نوابصفوی اجازه داد موهایش را بتراشم!
گفتوگوی ما با شهرام خلج که طراحی گریم هشتصد کاراکتر را برای معمای شاه برعهده داشته است.
شهرام خلج از طراحان موفق و برجسته گریم در سینما و تلویزیون است که در کارهای تاریخی شاخص سالهای مشروطه، «اﺑﺮاهیم ﺧﻠﯿﻞاله» و... در این اواخر معمای شاه به عنوان طراح گریم حضور داشته است. جالب است بدانید که او در «خندهبازار» و سری ابتدایی آن که در شبکه سه سیما با اقبال مواجه شد حضور داشت و به گفته خودش قریب به یک هزار و هفتصد شخصیت را اتود زده و طراحی کرده است.
وی در «معمای شاه» نیز تقریبا هشتصد کاراکتر را طراحی کرده و به نوعی شاید صاحب رکورد هم در این زمینه بعد از عبداله اسکندری باشد. خلج، اسکندری را استاد خود میداند و در گفتوگو با ما عنوان کرد که در طول این سالها برای بازی جلوی دوربین هم پیشنهاد داشته اما قبول نکرده است. در ادامه گفتوگوی مفصل ما با این گریمور را به مناسبت پخش مجموعه «معمای شاه» میخوانید.
چگونه وارد عرصه گریم شدید؟
کار سینما وتصویر برای اکثر افراد دارای جذابیتهای زیادی است. البته این جذابیتها هم اکنون کمتر شدهاند. آن هم به این علت که با گسترش شبکههای مجازی و تکنولوژی روبهرو هستیم و صحنههای مختلفی را تماشا میکنیم. من قبل از ورود به این حرفه در بازار کاغذ فعال بودم از طریق یکی از دوستانم و آشنایی با عبداله اسکندری تشویق شدم و به این سمت آمدم. در ابتدا فقط به عنوان اینکه یک شغل داشته باشم وارد این حرفه شدم و قصد پیشرفت در آن را نداشتم اما بعد از گذشت مدتی دیدم که نه! من توانایی پیشرفت را دارم پس چرا ادامه ندهم.
اولین گریمی که انجام دادید را به خاطر دارید؟
اولین گریم من، حسن جوهرچی در «دومین انفجار» ساخته نادر مقدس بود.
الان که آن گریم را میبینید، راضی هستید؟
نه. در هر صورت دفعه اول دستهای آدم میلرزد، عرق میکند و...(با خنده)
به نظر شما چقدر با فنون روز گریم و طراحی پیش میرویم؟
اگر در دنیا سالی صد فیلم ساخته شود، میتوان گفت که پنج فیلم از بین آنها دارای گریمهای خاص است و باقی آنها به صورت معمولی وگریمهای به روزی هستند که گریمورهای ما هم آن را انجام میدهند اما اگر منظور گریمهای خیلی خاص باشد که باید بگویم، ما فاصله زیادی با این نوع گریمها داریم. در حال حاضر ما یک سری کارها خوب روز دنیا را از طریق شبکههای اجتماعی و یا مجلات دنبال میکنیم، میبینیم و در ذهن خود آنها را میسازیم اما نکته قابل توجه این است که که به لحاظ متریالی بسیار ضعیف هستیم؛ یعنی مدام میگوییم که باید این کار و آن کار را برای بهتر شدن انجام داد ولی باز هم میبینیم که یک جای کار میلنگد.
علت اصلی این مشکل را چه میدانید؟
فقدان متریال متناسب و از طرفی محدودیتهایی که برای ساختوساز ابزار مورد نیاز و وسایلی که در کارهای خوب در سطح جهانی دیده میشوند، باعث شده است تا هنوز فاصله زیادی با رسیدن به ایدهآلها داشته باشیم. مشکل دیگری که وجود دارد، نبود محل مناسب برای آموزشهای آکادمیک و استاندارد در این رشته است. حتی کسی که برای آموزش به خارج از کشور رفته است، برای ارائه آموزش خود در داخل از کشور ممکن است دچارلطمههایی شود چراکه این فرد برای یادگیری در خارج از کشور هزینههایی را متحمل شده است که کم هم نیست. بنابراین اگر ما در کشورمان محل خاصی برای آموزش آکادمیک این حرفه داشته و فقط و فقط از هنرجوها توقع پول داشته باشیم @@@شاهد اتفاقات بسیار خوبی خواهیم بود.
با این حساب آموزشگاههای موجود در چه سطحی فعالیت میکنند؟
به عقیده من این آموزشگاهها خیلی سطحی تدریس میکنند و خود مدرسها هنوز برای رسیدن به گریمهای درجه یک دنیا دچارمشکلات زیادی هستند.
تدریس گریم در دانشگاهها را چطور ارزیابی میکنید؟
من دانشگاه را برای آموزش این کار قبول ندارم. هنگام مراجعه تعداد زیادی از دانشجویانی که در این رشته تحصیل کردهاند، میبینم در حد صفر هستند. خودشان هم میدانند که چیز زیادی بلد نیستند. بنابراین باید مدتی کار کنند تا حداقل اعتماد به نفس فعالیت در این رشته را به دست آورند.
در کشور ما به چه میزان از مواد درجه یک و خوب برای صورت بازیگران و گریم استفاده میشود؟
در جواب این سوالتان باید به یک موردی اشاره کنم آن هم اینکه وارد کردن مواد مورد نیاز گریم به داخل از کشور است. خیلی مواقع جنسهای مورد نیاز وارداتی در گمرک وجود دارند که به دلیل عدم آگاهی از مورد استفادهشان، به ما اجازه ترخیص آنها را نمیدهند. بیشتر اوقات فکر میکنند که این مواد، لوازم آرایش هستند. ما نمیدانیم برای حل این مشکل به کجا باید مراجعه کنیم و توضیح بدهیم که این مواد، لوازم گریم هستند و به طور مثال برای یک پروژه سینمایی و یا تلویزیونی مورد استفاده قرار میگیرند. من هم از طریق این کار به مملکت خود خدمت میکنم. پس چرا نباید لوازم مورد نیاز من به کشور وارد شود، نمیدانم چه کسی پاسخگوی این مسئله است. کیفیت بسیاری از کارها به خاطر همین قضایا پایین میآید.
بنابراین با حل شدن مشکل واردات، کار کردن با سهولت بیشتری همراه است؟
بله؛ صد در صد. بسیاری از مشکلات با برطرف شدن قضیه واردات حل میشود. به طور مثال ما جستوجو میکنیم و میبینیم که به یک نوع مواد (فوم گرم) احتیاج داریم. هنگامی که آن را درخواست میدهیم، اگر مشکلی برای وارد کردن آن وجود نداشته باشد، واردکننده و شرکتها همکاری بیشتر و بهتری را با ما خواهند داشت اما الان وقتی موردی را سفارش میدهیم به دلیل مشکلات گمرکی، کسی دنبال آن نمیرود. من عاشق کارم هستم و این عشق باعث میشود که فرد درکارش نوآوری داشته باشد و مشکلات آن را پشت سر بگذارد، ما انرژی مورد نیاز این کار را داریم اما متاسفانه مقدار زیادی از آن در حال هدر رفتن است.
زوم:
به قول معروف بزرگترین دشمن موفقیت، این است که بگویی حسش نیست یا شرایط فراهم نیست در صورتی که ما با کمترین وسایل موجود کار میکنیم و در تلاشیم آبروی خود و این حرفه را حفظ کنیم. اگر گریم «معمای شاه»، گریم قابل قبول و خوبی است به این دلیل است که من سعی کردم آبروی خودم را حفظ کنم. اگر نه در این کار استهلاک بیشتری داشتم. کمردردهای زیاد، زحمات و زمان بیشتر، در نهایت خواستهام که کارخود را به نتیجه دلخواهم برسانم.
خود شما چقدر برای کارتان تحقیق میکنید و خودتان را به روز نگه میدارید؟
خیلی؛ تا جایی که بتوانم، هم از نظر تحقیق و هم از نظر به روز بودن باید تلاش زیادی را انجام بدهم. به این خاطر که وقتی آدمی کار به نسبت خوبی را انجام میدهد، بعد از آن باید پیشرفت کند، اگر قرار باشد که در جا بزند، چند سالی دوام میآورد و در نهایت باید به دنبال کار دیگری برود. بنابراین برای پیشرفت در درجه اول، تلاش وتحقیق و بعد ارتباط داشتن با اتفاقات مرتبط با رشته کاری حتی به شکل غیر مستقیم و از طریق شبکههای اجتماعی و در جریان تولیدات و محصولات جدید دنیا قرار گرفتن، فکر کردن راجع به آنها، هرچند که از نزدیک نیست کمک زیادی میکند. به هر شکل ما در حال آزمون و خطا هستیم تا بتوانیم کار کرده و به نتایج مدنظر برسیم.
طراحی گریم کدام کاراکتر در «معمای شاه» از همه سختتر بود؟
سختتر که نمیتوان گفت بلکه روی شخصیتهایی مانند شاه، فرح، امام خمینی (ره)، مرحوم طالقانی، شهید مطهری، شهید بهشتی حساسیت بیشتری وجود داشت. هرچقدر قرار باشد گریم بهتری را ببینیم باید وقت بیشتری را برای آن صرف کنیم.
با این تفاسیر، سختی در کار شهرام خلج معنی ندارد و باید گفت که در بعضی گریمها، کار بیشتری انجام شده است؟
بله؛ ما به جایی رسیدهایم که هر کاری را بخواهیم میتوانیم انجام دهیم. فقط طبق همان گفتههای قبلی به دلیل وجود ضعف در متریال، وقت بیشتری را باید به کار اختصاص دهیم.
چقدر محمدرضا ورزی به کار نظارت داشت و نظرات تعیینکنندهای را پیشنهاد میداد؟
از همان ابتدای کار میدانستیم که «معمای شاه» کار بسیار سنگینی است. بخصوص در شبیهسازیها که ورزی حساسیت زیادی روی آن داشت. البته روی تمام کاراکترها این حساسیت وجود نداشت اما روی آن دسته از شخصیتهای حساس به اصطلاح بده بستانهای فکری زیادی بین ما وجود داشت. خیلی وقتها وی بازیگری را انتخاب میکرد و از من نظر میگرفت که برای شخصیت مورد نظر خوب است یا نه. خیلی مواقع هم من میگفتم که نمیشود اما ورزی اصرار میکرد که گریم انجام شود و نتیجه را ببینیم. من هم گریم را شروع و تمام تلاش خود را میکردم که در بسیاری از موارد به هدف میرسیدیم و در برخی هم نه. ورزی در موارد زیادی نظر من را قبول میکرد. محمدرضا ورزی روی بعضی شخصیتها تاکید زیادی داشت و صحبتهایی در مورد چهرهها داشت. وی دقت بسیار بالایی داشت مخصوصا در گریمهای خاص و همینطور شباهتها را خیلی خوب تشخیص میداد و در به نتیجه رسیدن کار کمکهای زیادی کرد.
کدام یک از بازیگران همکاری بیشتری با شما داشتند؟
نمیتوان گفت، سر این کار کسی همکاری نکرده است. البته یکی دو مورد وجود داشت که خیلی همراهی نکردند اما در نهایت خودشان ضرر میکردند. جالب است بگویم حسام نوابصفوی کسی بود که سی سال موهای خود را کوتاه نکرده بود. هنگامی که او را دیدم، گفتم که باید موهایت را بتراشم و این اجازه را به من داد، آن هم نه برای یک بار بلکه چندین مرتبه. بابت این همکاری از وی تشکر میکنم. همینطور چند نفر دیگر که به طور کامل در اختیار گریم بودند. این مورد را هم باید بگویم که من اجازه نمیدهم در کار، کسی طبق میل خودش پیش برود زیرا آبروی تلویزیون در میان است.
در «معمای شاه» چند شخصیت را طراحی و اجراکردید؟
تا الان فکر میکنم هشتصد شخصیت را طراحی و اجرا کردهام.
در کل دوره کاری چطور؟ تابه حال به این فکر کردهاید که مجموعه کارهای خود را جمعآوری کنید؟
ثبت این کارها هزینه خیلی زیادی دارد. برای همین پیگیر آن نشدم. جالب است بگویم که در «خنده بازار» از ۱۰ بازیگر، یک هزار و هفتصد کاراکتر ساختم.
در طول دوران فعالیتتان برای کدام کار، بیشترین زحمت را کشیدید و برایتان کار سختی بود؟
در مجموعه «معمای شاه»، شخصیت میانسالی شاه و شخصیت امام خمینی(ره)، فرح و شهید مطهری. به طوری که فکر میکنم از سطح کاری من هم بالاتر بودند (با خنده).
چرا؟
به همان دلیل نبود متریالهای لازم و قطعهسازیهایی که انجام شده بود
چرا در «معمای شاه» تا این حد اصرار وجود داشت که کاراکترها شبیه همان چهرههای اصلی باشند؟
فکر میکنم وجود این شباهت قشنگتر است. شاید اگر در کارهای دیگر این حساسیت وجود نداشته است به این علت بوده که یا نتوانستند یا فکر نمیکردند که امکانش وجود دارد. حتی در فیلمهای خارجی؛ به طور نمونه در فیلم سینمایی «آرگو»، شخصیت جیمی کارتر هیچ شباهتی به شخصیت اصلی نداشت اما جیمی کارتری که ما کار کردیم در یکی از کانالهای فرانسه تبلیغ شد و از شباهت آن صحبت کردند. وقتی توانایی وجود دارد چه بهتر که شبیهسازی انجام شود.
دست شما برای طراحی گریم خانمها و مشابهسازی آنها چقدر باز بود؟
در «معمای شاه» دست ما خیلی بسته بود. خیلی از شخصیتهایی که در آن زمان محجبه نبودند و ما باید با حجاب این چهرهها را طراحی و گریم میکردیم. حتی از کلاه گیس هم نمیتوانستیم استفاده کنیم. شبیهسازی خانمها در «معمای شاه» خیلی خوب نیست زیرا شبیهسازی خانمها در درجه اول با موهای آنها مرتبط است. به طور کل کارکردن روی مو عامل بسیار کمککنندهای در گریم محسوب میشود.
برای طراحی چهرههای حساسی مثل ثریا و مانند آن چقدر تحقیق کردید؟
برای این چهرهها بیشتر به عکسها و فیلمهای موجود اکتفا کردیم. خیلی سعی کردم که چهره فرح شبیه به شخصیت اصلی باشد ولی آنطور که باید کاراکتر ثریا را نتوانستیم کار کنیم. یکی از دلایل این بود که استخوانبندی صورت مهراوه شریفینیا با ثریا کمی تفاوت داشت. به همین خاطر سعی کردیم یک شبیهسازی مختصری را انجام دهیم. البته این نکته را متذکر میشوم که تا به الان ۲۰ درصد از شبیهسازیها را دیدهایم؛ یعنی تا آخر کار چهرههایی را میبینیم که جذابیتهای زیادی برای مخاطبان دارند.
بازیگران در سینما وتلویزیون تا چه حد با طراح گریم برای بهتر شدن کار تعامل دارند؟
به نظرم این موضوع به گروه تولید و تهیه مربوط میشود. هنگامی که با یک بازیگر به صورت روزانه قرادادی بسته میشود، طبیعی است که تن به گریم نمیدهد اما اگر برای مدت طولانی قرارداد بسته شود و همه چیز مشخص باشد، بازیگر نمیتواند نه بگوید.
شخصیت خاصی را در ذهن دارید که مایل باشید آن را گریم کنید؟
من خیلی دوست دارم در فیلمهایی کار کنم که دارای گریمهای خیلی خاص باشند، فیلمی مانند «اختاپوس» ساخته جواد هاشمی که گریمهای منحصر به فرد و خاصی داشت. البته این کار برای کودکان بود. مایلم در یک کار جدی حضور داشته باشم تا تواناییهای خود را به رخ بکشم. قطعهسازی کنم، کارهای ظریف وحساس و ماورایی انجام دهم که تا الان پیش نیامده است.
پیشنهاد همکاری از خارج داشتهاید؟
راستش را بخواهید نه. من همیشه گفتهام اگر فیلمی خاص باشد و گریمهای خیلی ویژهای داشته باشد، دیده میشود. میتوانم بگویم حتی در هالیود هم پنج گریمور وجود دارند که فوقالعاده و اعجوبه هستند و ما نمیتوانیم خود را با آنها مقایسه کنیم.
اگر روزی قرار باشد که گریم شوید مایلید چه کسی روی صورت شما کار کند؟در قالب چه نقشی؟
به طور حتم استادم، عبداله اسکندری. در مدت ۲۱ سال فعالیتم در زمینه گریم پیشنهادات زیادی برای بازی داشتم که هیچ وقت قبول نکردم چراکه فکر میکنم هر کسی باید در شغل خود پیشرفت کند، هر کسی را برای کاری ساختهاند.
خواسته شهرام خلج از عرصهای که در آن کار میکند چیست؟
امیدوارم بحث واردات متریالها برای ما سادهتر شود و تعرفههایی برای ورود این ابزار تعریف شود. از دست اندر کاران فیلمنامهنویس هم درخواست میکنم که دست فیلمنامهنویسان را برای نوشتن فیلمهای خاص بازتر بگذارند؛ مانند فیلمهایی که ماوراییترند تا در گریم آنها به سطح روز دنیا نزدیک تر شویم
ارسال نظر