راز قطعنامه ای که ایران پذیرفت
جمهوری اسلامی ایران بهطور رسمی ۲۷تیر ۱۳۶۷ قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سال ملل متحد را یکسال پس از صدور آن پذیرفت و به این ترتیب گامی اساسی برای پایان جنگ هشت ساله تحمیلی به ملت ایران برداشته شد
این جملات را امام خمینی(ره) ۲۹ تیر ۱۳۶۷ درباره قبول قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران در پیامی که به دلیل سالروز کشتار زائران ایرانی در مکه منتشر شده بود، بیان کرد. جمهوری اسلامی ایران بهطور رسمی ۲۷تیر ۱۳۶۷ قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سال ملل متحد را یکسال پس از صدور آن پذیرفت و به این ترتیب گامی اساسی برای پایان جنگ هشت ساله تحمیلی به ملت ایران برداشته شد. هرچند که جنگ بهطور رسمی ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ به پایان رسید، اما در خاطره بسیاری از مردم و مسئولان آن روز پایان جنگ همان روز پذیرش قطعنامه از سوی ایران بود.
تاکنون درباره زوایا و خفایای اتفاقاتی که در طول دوران هشت ساله جنگ به وقوع پیوسته است، پژوهشها، مطالب و گفتهها و نوشتههای بسیاری مطرح شده است. در طول سالهای اخیر هم به مناسبتهای مختلف به حوادث و دلایل پذیرش قطعنامه از سوی ایران پرداخته شده است اما چاپ پژوهشها و بیان حرفهای تازهای که محصول سالهای اخیر کشور است باعث شده همگان به دنبال «راز»های «قطعنامه» ۵۹۸ باشند و در این بین به دلیل آنکه در همان روز برخی دلایل پذیرش قطعنامه به آینده سپرده شد، اکنون تحلیلهای متفاوتی از پذیرش قطعنامه از سوی ایران مطرح شده است. واکاوی دوباره آنچه سردمداران جمهوری اسلامی را به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و به عبارتی پایان جنگ ۸ ساله هدایت کرد شاید نشان دهد راز چندانی در این میان وجود نداشته و همه محصول شرایط نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی روز ایران بوده است.
ناگفتههایی برای آینده
همانگونه که اشاره شد امام خمینی(ره) در پیام خود در ۲۹ تیر ۱۳۶۷ با ذکر برخی دلایل کلی پذیرفتن قطعنامه را «به واسطه حوادث و عواملی» دانست که در آن زمان از ذکر آن خودداری کرد و درباره آن نوشت: «به امید خداوند [این مسائل] در آینده روشن خواهد شد.» از سوی دیگر پس از قبول قطعنامه از سوی ایران که به شکلی ناگهانی نیز روی داد، پرسشهای بسیاری در میان اقشار مختلف مردم و رزمندگان ایجاد شد. این پرسشها شاید آن زمان بیشتر به چشم میآمد که امام در مهمترین بخش پیام خود پذیرفتن این قطعنامه را به سرکشیدن جام زهر تعبیر کرده بود: «خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانوادههای معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری میکنم.»
پس از این اتفاق آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی که در آن زمان بهعنوان جانشین فرمانده کل قوا و فرمانده جنگ حضور داشت در مصاحبهای یک روز پس از پذیرش قطعنامه درباره زمینههای اتخاذ این سیاست از سوی جمهوری اسلامی میگوید: «حمله به هواپیمای مسافربری ایران و شهادت ۲۹۰ نفر سرنشین بیگناه، به هیچ وجه ادعای اشتباه در مورد آن پذیرفته نیست و از نظر ما یک اخطار تلقی شد. همچنین قساوت فوقالعاده صدام در داخل عراق که هزاران روستا و صدها هزار تن از مردم را با بمباران شیمیایی قتل عام میکند، از دیگر دلایل آن است که نشان میدهد، به او اجازه دادهاند هر جنایتی را مرتکب شود. مجموعه این شرایط و ادله دیگری که فعلا ذکر نمیشود، ما را به این نتیجه میرساند که مصلحت انقلاب و ملتهای ایران و عراق و منطقه این است که قطعنامه مذکور پذیرفته شود... .» اما آنچه در صحبتهای آیتالله هاشمی نیز به چشم میآمد، همان جملهای است که تقریبا در پیام امام خمینی (ره) نیز وجود داشت. هاشمی از ادله دیگری حرف میزد که باید زمان میگذشت تا از آنها پردهبرداری شود.
جنگ شهرها
جنگ شهرها به پنج دوره از بمباران شدید مناطق شهری در جنگ ایران و عراق (۱۳۶۷-۱۳۵۹) گفته میشود. این حملات که طی پنج دوره زمانی در ابتدا از سوی عراق آغاز شد و با گذر چند سال از جنگ و با وخامت حملات از سوی ایران پاسخ داده شد، در سال پایانی جنگ مشکلات فراوانی را برای ایران به وجود آورد. دوره پنجم این حملات که در زمستان ۱۳۶۶ انجام شد، شدیدترین و آخرین مرحله جنگ شهرها بود که تا اردیبهشت ۶۷ به طول انجامید. در این مرحله از جنگ شهرها، عراقیها در طول قریب به ۵۰ روز به شلیک ۱۸۹ موشک اقدام کردند. از این تعداد ۱۳۵ فروند در تهران، ۲۳ فروند در قم، ۲۲ فروند در اصفهان و تعدادی در تبریز و شیراز و کرج فرود آمد. این حملات به شهادت بیش از دو هزار نفر منجر و باعث شد حدود یکچهارم جمعیت تهران، شهر را ترک کنند. جنگ شهرها یکی از آخرین تیرهایی بود که صدام با حمایت قدرتهای بزرگ آن را خرج میکرد. از سال ۱۳۶۵ و با پیروزی ایران در عملیاتهای بزرگی چون والفجر ۸ و کربلای ۵ و پس از افشای ماجرای مک فارلین، سیاست «نه برنده و نه بازنده» برای جنگ از سوی دو ابرقدرت آن روز مورد تایید قرار گرفت و چون ایران دست برتر را در جنگ داشت، حضور مستقیم نظامی آمریکا و کمکهای فراوان به عراق باعث شد ایران در وضعیت سختی قرار گیرد. در ۱۲ تیر ۱۳۶۷ نیز ناودریایی وینست آمریکا یکی از هواپیماهای مسافربری ایران را هدف حمله قرار داد و به این ترتیب ایران در وضعیتی عجیب قرار گرفت اما بیشک دلیل پذیرفتن قطعنامه سالها بعد عیان شد.
نامه فرمانده سپاه به فرمانده جنگ
در این میان در تاریخ ۲ تیر ۱۳۶۷ بنا به درخواست آیتالله هاشمیرفسنجانی فرمانده جنگ از محسن رضایی فرمانده سپاه نامهای درباره امکانات و طرحهای درخواستی سپاه برای ادامه جنگ ارسال میشود. رضایی در نامه خود ضمن بیان شرایط کنونی جنگ و آنچه میتواند ایران را در جبهه کمک کند، با آمار و ارقام اشاره میکند برای شکست صدام با امکانات کنونی به پنج سال زمان نیاز است. بیان نکات این نامه، نامه نخستوزیر و وزیر دارای وقت به امام که حتی در سطح هزینههای موجود هم کشور قدرت تامین هزینه جنگ را ندارد و توضیح فاجعه بمبارانهای شیمایی سردشت و حلبچه و پیشبینی تکرار آن باعث پذیرش قطعنامه میشود. امام خمینی(ره) در نامهای به مسئولان کشور در این باره چنین مینویسد: «حال که مسئولان نظامی ما اعم از ارتش و سپاه که خبرگان جنگ میباشند، صریحا اعتراف میکنند که ارتش اسلام به این زودیها هیچ پیروزی به دست نخواهند آورد و نظر به اینکه مسئولان دلسوز نظامی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی از این پس جنگ را به هیچ وجه به صلاح کشور نمیدانند و با قاطعیت میگویند که یکدهم سلاحهایی را که استکبار شرق و غرب در اختیار صدام گذاردهاند به هیچ وجه و با هیچ قیمتی نمیشود در جهان تهیه کرد و با توجه به نامه تکاندهنده فرمانده سپاه پاسداران که یکی از دهها گزارش نظامی سیاسی است که بعد از شکستهای اخیر به اینجانب رسیده و به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ میباشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاحهای شیمیایی و نبود وسایل خنثیکننده آن، اینجانب با آتشبس موافقت مینمایم.» راز قطعنامه را میتوان در شرایط آن روز کشور یافت. قطعنامه ۵۹۸ در شرایطی پذیرفته شد که به نظر میرسید درستترین زمان ممکن بود و ادامه جنگ همه شرایط را برای جمهوری اسلامی ایران سخت و سختتر میکرد. قطعنامه در گرو مصلحت پذیرفته شده بود.
متن کامل قطعنامه ۵۹۸
قطعنامه ۵۹۸ که دارای یک مقدمه و ۱۰ بند بود در جلسه ۲۵۷۰ شورای امنیت و در روز ۲۹ تیر ۱۳۶۶ برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق با اتفاق آرا به تصویب رسید. بندهای قطعنامه براساس مواد ۳۹ و ۴۰ منشور سازمان ملل متحد به شرح زیر است:
۱- مطالبه میکند که بهعنوان اولین قدم به سوی یک حل و فصل از طریق مذاکره، ایران و عراق به یک آتشبس فوری اقدام کنند و تمام عملیات نظامی را در زمین، دریا و هوا متوقف کنند و همچنین تمام نیروها را بیدرنگ تا سرحدات شناختهشده بینالمللی بازگردانند.
۲- از دبیرکل درخواست میشود گروهی از ناظران سازمان ملل متحد را برای تایید، تحکیم، نظارت بر آتشبس و عقبنشینی به مرزها اعزام کند. بهعلاوه از دبیرکل درخواست میشود ترتیبات ضروری را برای مشاوره با طرفین انجام دهد و گزارش آن را به شورای امنیت تسلیم کند.
۳- شورا اصرار دارد که پس از توقف مخاصمات فعال، بلادرنگ اسرای جنگی را براساس کنوانسیون سوم ژنو در ۱۲ آگوست ۱۹۴۹ آزاد کند و عودت داده شوند.
۴- از ایران و عراق دعوت میشود با دبیرکل درخصوص به اجرا درآوردن این قطعنامه و در کوششهای میانجیگرانه برای کسب یک حل و فصل جامع، عادلانه، شرافتمندانه و مورد قبول طرفین در مورد تمام موضوعات مهم، براساس اصول مندرج در منشور ملل متحد همکاری کنند.
5- از تمامی دولتهای دیگر دعوت میشود که حداکثر خویشتنداری را به عمل آورند و از هر اقدامی که ممکن است به تصاعد و گسترش بیشتر مخاصمه منجر شود، احتراز جویند و به این گونه به اجرا درآوردن قطعنامه حاضر را تسهیل کنند.
6- از دبیرکل درخواست میشود که ضمن مشورت با ایران و عراق، مساله تفویض کار تحقیق در باب مسئولیت مخاصمه به هیاتی بیطرف را بررسی کند و در حداقل مدت ممکن به شورا گزارش دهد.
7- عظمت خسارات وارده در خلال مخاصمه و نیاز به کوشش در جهت نوسازی با امدادهای بینالمللی درخور، زمانی که مخاصمه پایان پذیرد، تصدیق میشود و در همین خصوص از دبیرکل درخواست میشود که هیاتی از کارشناسان را برای پژوهش در باب مساله نوسازی تعیین کند و به شورای امنیت گزارش دهد.
8- به علاوه از دبیرکل درخواست میشود با مشورت با ایران و عراق و سایر کشورهای منطقه، طرق افزایش امنیت و ثبات منطقه را مورد مداقه قرار دهد.
9- از دبیرکل درخواست میشود شورای امنیت را در مورد به اجرا درآوردن این قطعنامه بهطور مداوم مطلع کند.
10- شورای امنیت تصمیم دارد برای در نظر گرفتن اقدامات بیشتر و تضمین اجرای این قطعنامه، در صورت ضرورت جلساتی تشکیل دهد.
نظر کاربران
اگر قراره بود کلا این قضیه باز نشود چرا مطرح کردید این مساعل را که همه میدانند پس لزومی نداشت شما بگویید چون دیگر مطرح کردن آن بیفاییده است ....
من در زمان جنگ هم بسیجی جبهه رفتم وهم عضو سپاه شدم اکنون حسرت ان دوران را می خورم واکنون که سنی ازمن گذشته اماده ام تا همه هستی خود را فدای اسلام وایران کنم ودر ان زمان که با رزمندگان بودم شاهد روحیاتی از انان بودم که اگر جنگ یک قرن هم طول می کشید باز هم خم به ابرو نمی اوردیم کسانی که با جنگ سرمایه خود را چاق کرده بودن وترس داشتن که مبادا با تغییر نتیجه جنگ سرمایشان از دست برود با امارها وخیلی چیزهای دیگر اخبارهای غیر دقیق به امام دادن تا جنگ را بپایان ببرند ای کاش بجای متهم کردن همدیگر در باره علت اصلی قبول قطعنامه 598 تحقیق وپژوهش انجام شود تا هم نتیجه درستی بگیریم وهم عبرتی برای ایندگان شود.