دو سناریو برای یک اقتصاد
روند برگزاری انتخابات ریاستجمهوری پیشرو در آمریکا، بیش از اینکه متأثر از مسائل داخلی باشد، از اهداف و برنامههای سیاست خارجی ارائهشده توسط نامزدهای انتخاباتی متأثر خواهد بود. ازاینمیان رویکرد آنها در مقابل خاورمیانه و ایران از موضوعات پررنگ و حساس تصمیمگیری است.
با بررسی رویکرد تاریخی احزاب، جمهوریخواهان و برنامههای سیاست خارجی آنها خصوصا در قبال خاورمیانه از مقبولیت عام بالاتری در ایالات متحده برخوردارند، اما در مورد برنامههای اقتصادی، برتری با حزب دموکرات به نامزدی هیلاری کلینتون است.
وضعیت و آینده اقتصاد خاورمیانه و اقتصاد ایران پس از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و تأثیریپذیریاش از این انتخابات یکی از چالشهای اقتصاد سیاسی ایران خواهد بود. اقتصاد ایران با استقلالی که از درآمدهای نفتی پیدا کرده و با افزایش درآمدهای مالیاتی در بودجه خود، از میزان تأثیرپذیری خود از این پدیده بهعنوان یک شوک بیرونی کاسته است و از این لحاظ مقاومت بالاتری در مقابل تکانههای نفتی و سیاستگذاریهای خارجی پیدا کرده است.
از طرف دیگر افزایش قدرت مذاکره ایران و مثبتترشدن تعاملات سیاسی، منجر شده است که اقتصاد ایران با ریسک کمتری روبهرو باشد. این در حالی است که اقتصادهای خاورمیانه با افزایش وابستگی خود به درآمدهای نفتی در نتیجه تغییرات شدید قیمت نفت در سالهای اخیر با ریسک بیشتری در مورد انتخابات ریاستجمهوری و سیاستهای خارجی آینده آمریکا مواجه خواهند شد.
از مهمترین مسائل انتخابات کشورهای توسعهیافته، برنامهمحوربودن تبلیغات و سطح بالای آگاهی عمومی آنها نسبت به برنامهها و اهداف خصوصا اقتصادی آنهاست. در این صورت برنامهمحوری بالایی در کشور حاکم شده و نقش افراد به حداقل ممکن میرسد تا آینده جامعه و کشور متأثر از برنامههای مدون بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت باشد.
در بحث اقتصاد سیاسی ایران، یکی از موضوعاتی که بر متغیرهای کلان اقتصاد کشور تأثیر خواهد گذاشت تکانهای است که در نتیجه برگزاری انتخابات در ایالات متحده به اقتصاد کشور وارد خواهد شد. اقتصاد ایالات متحده نیز مانند بسیاری دیگر از اقتصادها با دو سناریوی درونگرایی و برونگرایی طرحریزی و تدوین شده است که با توجه به رویکاربودن هر یک از این سناریوها، کشورهای درحالتوسعه خصوصا کشورهای منطقه خاورمیانه متأثر خواهند شد. از یک طرف دموکراتها هستند که در انتخابات پیشرو با نامزدی هیلاری کلینتون در انتخابات شرکت خواهند کرد. دموکراتها درونگراتر بوده و برنامههای اقتصادی خود را مبتنیبر رشد درونزا تدوین میکنند. کلینتون بر این باور است که مهمترین چالش اقتصادی آمریکا، افزایش درآمدهای کارگران است.
شکاف طبقاتی و پیشبینی روند واگرایی طبقات درآمدی و اینکه هرروز بر تعداد افراد خانوادههایی که مشغول به کار هستند افزوده میشود و آنها باید هرروز سختتر کار کنند اما همچنان از ثروتمندان فاصله دارند، موضوعاتی است که سناریوی اول آینده اقتصادی آمریکا را در دوره انتخابات جدید ریاستجمهوری این کشور تعیین میکند. در این سناریو، افزایش درآمد خانوادهها نیازمند رشد قدرتمند اقتصادی در درازمدت است و ادعا کرده برای دستیافتن به این رشد اقتصادی برنامههایی ارائه کرده که بر سرمایهگذاریهای کلان در بخش زیرساختها، انرژی پاک و پژوهشهای علمی و پزشکی متمرکز است تا از این طریق بتواند فرصتهای شغلی جدیدی را در آمریکا ایجاد کند. خلق فرصتهای شغلی به تقویت اقتصاد کمک خواهد کرد.
دموکراتها برنامههایی دارند تا برای خانوادههای کارگران برنامههایی برای رهایی از مالیاتهای سنگین اجرا کنند. بهاینترتیب کسانی که در کسبوکارهای کوچک مشغول به کار هستند تا حدودی از مالیاتهای شدید معاف خواهند شد. یکی از مهمترین مسائلی که نابرابری اقتصادی را نشان میدهد، حداقل و حداکثر دستمزدهاست.
لزوم تجدیدنظر در برخی قوانین کار آمریکا، افزایش حداقل میزان دستمزدهای کارگران و از این طریق افزایش درآمدها موضوعاتی است که نشان میدهد برنامه دموکراتها برای تقویت رشد اقتصادی آمریکا از عزم بالاتری برخوردار است بنابراین با تقویت دلار، در نتیجه رشد درازمدت و تقویت والاستریت، چرخه رونق و ورشکستگی به چرخه رشد پایدار خواهد رسید.
این موضوع میتواند به تقویت اقتصاد جهانی و جلوگیری از رکود پیشبینیشده در اقتصاد جهانی منجر شود.
درواقع در سناریوی اقتصادی دموکراتها، سیاست مالی انبساطی در دستور کار است. آنها از سیاستهای اقتصادی افزایش اندازه دولت حمایت کرده و درصدد افزایش مخارج دولت بوده و در طرحهایی در زمینه آموزش، زیرساخت، انرژی و مراقبتهای بهداشتی سرمایهگذاری بیشتری خواهند کرد. درنهایت در مورد سیاست خارجی باید گفت که دموکراتها در اکثر مواقع سعی کردهاند اهداف سیاست خارجی آمریکا را با روشهای متفاوتی از جمهوریخواهان دنبال کنند. آنها بهجای جنگ و درگیری مستقیم، جنگ نرم، فشار اقتصادی و استفاده از کشورهای منطقه برای درگیریهای نیابتی را ترجیح دادهاند.
اما سناریوی اقتصاد سیاسی جمهوریخواهان نژادپرستانهتر و مبتنیبر برونگرایی اقتصادی است. جنگطلبی و خلق ارزش افزوده از محل جنگهای منطقهای از رویکردهای حزب جمهوریخواهان ایالات متحده آمریکاست که همواره بدهی بالایی ناشی از جنگهای آمریکا، برای دولت بعدی به ارث گذاشته شده است. درنهایت باید گفت سناریوی گریز از جنگ و برنامههای اقتصادی مبتنیبر رشد پایدار و سیاستهای مالی انبساطی به نظر سناریوی پیروز اقتصاد آمریکا خواهد بود که این موضوع تبعات مثبتی برای اقتصادهای دیگر دنیا از جمله خاورمیانه خواهد داشت و میتوان به جلوگیری از رکود اقتصاد جهانی پیشبینیشده امیدوار بود.
ارسال نظر