خبرهایی که نباید به آن عادت کنیم
یک اتوبوس مسافربری واژگون و ۱۷ نفر کشته میشوند، دو خودرو با هم تصادف میکنند و پنج نفر به طرز فجیعی درجا میمیرند، در درگیری ماموران پلیس و اشرار در شرق کشور، پنج سرباز و مامور نیروی انتظامی شهید میشوند
رسانهها به همه این خبرها بهعنوان یک خبر عادی میپردازند، شبکههای اجتماعی مجازی هم در حد یک خبر، این حوادث را منتشر میکنند، اما حادثه خروج قطار از ریل در فرانسه با پنج کشته بازتابی جهانی پیدا میکند. در حملهای به یک مدرسه در آمریکا هشت نفر کشته میشوند و همه رسانههای غربی و به دنبالهروی آنها، رسانههای ایران، این خبر را بهعنوان مهمترین خبر منتشر میکنند. حمله یک جوان در مترو در آلمان و کشته شدن ۱۲ نفر، فقط در رسانههای اروپایی انعکاس گسترده پیدا نمیکند بلکه رسانههای ایران را هم به چاپ دوم میرساند. چه اتفاقی افتاده است؟ چرا مرگ در ایران و خاورمیانه، برای رسانههای حتی منطقه هم کماهمیت است؟ رسانههای بزرگ جهان که همگی در اروپا و آمریکا هستند، رسانههای دست و پا بسته منطقه و ایران را هم با خود همراه میکنند. خبر مرگ در فرانسه، همانقدر که برای فرانسویها اهمیت دارد، برای ایرانیها هم مهم میشود، اما برای دویست کشته در افغانستان کسی شمعی روشن نمیکند... .
این دنبالهروی ناخواسته از رسانههای غربی، یک وجه ماجراست. روی دیگر آن، عادی شدن مرگ «انسان» است؛ انسانی که ایرانی و عراقی و آلمانی نمیشناسد، اما رسانهها اینجا هم به دنبالهروی از جامعهای که شاید مرگ برایش عادی شده، به مردن عادت کردهاند. این رابطه دوسویه است و عادی شدن مرگ در رسانهها، در جامعه هم بازتاب دارد. مردم هم یک روز بعد از یک حادثه هولناک در منطقه و شنیدن خبری کوتاه در رسانهها، فراموش میکنند چه اتفاقی افتاده است. در واقع این رسانهها هستند که از کنار جان انسانها آرام میگذرند. خبرها هرچند تکراریاند، اما مگر این تکرار، جان انسان را بیاهمیت میکند؟
ارسال نظر