حال و روز جنگل های شمال
بعد از گذشت سه سال از روی کار آمدن دولت و پیگیریهای سازمان حفاظت محیط زیست برای توقف بهره برداریهای تجاری از جنگلهای شمال، طرح تنفسجنگل اکنون در مرحله نهایی شدن است تا با مشارکت این سازمان و سازمان جنگلها و مراتع کشور به دولت ارائه شده و در صورت تأیید دولت به اجرا گذاشته شود.
اما در نقطه مقابل سازمان محیط زیست، معاون جنگل سازمان جنگلها و مراتع کشور معتقد است طرحهای جنگلداری که با بهرهبرداری همراه است یک فرصت بوده و اگر متوقف شود تهدیدات زیادی متوجه جنگلها خواهد شد! او جنگلهای هیرکانی را نیازمند تنفس و آیش ۱۰ ساله نمیبیند و میگوید: «در نتیجه ۵۰ سال اجرای طرحهای جنگلداری، تراکم جنگل افزایش یافته است، مساحت جنگل در مسیر صعودی است، سلامت و شادابی جنگل بالا رفته است، نرخ ریسکپذیری در حوادث قهری کاهش یافته است و ضریب رشد پایههای جوان نیز بیشتر شده است ، با این حال اجرای هیچ طرحی در کشور بیعیب و نقص نیست و باید نیمه پر لیوان را دید و قضاوت عادلانهای از تلاش گذشتگان داشت». اکنون این پرسش مطرح است که نیمه پر لیوان در طرحهای جنگلداری که سنگ بنایش بهرهبرداری تجاری از جنگل است چیست؟!
۹ ماه قبل و در حالی که هنوز طرح تنفس جنگل با اقبال عمومی در دولت مواجه نشده بود و تنها سازمان محیط زیست و برخی محافل علمی و زیست محیطی پیگیر تحقق آن بودند، بهزاد انگورج معاون امور جنگل سازمان جنگلها گفته بود: نظریه موسوم به «تنفس بهرهبرداری از جنگلهای شمال» نظریه پخته شدهای نیست و کاملاً خام است. چون با احصای عوامل تخریب، اجرای یک هدف موهوم را دنبال میکند. او خاطرنشان کرده بود: «با استفاده از آمار عمدتاً غیر رسمی نباید گفت حال جنگلهای محدوده طرح جنگلداری خوب نیست، ایجاد ابهام بر عملکرد مثبت طرحهای جنگلداری به منزله نادیده گرفتن خدمات ایجاد شده در جنگل یا دیدن خدمات انجام شده و نپذیرفتن آن همه خدمات انجام شده، ناسپاسی است. اینکه آیا کسی حق دارد این خدمات پنجاه ساله را بپذیرد یا نپذیرد، موضوع سادهای نیست. اجماع نظر تخصصی استادان متخصص جنگل در بخشهای دانشگاهی و تحقیقاتی و اجرایی، ادامه اجرای طرحهای جنگلداری است و اساساً با توقف بهرهبرداری از جنگل به معنی رها کردن مدیریت، هیچ موافقتی ندارند. استادان متخصص مجرب بر این باورند که میتوان خدمات طرحها را ارتقا داد. از اینرو بر بازنگری و تجدید نظر طرحها جهت بهینهسازی مدیریت و حفاظت و نظارت ابراز نظر میکنند که پسندیدهترین شکل برخورد برای حل مسأله است.»
حالا اما در شرایطی که شنیده میشود دولت عزم خود را جزم کرده تا طرح تنفس جنگل را به احتمال زیاد مورد پذیرش قرار داده و آن را به تصویب برساند، انگورج که همچنان منتقد تنفس جنگل است میگوید: «طرحهای جنگلداری پیشینه اجرای بلند مدت دارند و من نیز به عنوان یک کارشناس و مدیر این حوزه که سالهاست دارم در بخش اجرا کار میکنم و الان هم روزهای پایانی خدمتام است میگویم اگر نظر بر این است که این طرح به عنوان لایحه مورد بررسی قرار گیرد و به قانون تبدیل شود موافقم چون من مجری قانون هستم حالا این قانون چه خوب باشد چه بد برای من تفاوتی نمیکند اما برای تنویر افکار عمومی باید نکاتی را روشن کنم.»
این مقام عالی در حوزه جنگل میافزاید: «من از ابتدا هم گفتم که موافق ایده تنفس جنگل نیستم. تنفس به این معنایی که ایده پردازان از آن یاد میکنند یعنی توقف طرحهای جنگلداری، من اصلاً موافق نیستم چون با توقف طرحهای جنگلداری آسیبهای بیشتری متوجه جنگل خواهد شد. کسانی که نمیخواهند خدمات ایجاد شده در جنگل تحت اجرای طرح را بپذیرند، متخصص مرتبط نیستند و اگر علاقهمندند باید تحت آموزش قرار گیرند. بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی تا قبل از برنامه صیانت یعنی تا سال ۸۲ در راستای طرحهای جنگلداری مساحت ۲۶۰.۰۰۰ هکتار سطوح احیایی وجود دارد که موجودی در هکتار آنها بیش از ۱۵۰ مترمکعب است. این سطوح احیایی ۳۹ میلیون مترمکعب حجم سر پا دارد، در حالی که در طول همین مدت از جنگلها در حدود ۳۵ میلیون متر مکعب بهرهبرداری شد.»
انگورج معتقد است «آنهایی که فکر میکنند یک قاعده ببر و ببر در جنگل و طرح جنگلداری حاکم است از انضباط نظارتی حاکم بر فعالیت بهرهبرداری مطلع نیستند. اگر در جنگلهای فاقد طرح جنگلداری یا دیگر نواحی رویشی مانند زاگرس حال جنگل خوب نیست، باید بیایند موانع عدم تعمیم طرح جنگلداری را بررسی کنند و به فکر ارتقای مدیریت در همه سطوح جنگل باشند.»
جنگل را نباید با پول نفت حفظ کرد
انگورج میگوید: «بیتردید با اجرای طرح تنفس، تمامی تلاش گذشتگان بر باد خواهد رفت چون دولت در شرایطی نیست که بتواند از پس مسئولیتهای مربوط به جنگل بر بیاید.» به گفته او اجرای طرح تنفس جنگل در هر سال به 300 میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد و حتی اگر این پول برای امسال هم تأمین شود اما تضمینی هم وجود ندارد که سالهای بعد تخصیص یابد و در نتیجه جنگل رها شده و از بین میرود! او میگوید: «الان در ماه چهارم سال هستیم و هنوز یک ریال اعتبار جنگل پرداخت نشده حالا شما تصور کنید جنگلداری هم متوقف شود بسیاری از کارهایی که تا به امروز توسط مجریان طرحهای جنگلداری از جمله حفاظت انجام میشد دیگر صورت نخواهد گرفت، آتشسوزیها براحتی اطفا نخواهد شد و تجهیزات کمتر خواهد شد و تعداد نیروهای جنگلبانی نصف میشود چرا که نیمی از نیروهای ما مربوط به نیروهایی هستند که از محل همین طرحها جذب و مشغول به کار شدهاند. بنابراین با کدام پول دولتی قرار است جنگلها حفاظت شوند؟ کسانی که جنگل را یک ثروت میدانند باید برای نگهداشت ثروت منافعی احصا کنند، اگر در انجام هر فعالیتی میزان کسب فایده ملی مورد سنجش قرار نگیرد، ممکن است بر انجام فعالیتهای عبث و بیهودهای اصرار شود. حفاظت از ثروتی که با هزینه ثروت دیگری انجام شود، قطعاً فایده ملی ندارد. بنابراین ممکن است دولت دارای سرمایه مناسب باشد. اما هیچگاه نباید برای نگهداشت جنگل به سمت استفاده از سرمایه حاصل از فروش نفت برود.»
جایگزینی یک هکتار جنگل 200 سال زمان نیاز دارد
اما هادی کیا دلیری، رئیس انجمن جنگلبانی ایران و رئیس دانشکده منابع طبیعی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران معتقد است: «ایران از نظرسرزمینی کشوری خشک ونیمه خشک است و 90 درصد سرزمین ما این شرایط را دارد و در حالی که 80 میلیون هکتار بیابان داریم، سطح جنگلها با نصف شدن به کمتراز 2 میلیون هکتار تنزل یافته است. به گفته او «سالانه 3 هزار هکتاراز جنگلهای شمال نابود میشود و تنها تخریب از لحاظ کمی مطرح نیست بلکه دردرون جنگل هم دچار فروپاشی هستیم.
به طوری که یک میلیون هکتار از جنگلهای زاگرس خشک شده و براساس شواهد جنگلهای شمال درآینده نزدیک شرایط زاگرس را پیدا میکنند.» کیا دلیری که یکی از موافقان طرح تنفس و از طراحان اصلی این طرح بوده ، میگوید: «اگر یک هکتار از جنگلهای کشور از بین برود تا 200 سال زمان برای جایگزینی نیاز است در حالی که عوامل انسانی، بیماری های گیاهی، ساخت بناهای متعدد مانند جاده و ساختمان و امثال آن هر روز از میزان جنگلها بخصوص در نوار نازک سبز شمال میکاهد. بهرهبرداری خارج از اصول و کوتاه مدت ممکن است با توجه به شرایط کشور و مشکلات اقتصادی جواب بدهد، اما جایگزینی آن به همان شکل اولیه با نگاه به سیستم اکولوژی گیاهی و جانوری و... دیگر ممکن نیست.»
این مدرس دانشگاه میگوید: «براساس آمارهای موجود ، کشور هرساله به 13 میلیون متر مکعب چوب نیاز دارد و با همین رویه نادرست برداشتها و تخریب باید بیش از6 میلیون مترمکعب چوب وارد کنیم.» او توسعه یافتگی بیقاعده، ساخت بزرگراه تهران - شمال، قاچاق چوب و قطع درختان، تبدیل اراضی درسطح وسیع، آتشسوزیها، ویلاسازیها و تغییر کاربری ها و... را برخی از زمینههای نابودی جنگلهای شمال میداند و میافزاید: همه بودجه دولتی این بخش 24 میلیون دلار است که معادل هزینه یک سال یک تیم فوتبال هم نمیشود.کیا دلیری تأکید میکند اجرای طرح تنفس جنگل به 200 تا 300 میلیارد تومان بودجه نیاز دارد و باید بتوانیم اهمیت مسأله را شفاف کرده و جا بیندازیم این در حالی است که معیار و شاخص درستی برای استفاده از جنگل نداریم و روشهای آماری هم نادرست است.
اما انگورج میگوید: بسیاری از کسانی که معتقدند مساحت جنگلهای شمال 3/5 میلیون هکتار در 50 سال گذشته بوده و اکنون به نصف رسیده در اشتباه هستند. مساحت جنگل را با توجه به آمار و اطلاعات و مسئولیتی که سالهاست عهده دار هستم میدانم و حقیقت این است که نقشههای جنگلهای شمال کشور که بر اساس عکسهای هوایی سال 34 روی میز ما است نشان میدهد که این رقم حدود 2 میلیون و 88 هزار هکتار بوده نه 3/5 میلیون هکتار که بسیاری از دوستان محیط زیستی مدعی هستند. او میافزاید: در سال 1341 که جنگلها و مراتع ملی اعلام شد مساحت جنگلهای شمال دو میلیون و 88 هزار هکتار بوده و اکنون بعد از گذشت نزدیک به 5 دهه در مسیر افزایش سطح جنگلها هستیم. به گفته همه کاهش سطح جنگلهای شمال در 50 سال گذشته 25 هزار هکتار بوده است این درحالی است که برخی مدیران سازمان محیط زیست از کاهش بیش از 600 هزار هکتاری جنگلها شمال در چند دهه اخیر خبر میدهند.
وزارت نفت برای تأمین سوخت جنگل نشینان همکاری نکرد
انگورج میگوید: «همه فکر میکنند طرحهای جنگلداری ما، صرفاً برداشت است در صورتی که بخش عمده از آن انجام عملیات بهداشتی، پرورشی و اصلاح است. ضمن اینکه حفاظت از جنگل نیز در بخشهای زیادی با کمک نیروهای جذب شده توسط طرحها صورت میگیرد و من نگرانم که در دوره انتقال کار، اختلال در جنگل ایجاد شود و دیگر هیچ اقدام پرورشی و حفاظتی و اصلاحی صورت نگیرد و عملاً جنگل رها شود. وقتی طرح صیانت از جنگلهای شمال در سال ۸۲ به تصویب دولت رسید تا این سال میزان برداشت چوب از جنگلها حدود ۹۵۴ هزار مترمکعب بود که در طول ۱۱ سال بعد از آن این میزان ۲۴۰ هزار مترمکعب کاهش یافته و اکنون به کمتر از ۶۰۰ هزار متر مکعب رسیده است اما پرسش این است که آیا با این کاهش برداشت توانستیم مشکلات جنگل را حل کنیم؟ هنوز ۷۸ هزار خانوار جنگل نشین در جنگل داریم که سالانه حدود ۳/۵ میلیون مترمکعب چوب جنگلی را هیزم میکنند.»
او در پاسخ به اینکه چرا در اجرای طرح صیانت و برداشت هیزم از جنگل، سازمان جنگلها با ناکامی مواجه شده است ، میگوید: اجرای طرح صیانت منوط به همکاری بسیاری از دستگاهها بود و صرفاً وظیفه سازمان جنگلها و مراتع به تنهایی نبوده و نیست. اما هیچ دستگاهی وظایفاش را انجام نداد بجز سازمان جنگلها، سازمان مدیریت و برنامهریزی در این سال ها بودجه لازم را برای اجرای درست این طرح تأمین نکرد، وزارت نفت هم وظایفش را انجام نداد و سوخت جنگل نشینان را تأمین نکرد. حالا شاید دولت این بار از طرح تنفس جنگل حمایت کند و بودجه لازم را بدهد. اما بدانید که این بودجه برای هر سال رقمی حدود ۳۵۰ میلیارد تومان است. این رقم تازه هزینههای جاری است و نیاز چوب صنایع را هم باید از جای دیگری تأمین کند. آیا واقعاً دولت چنین تصمیمی دارد؟ چه تضمینی وجود دارد که این بودجه تأمین شود؟
انگورج میگوید: هر موقع دولت توانست اعتبارات توقف طرحهای جنگلداری را مانند حقوق معاون جنگل بموقع پرداخت کند مردم مطمئن باشند که جنگلها حفظ میشود و هر زمان دولت توانست نیاز چوبی صنایع را با واردات حل کند این اطمینان خاطر بیشتر میشود در غیر این صورت با توقف طرحهای جنگلداری و حاکم شدن طرح تنفس، چون بهرهبرداری از جنگل متوقف میشود نظام صنایع چوب ایران دچار فروپاشی میشود و قاچاق چوب گسترش مییابد.
او تأکید میکند: در حال حاضر در شمال ایران ۵۱۱۷ نفر حقوق بگیر در حوزه جنگل داریم که تنها ۲۷۰۰ نفر آنها از دولت حقوق میگیرند و مابقی از محل طرحهای جنگلداری. حالا شما ببینید اگر طرحهای جنگلداری متوقف شود حقوق این ۲۴۰۰ نفر مابقی از کجا تأمین میشود و اگر اینها شغلشان را از دست دهند ما چطور باید از جنگلها حفاظت کنیم در حالی که نیمی از نیروهایمان را دست دادیم؟
انگورج میگوید: از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۹۴ مجوز برداشتی که صادر شده برای ۴۴ میلیون مترمکعب از چوب جنگلهای شمال بوده که کلاً ۳۵ میلیون متر مکعب برداشت شده است. در تمام این سالها ما مساحت طرحهای جنگلداری را بالا بردیم ولی میزان برداشت را کاهش دادیم و در گیلان اخیراً بهرهبرداری را در برخی نقاط متوقف کردیم. در این سالها ۳۶۳ هزار هکتار جنگلکاری کردیم که حدود ۲۶۳ هزار هکتار آن از نظر ما جنگل است که موجودی چوباش حدود ۳۹ میلیون مترمکعب است یعنی دراین بازه زمانی بهرهبرداری از جنگلهای شمال حدود ۴میلیون مترمکعب تراز مثبت دارد. پس بهتر است همه مشکل را به گردن صنعت نیندازیم. این مقام مسئول تأکید میکند: «کاش برای جایگزینی سوخت هیزمی مردم که چندین برابر برداشت صنایع است اقدامی انجام میدادیم آن هم در شرایطی که بخش صنعت توانسته به مصوبات طرح صیانت از جنگلهای شمال متعهد بماند ولی انگارما هیچ تعهدی به این صنایع نداریم.»
با این حال سازمان حفاظت محیط زیست و بسیاری از متخصصان دانشگاهی در رشتههای بیولوژی و محیط زیست وضعیت جنگلهای شمال را غیر قابل قبول و نگرانکننده توصیف میکنند.
مشاهدات چشمی هر بینندهای نیز از اوضاع نابسامان و کاهش چشمگیر مساحت جنگلها و افت کیفیت جنگل حکایت دارد با این حال عددها و ارقام سازمان متولی روی کاغذ، همه اتفاقات رخ داده در جنگلهای شمال را در 5 دهه گذشته عادی توصیف میکند و تنفس جنگل را بیاساس میداند!
نظر کاربران
جنگل های ایران در حال نابودی است و این حرف ها هیچ فایده ای نداره
ایران در حال فروپاشی است
بنده یکی از کارکنان منابع طبیعی گلستان هستم* واقعن اعتبارات این حوزه تاسف اور است* 30 نیرو هستیم با مدارک کارشناسی به بالا که نه بیمه هستیم و نه تبدیل وضعیت میشیم و نه انگیزه کار کردن هر 4 ماه یکبار شاید حقوق بگیریم و شاید هم اخراج بشیم. * جدا از اینها کارکنان صیانت و طرح های جنگلداری که با تعطیل شدن طرح ها حدودن 1000 نفر در استان بیکار میشوند* سنبل منابع طبیعی جنگل کاری میباشد و شاید باورتان نشود از سال 85 به بعد در این حوزه یک ریال اعتبار نبوده و یک نهال کاشته نشده است شما ببینید که اوضاع ما و اوضاع کشور و ....... چقدر داغون است* و آن طرف داستان مدیر های میلیاردی و حقوق های نجومی* پس مدیریت مالی کشور به قهقراه میرود. پس نباید تعجب کرد از این اوضاع
ادمین جان لطفن این خبرو یک هفته تیتر سایتتون بزارید* تا همه مردم ایران از اوضاع همین مقدار نعمت خدا دادی که در حال نابودی است را بدانند* خواهش میکنم کمی به این حوزه که سالانه 30 ملیون گردشگر نفر را در دل خویش جا میدهد تا کمی غبار دل مردم را کمرنگ کنند* ما کارکنان منابع طبیعی از بدون بودجه ماندن از بی پولی از بی برنامه بودن دولت در قبال کارکنان (قرارداد مشاور) که نه تبدیل وضعیت میشیم و نه حقوق خوبی میگیریم که هیچ منابع طبیعی که زیر نظر ارگانی بنام جهاد کشاورزی هست که جهاد کشاورزی خود به خود تخریب گر این حوزه میباشد گله داریم* منابع طبیعی و محیط زیست باید یک سازمان شوند
من ساکن یکی از روستاهای جنگلی استان گیلان هستم. از سال 71 طرحی به نام احیا و بازسازی جنگل!!!!!!!!!!! اینجا شروع شد. با عنوان بازسازی یک باند مافیا شروع به غارت جنگل کردند و سالیانه میلیونها درخت رو دارن قطع می کنند. جنگل امروز با جنگل 25 سال پیش کاملا متفاوته. همه دامدارها رو به زور از جنگل خارج کردن که شما مخرب جنگل هستین، در صورتی مخرب اصلی خود دولت هستن. کاش رئیس جمهور، و سایر مسئولین عالی رتبه می دونستن که توی این جنگلها چه خیانتی در حال وقوع است. امیدوارم هرچه زودتر به این فاجعه پایان داده شود.