سنتیترین نهاد سیاسی ایران در فضای مجازی
حضور در فضای مجازی نه فقط سیاسیون دسته چندم که این روزها سنتی ترین سیاستمداران چون عباسعلی کدخدایی را هم وسوسه کرده تا سیاست ورزی بیواسطه با مردم را تجربه کنند.
اوایل دهه هشتاد تعداد سیاسیونی که قدم در وادی فضای مجازی گذاشته بودند به تعداد انگشتان دو دست هم نمی رسید شاید از همین رو بود که کسی مثل محمدعلی ابطحی با آن یادداشت نگاره ها در وبلاگش تعداد زیادی را پای ثابت سر زدن به صفحه وبلاگش کرده بود. آن روزها اما هنوز روزهای پررنگ عصر فضای مجازی در ایران فرانرسیده بود و اگر هم اقبالی بود بیشتر از سوی تحصیلکرده ها یا قشر جوان ایرانی بود.
کم کم اما ردپای سیاسیون در فضای مجازی و مشخصا وبلاگ نویسی پررنگ تر شد آنچنان که محمود احمدی نژاد یک سال بعد از ورودش به پاستور ویلاگی را برای ارتباط مستقیم با مردم راه اندازی کرد، گرچه سرعت به روز شدن آن با گذر زمان طولانی تر شد.
انتخابات سال ۸۸ اما نقطه اوجی در ظهور و بروز فضای مجازی در سیاست ایران بود. کاندیداهایی که از فیسبوک برای ارتباط با افکارعمومی و تبلیغات برای جذب آرا بهره میگرفتند. در کنار آن انتشار خبر از طریق شبکه های اجتماعی در همان انتخابات آزمون و خطا شد تا رسانهچیها راهی جدید برای انتشار اخبار بدون سانسور پیش روی خود ببیند.
از همان سال هم بود که حضور سیاسیون در سیاستورزی مجازی جدیتر و پررنگ تر شد. باز شدن پای توئیتر، وایبر، تلگرام و اینستاگرام به ایران سیاسیون را همپای افکارعمومی به سمت حضور در این نوع از رسانه و دنبال کردن سیاست ورزی شان از این طریق کشاند.
و حال این روزهای سال ۹۵ سیاستمدارانی از جنس دولتی ها، مجلسی ها و... هستند که از طریق همین شبکه های اجتماعی بی واسطه و بی نیاز به رسانه خود را در معرض ارتباط و قضاوت افکار عمومی قرار می دهند. دولتمردان یازدهم در این مسیر پیشگام و پیش قدم بودند آنچنان که محمدجواد ظریف از همان روزهای حضورش در ساختمان وزارتخارجه تلاش کرد از طریق فیسبوک و بعدها توئیتر مسیر گزارش دهی به مردم را دنبال کند و خودش سخنگو و روایت گر فعالیت هایش برای مردم باشد.
روشی که از سوی دیگر دولتمردان هم کپی برداری شد و بیشتر وزرا و معاون روحانی در کنار شخص رییس جمهور گاها این شبکه های اجتماعی را تریبون ارتباط با مردم قرار می دهند. همین فضایی که در انتخابات اسفند ۹۴ به کمک بسیاری از کاندیداها آمد و حتی رای را مشخصا در تهران به نفع اصلاح طلبان برگرداند.
شورای نگهبان هم وارد شبکه های اجتماعی شد
« شورای نگهبان در امر اطلاع رسانی مجموعا مطلوب عمل نکرده است و اطلاع رسانی به موقع و دقیقی برای جامعه و مردم نداشته است.»،«درباره ردصلاحیت آیتالله هاشمی، سیدحسن خمینی و مینوخالقی در بخشی تأیید میکنم که اطلاعرسانی خوبی انجام نشده است.» این جملات را نه یک منتقد شورای نگهبان بلکه مردی می گوید که سالهای سال بر صندلی حقوقدانی و سخنگویی شورای نگهبان تکیه زده بود و بعد از وقفه ای سه ساله باردیگر به این جایگاه بازگشته است.
«عباسعلی کدخدایی» که با رای مجلس دهمی ها دوباره ردای حقوقدانی شورای نگهبان را بر تن کرده است همان مرد اول شورای نگهبان در امر سخنگویی بود، مسئولیتی که با بازگشت او به این شورا دوباره به خودش بازپس داده شده است تا رابط یکی از مهمترین نهادهای نظام با رسانه ها باشد.
کدخدایی که در دوره پیشین سخنگویی اش هر شنبه پشت تریبون قرار می گرفت تا از اقدامات یک هفته ای شورای متبوعش روایت کند، در دوره جدید از مسئولیتش گویا قرار است روشی متفاوت را در پیش گیرد.او این روزها به مثابه دیگر سیاسیون خود را سریع به فضای مجازی رسانده و با راه اندازی کانال تلگرامی روایتگونه هایی را از جلسات و اتفاقات شورای نگهبان وحتی مجلس خبرگان که در آن سمت رابط خبرگان و مجلس را دارد بیان می کند.
روایت گونه هایی که جنس آن با جنس جلسات سخنگویی او متفاوت است و به همان زبان نرم و خودمانی فضای مجازی بیان میشود و علاوه بر اصل جلسات، گریزی هم بر حواشی زده است. آنچنان که وی در آخرین پست تلگرامی خود که به فاصله کوتاه از پست قبلی منتشر شده، روایتی را از اولین نشست خبری خود با خبرنگاران را آورده و نوشته است «طبق قرار قبلی آماده شدم تا نشست خبری را برگزار کنم. ساعت ۱۱ با اعلام روابط عمومی به سالن رفتم. دوستان خبرنگار از رسانههای گوناگون آمده بودند. برخی چهرهها جدید و برخی همان قدیمیها بودند. اشتیاق به شنیدن اخبار چدید در چهره غالب دوستان خبرنگار موج میزد. این سوال نیز یکی دو بار تکرار شد: آیا تلفنها را جواب میدهید؟ قول دادم انشاءالله شرمنده نشوم. البته با تحفظ اینکه در هنگام کلاس درس یا جلسات بعدا پاسخ دهم.
اما نکته مهم اینکه علیرغم فعالیتهای زیاد در حوزه رسانهای شورا هنوز تا نقطه مطلوب فاصله داریم و این درسی بود که امروز از لابلای سوالات خبرنگاران بدست آمد. باید سیاستی نو در بخش اطلاعرسانی اتخاذ شود و تحقق این مهم کمک خبرنگاران خوب این حوزه را میطلبد.»
گویی آنکه این نهاد سنتی نظام جمهوری اسلامی نیز در نظر دارد در دوره جدید از فعالیتش بخشی از آن نقص بزرگ عدم ارتباط مستقیم با افکارعمومی را مرتفع کند و چه چیزی بهتر از پاگذاشتن در همین فضای مجازی که این روزها دنیای سیاست و سیاست ورزی را به نوعی تحت الشعاع قرار داده است.
این ورود سخنگوی شورای نگهبان شاید از این منظر قابل تامل و مطلوب بنماید که علی رغم اهمیت جایگاه شورای نگهبان در ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی کشور، اکثریت مردم آنچنان که باید با کارکرد و اهمیت آن آشنا نیستند،{اینجا} برای مردم شورای نگهبان چیزی جز انتخابات و ردصلاحیت تعریف نشده است در حالیکه شورای نگهبان را باید فراتر از امر انتخابات یک نهاد حقوقی - فقهی تعریف کرد. همان جایگاه مهمی که از دید افکارعمومی مغفول مانده است.
پانهاندن فردی چون کدخدایی به فضای مجازی که در دایره همان سیاسیون سنتی تعریف می شود و ارتباط نزدیک تر و خودمانی تر او با مردم را بی شک می توان گامی موثر در نوع ارتباط دهی این نهاد با افکارعمومی تعبیر و تفسیر کرد، ارتباطی که در مقاطعی چون ایام انتخابات که بازار شایعات و اخبار غیرواقعی داغ می شود، می تواند کانال ارتباطی خوب و موثری بین سخنگوی شورا و افکارعمومی و رسانه ها باشد. هنوز فراموش نکرده ایم که در همین انتخابات اخیر مجلس دهم بسیاری از کاندیداها در فضای تلگرامی رد یا تایید صلاحیت می شدند، روایت هایی که اغلب بدون منبع رسمی و بیشتر حدس و گمانه هایی بود که از قضا به شدت هم فضای سیاسی را تحت تاثیر خود قرار می دادند.
گرچه این روزها سایه فیلتر بر سر شبکه های اجتماعی افکنده شده است اما نمی توان انکار کرد که همین شبکهها دیگر تبدیل به ابزاری قدرتمند در انتقال اخبار شده اند که گاها تاثیر آنها از رسانه های مکتوب و آنلاین هم فراتر می رود. در فاصله یک ساله باقیمانده تا انتخابات ریاست جمهوری که آزمونی دیگر پیش پای شورای نگهبان است، قدم آهسته های شورای نگهبان در فضای مجازی را باید به فال نیک گرفت.
ارسال نظر