون و خونریزی یا سر بریدن یک نفر را در مقابل دوربین ببینید و از طرف دیگر عکس یک آدمی که در شرایط ظاهری مناسبی نیست، چاپ کنید. فرض کنید بچهای را که در اثر بیمبالاتی یک مربی شنا در آب غرق شده است، شما جنازه این آدم را کنار استخر بگذارید و عکس بگیرید. هر کدام از اینها میتواند یک نوع خشونت باشد، منتها دامنهاش متفاوت است. این عکسها باعث آزردهخاطرشدن افراد میشود.
بهنظر میرسد تعریف این عکاس مطرح، یک تعریف جامع و مانع باشد. بنابراین در این گزارش از همین تعریف بهعنوان مبنای تعریف «عکس خشن» استفاده میکنیم.
مخالفان چه میگویند؟
مخالفان انتشار عکسهای خشن در مطبوعات و رسانهها کم شمار نیستند. رویکرد این مخالفان عمدتا اخلاقی است و عمدتا وجه روانشناختی مخاطب با عکس را مدنظر قرار میدهند. اما دیگر کارشناسان معتقدند که انتشار چنین تصاویری همیشه و در همه حال ممنوعیت و محدودیت ندارد، بلکه گاهیاوقات میتواند اثرگذار و مفید نیز باشد.
مرتضی نیکوبذل، عکاس خبرگزاری رویترز دراینباره معتقد است که قانون خاصی برای جلوگیری از انتشار عکسهای خشن وجود ندارد و این موضوع صرفا به سیاستهای یک رسانه بستگی دارد. خبرگزاریها در سطح بینالمللی برای جلوگیری از آسیبدیدن احساسات عمومی، معمولا اجازه انتشار عکسهای خیلی سیاه و خشن را نمیدهند. خبرگزاریهای بینالمللی اصولا عکسهای گرفتهشده از جسد یا صورت اسیدپاشیشده را منتشر نمیکنند، اگر قرار باشد این نوع عکسها روی خروجی یک سایت قرار گیرند، مخاطب یا در توضیح عکس از خشنبودن آن آگاه میشود یا قبل از بازکردن عکس، پیامی روی یک صفحه سیاه به مخاطب هشدار میدهد.
مریم رحمانیان، عکاس، نیز اعتقاد دارد: جلوگیری از انتشار عکسهای خشن، مخالف آزادی بیان نیست و هر عکسی نباید اجازه انتشار پیدا کند. انتشار عکسهای خشن، منسوخ است، رسانهها باید رعایت شرایط مخاطب خود را کنند، مثلا در دیگر کشورهای دنیا قبل از انتشار یا نشان دادن تصاویر خشن به مخاطبان هشدار لازم داده میشود. در رسانه ایران از آنجا که این هشدارها وجود ندارند، باید عکسهای ملایمتر روی خط قرار گیرند.
اکبر نصرالهی، استاد رشته ارتباطات در اینباره گفته است: حرمت خانواده و کشتهشدگان در انتشار عکسها باید مورد توجه قرار گیرد، چراکه از لحاظ اخلاقی در مقابل خانوادههای این افراد مسئول هستیم و باید حرمت احساسات خانوادهها نگه داشته شود.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه فرهنگ و حساسیتهای مردم در نقاط مختلف دنیا متفاوت است، تأکید کرده است: همانطور که در مدیریت رسانه به سنین مختلف توجه میکنیم، باید به تفاوت فرهنگها نیز در انتشار تصاویر دقت کنیم. برای مثال مردم افغانستان، عراق و سوریه هر روز با صحنههای خشنی مانند بمبگذاری روبهرو میشوند. امکان دارد بخشی از تصاویر خشن برایشان عادی تلقی شود اما اگر همان تصاویر در جای دیگری که ثبات و آرامش بر آن حکمفرماست، پخش شود باید همراه با ملاحظات خاص باشد. ممکن است برخی از این تصاویر برای خبرنگار، عکاس یا پلیس عادی باشد اما پخش این تصاویر برای مردم عادی و کودکان مضر است.
اما در مقابل اسماعیل عباسی به نکته قابل توجهی اشاره میکند، او درباره عدم انتشار تصاویر خشن در رسانههای غربی میگوید: اگر این عکسها در مطبوعات غرب منتشر نشوند، این برداشت میشود که نمیخواهند خشونت را رواج دهند اما سبب اصلی این است که آنها نمیخواهند با واکنش مردم مواجه شوند.
وی همچنین درباره انتشار عکسها و درستی یا نادرستی آن اعتقاد دارد: این نوع بحثها، بحث ریاضیات نیست، شما نمیتوانید قاطعانه بگویید فلان جا این منتشر بشود یا نه. آن چیزی که قاعدتا باید رعایت شود این است که بیمنطق و بدون پشتوانه استدلال وارد این قضیه نشوید. فرض کنید در خیابان تصادفی شده و یک نفر هم فوت کرده است و عکس چنین صحنهای به تنهایی خشونت دارد. آیا انتشار چنین عکسی درست است یا غلط؟ در اینجا دو مسأله وجود دارد؛ نشان دادن این آدم در چنین وضعیتی از نظر خانواده آن مقتول چقدر قابلتحمل است؟ آدم یک لحظه خودش را به جای آنها قرار بدهد و ببیند چه حسی دارد و دیگر اینکه آیا انتشار این عکس اثری هم دارد؟ من فکر نمیکنم اثری داشته باشد. یعنی خبر را به یک موضوع کوچک منحصر کردهایم. مثلا گفته میشود در تونل X تصادفات زیادی انجام میشود، اگر شما عکسی را از این تونل نشان بدهید و به آن طوری دامن بزنید که نتیجهگیری شود تونل x مرتبا قربانی میگیرد، این تأثیر مثبتی میگذارد و بینندگان و مسئولان در اثر آزردهشدن افکار عمومی به این فکر میافتند که برای این مسأله چارهای بیندیشند.
اما دلیلی ندارد عکسی از یک تصادف ساده را نشان بدهیم که تأثیر عمومی نمیگذارد و در تصمیمگیریهای جمعی هم هیچ دخالتی ندارد. در هر حال در انتشار اینها باید یکسری ملاحظات را داشته باشیم و ببینیم منافع جمعی چیست. من جزو کسانی هستم که اعتقاد دارم روزنامه برای یک مجموعه و در یک جامعه دموکراتیک چاپ میشود که شما با انتشار چنین عکسها و اخباری شهروندان را به آگاهی میرسانید تا بتوانند درباره صحت و سقم آن مسائل یا حرکتهای بعدی برای اصلاح امور تصمیمگیری کنند.
رضا غبیشاوی، روزنامهنگار نیز درباره نقض حوزه خصوصی افراد با انتشار برخی تصاویر خشن گفته است: پس از انتشار خبر اعدام صدام، مجموعهای از سوالات و ابهامات در ذهن افکار عمومی ایجاد شد از قبیل اینکه آیا صدام واقعا اعدام شده؟ آیا صدام واقعا با طناب دار اعدام شده؟ آیا صدام مرده؟ آیا بدل صدام به جای او اعدام نشد؟ و... انتشار فیلم و عکسهای اعدام و جنازه او به همه این سوالات پاسخ داد. پس در چنین وضعیتی نمیتوان گفت که انتشار عکسهای جنازه صدام، نقض حوزه خصوصی خانواده صدام است.
این روزنامهنگار همچنین درباره درست یا نادرست بودن انتشار عکس عباس کیارستمی در بیمارستان میافزاید: برخی میگفتند که عکاس نباید از کیارستمی در این وضع ناگوار عکس میگرفت، چراکه تصویر ثابت او را در ذهن مخاطبان از بین برد اما به نظرم این استدلال صحیح نیست، زیرا کیارستمی یک چهره مشهور و از ارزش خبری شهرت برخوردار است. به همین دلیل مخاطبان قصد دارند بدانند وضع کنونی او چگونه است. این عکس این موضوع را نشان میدهد.
اما کامبیز نوروزی، حقوقدانان نیز اعتقاد دارد در حوزه عکاسی خبری یکی از معیارهای مهم فعالیت، این است که باید از انتشار عکسهایی که موجب اشمئزاز و جریحهدارشدن احساسات عمومی میشود، جلوگیری شود. بهعنوانمثال، انتشار عکس پیکر متوفی یا صورت او و همچنین عکس بدنهای مثلهشده از حیث اخلاقی مردود و مذموم است، بنابراین کاربران شبکههای مجازی و نرمافزارهای اطلاعرسانی هم باید از انتشار چنین مواردی خودداری کنند. انتشار چنین عکسهایی فقط زمانی مجاز است که موجب تحریک و تأثیر مثبت در جامعه شده و در این صورت نیز، انتشار آن باید محدود باشد. بهعنواننمونه در واقعه زلزله، انتشار محدود و همراه با ملاحظه برخی از این دست عکسها که بتواند موجب تحریک جامعه نسبت به کمک به مناطق زلزلهزده شود، میتواند درست باشد اما بهجز چنین موارد استثنایی، انتشار تصویر پیکر یک مرده، در هر حالتی زشت و مذموم است.
داستان معلق شبکههای اجتماعی
همه آنچه تاکنون گفته شد، نظر جمعی از کارشناسان حوزه رسانه است. اما واقعیت آن است که اگرچه این نظرهای کارشناسی حاصل بررسی دقیق موضوع و تفسیر قوانین موضوعه فعالیتهای رسانهای است اما فضای رسانههای جدید و بهویژه رسانههای موبایلی، چندان متکی به قوانین یا هنجارهای رسانهای نیست.
درواقع اگر پیش از این درباره انتشار یا عدم انتشار عکسهای خشن یا فجیع بحث میشد، امروز درباره کثرت انتشار این عکسها میتوان بحث کرد. اگر فرآیند گستردهشدن انتشار تصاویر فجیع در رسانهها ادامه پیدا کند، نخستین نتیجه آن عادی و روزمرهشدن خشونت خواهد بود.
نوروزی، حقوقدان با توجه به نقش رسانههای موبایلی در ترویج انتشار عکسهای خشن میگوید: متاسفانه در فضای مجازی، کاربرها با استفاده از نرمافزارهایی که در اختیار دارند، گاهی چنین قوانین سادهای را رعایت نمیکنند. این درحالی است که در ایران به دلیل محدودیتهای متعددی که در رسانههای رسمی وجود دارد، میزان مراجعه عموم مردم به فضای مجازی و چنین نرمافزارهایی برای کسب خبر بالاست و رعایتنکردن موارد اخلاقی در چنین فضاهایی باعث میشود جریان گردش اطلاعات از حیث اخلاقی با مشکل مواجه شود.
محمود صابری، روانپزشک اداره کل پزشکیقانونی استان تهران دراینباره میگوید: تحقیقات ما نشان داده که در چندسال اخیر در ایران خشونت جامعه به علت افزایش مصرف محتوای خشن در رسانهها، افزایش یافته است. بر این اساس در اطلاعرسانی باید ممیزی درنظرگرفته شود و تصویر جنازه، کشتار، صورت سوخته، نشان داده نشود، چرا که سطح خشونت جامعه را بالا میبرد و قبح مسأله را از بین خواهد برد.
بههرحال بهنظر میرسد با توجه به نیاز امروز جامعه تنها در مواردی تصاویر یا محتوای خشن در رسانهها منتشر شود که احتمال اثرگذاری آن بر مخاطبان خاص وجود داشته باشد. در غیر این صورت نهتنها تصاویر خشن نمیتوانند ارزش خبری لازم برای انتشار داشته باشند، بلکه ممکن است موجب بروز خشونت در مخاطبان شوند و مواجهه عمومی به فجایع را به امری روزمره برای مخاطبانشان تبدیل کنند.
نظر کاربران
آیا انجام دادن کارهای خشن درست است ؟؟؟