دردسرهای بچه ماهی فراموشکار
فروش های بالا ویژگی تقریباً ثابت اکثر قریب به اتفاق کارتون های تولیدی والت دیسنی و پیکسار طی یک ربع قرن اخیر بوده اند و با این اوصاف درآمدسازی خیره کننده «پیدا کردن دوری» جدیدترین محصول این کمپانی ها نباید اسباب حیرت شود و صدرنشینی این فیلم در جدول پرفروش های آمریکای شمالی و تفوق جستن آن بر فیلم های پر سود دیگری مانند نسخه جدید «روز استقلال» و ورسیون تازه «تارزان» طی یک ماه اخیر امری قابل پیش بینی بوده است.
آنچه واقعا موجب حیرت می شود، فقط الگوهای فیلم «پیدا کردن نمو» که «دوری» به عنوان ادامه ای بر آن ساخته شده و در عین حال بخشیدن نما و سیمایی تازه به آن تم تکراری و بخشیدن یک شیرینی زایدالوصف به فیلم تازه است تا آنجا که بینندگان نه تنها ضعفی را در «پیدا کردن دوری» نمی یابند بلکه به این نتیجه می رسند که این فیلم از «نمو» بهتر است و رویاها و اتفاقات و دلبستگی های آن شگفت انگیز می نماید.
«او» بزرگتر شده است
«پیدا کردن دوری» یک بار دیگر ما را با کاراکتر «دوری» مواجه می سازد ولی او که در فیلم نخست یک بچه ماهی شیرین بود و توسط والدینش چارلی (با صدای اوژن له وی) و جنی (دایان کیتون) آموزش داده می شد، حالا برای خودش کاراکتر ویژه تر و بزرگتری شده ولی عارضه قبلی و اصلی او سر جای خود است و آن، فراموشی است و دوری به سختی و شاید فقط برای ۱۰ ثانیه می تواند واقعه را در ذهنش حک کند و پس از آن هیچ چیز را به یاد نمی آورد. شاید تصور می شود که سازندگان فیلم نسل فعلی بشر را که مبتلا به چنین عارضه هایی و معتاد به وسایل ارتباطاتی الکترونیک و نیازمند همین وسایل برای به یاد آوردن آمار و نکات لازم است به مسخره گرفته اند اما این طور نیست. آنها به واقع کاری کرده اند فیلمی که قسمت اول آن بسیار خوب بود، در قسمت دوم خود نیز همان گونه جلوه کند. در داستان تازه آنا، «دوری» به سرعت از خانواده اش دور می افتد و نه فقط به این خاطر که راه برگشتن به سمت آنها را به یاد نمی آورد بلکه به این سبب که اصولاً یادش نمی آید که پدر و مادری دارد! یک سال بعد از وقایع فیلم اول دوری یک ماهی جوان اما فراموشکار است که نمی داند در این دنیا چه کاره است و باید دنبال چه چیزهایی بگردد و حل این معضل از این طریق آغاز می شود که بیاموزد چطور عارضه فراموش کردن را از یاد ببرد!
خنده و اشک
اندرو استانتون و انگوس مک لین که فیلم نخست را با کمک یکدیگر کارگردانی کردند، از طرق مذکور یک قسمت دنباله ای خوب را نیز برای آن فراهم آورده اند و بر خلاف اکثر «Sequel»ها که با فیلم نخست برابری نمی کنند، این یکی به همان اندازه مایه و غنا دارد. «پیدا کردن دوری» سرشار از خنده و اشک و دارای کاراکترهای مکملی است که معمولا با کلام های تند خود قلب ها را مجروح می کنند ولی کمدی فیزیکی آنها شیرین و تماشایی است.
کیفیت رنگارنگ اقیانوس ها
صحنه های فیلم نیز با این که ما فقط با یک کارتون طرف هستیم، با رنگ و ترکیب چشمگیرشان بینندگان را خیره و کیفیت رنگارنگ اقیانوس ها را که محل شکل گیری اتفاقات فیلم است، عیان می سازند و حتی در نسخه های عادی (و غیر ۳ بُعدی) فیلم نیز این غنا و زیبایی قابل رویت است. شاید این گونه هنرها فقط از والت دیسنی و بهتر بگوییم کمپانی پیکسار که شریک و زیر مجموعه دیسنی است، بر آید و پیشینه دو دهه اخیر این استودیو به خوبی موید این قضیه است. در این ارتباط می توان هر سه قسمت انیمیشن «داستان عروسک»، «شگفت انگیزها» و «درون» را نام برد و حتی فیلم هایی که هیچکس فکر نمی کرد ظرفیت تبدیل به فرانچیزهای کارتونی را داشته باشند، با هنر پیکسار این چنین شدند و «ماشین ها» و «شرکت هیولاها» از آن دست هستند.
عشق به زندگی
در این میان «پیدا کردن نمو» و قسمت دوم آن یعنی «پیدا کردن دوری» که در هفته اول اکرانش در آمریکای شمالی فروشی خیره کننده برابر با ۱۳۶ میلیون دلار داشت، جایگاهی مخصوص به خود دارند. آنها شاید خارق العاده جلوه نکنند اما شیرین و سرشار از روحیات مثبت و عشق به زندگی و یک ادیسه از احساسات ناب هستند. در قسمت اول مارلین (البرت بروکز) ماهی پیر عاقلی بود که می کوشید با کمک دوری فراموشکار فرزند دلبندش (نمو) را که دچار ناملایمات برخاسته از بی احتیاطی شده و در اقیانوس گم شده بود، بیابد و در «پیدا کردن دوری» قهرمان داستان ما (دوری) همه چیز را در یک ثانیه از یاد می برد و دائماً به دردسر می افتد اما همیشه با نگاه جستجوگرش زندگی و اله مان ها و اتفاقاتی را می جوید که فیلم نخست را هم شکل داده و از «نمو» هم یک قهرمان شیرین ساخته بود.
ارسال نظر