پسر جوان تا یک قدمی چوبه دار رفت
پسر جوانی که در یک نزاع خونین در پاساژ گلستان تهران مرتکب قتل شده بود، با تأیید حکم قصاصش از سوی دیوانعالی کشور، یک قدم دیگر به مرگ نزدیک شد.
مأموران پلیس، دوم بهمن سال ٩٢ در جریان وقوع درگیری خونین در مرکز خرید گلستان شهرک غرب قرار گرفتند و بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و با حضور در محل حادثه به تحقیق دراینباره پرداختند.
با حضور مأموران در محل و انجام بررسیهای نخست مشخص شد درگیری میان دو گروه از جوانان انجام شده که پس از این درگیری، نوجوان ١٦سالهای بر اثر اصابت ضربات چاقو مجروح و به بیمارستان منتقل شده است. همچنین پسر دیگری نیز با ضربه چاقو به صورت سطحی مجروح شده بود. همزمان با دستگیری افراد حاضر در درگیری، از بیمارستان خبر رسید با وجود انجام اقدامات درمانی پسر ١٦ساله به علت ضربه چاقو، خونریزی کرده و پس از مرگ مغزی جان خود را از دست داده است.
با توجه به مرگ نوجوان مجروح، پرونده در اختیار کارآگاهان ویژه قتل اداره آگاهی قرار گرفت و تحقیقات از متهمان آغاز شد. بازجویی از چندین شاهد و متهم پرونده باعث شد انگشت اتهام به سمت جوانی به نام پویان گرفته شود. این پسر که در اظهارات اولیه خود منکر حمل و استفاده از چاقو بود، در ادامه تحقیقات لب به اعتراف گشود و گفت: روز حادثه به همراه دو نفر از دوستانم در داخل مجتمع تجاری گلستان، روی سکوی حوض داخل پاساژ نشسته بودیم که چند جوان از مقابل ما عبور کردند.
یکی از آنها برگشت و به ما گفت: «چرا نگاه میکنید؟» که از آنها خواستیم بروند، اما آنها بیشتر پرخاشگری کردند و اینطور بود که با فحاشیهایی که کردند، درگیری بین ما آغاز شد. از آنجا که تعداد آنها بسیار بیشتر از ما بود، من چاقو را بیرون کشیدم و ابتدا ضربهای به سمت یک نفر از آنها به نام کیان پرتاب کردم. در حالی که بسیار ترسیده بودم و قصد داشتم از محل درگیری فرار کنم، ضربهای دیگر را به سمت مقتول پرتاب کردم. قصد من اصلا کشتن او نبود و میخواستم در این درگیری از خودم دفاع کنم، اما ترسیدم و چاقو کشیدم.
آنقدر ترسیده بودم که نمیدانستم باید چهکار کنم در همان حین مأموران آمدند و کیان را که مجروح شده بود، به بیمارستان بردند و بعد هم اعلام شد او فوت کرده است. متهم درباره اینکه چاقو را از کجا آورده و چرا با خود حمل میکرد، گفت: چاقو، هدیه یکی از دوستانم است که چند سال پیش به من داده بود و در این مدت آن را در خانه نگهداری میکردم. شب حادثه، تازه از باشگاه به خانه آمده و ساک ورزشی را در داخل اتاق گذاشته بودم که متوجه چاقو شدم که از پشت پشتی مشخص بود. از آنجایی که پدرومادرم مخالف نگهداشتن چنین وسایلی از سوی من هستند، تصمیم گرفتم تا محل چاقو را تغییر دهم و به همین علت چاقو را برداشتم. من هیچوقت با خودم چاقو حمل نمیکردم و آن روز هم کاملا اتفاقی همراه من بود. با اعتراف متهم، اولیایدم نیز از وی شکایت کردند و کیفرخواست علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم به همراه دو همدستش در این شعبه محاکمه شدند.
در این جلسه، مادر مقتول خواستار دیه شد و گفت چون خودش جوانش را از دست داده، نمیتواند مادر دیگری را هم داغدار کند و میداند چقدر سخت است، اما پدر مقتول خواستار قصاص شد و متهم اصلی نیز با ابراز پشیمانی قتل را قبول و اظهارات قبلی خود را تکرار کرد. او گفت: من از کاری که کردهام خیلی شرمنده هستم و واقعا نمیدانم چطور باید از اولیایدم عذرخواهی کنم.
هیأت قضات وارد شدند و متهم را با توجه به مدارک موجود در پرونده به قصاص و پرداخت دیه محکوم کردند. همچنین دو همدست او نیز به اتهام شرکت در نزاع به دو سال حبس محکوم شدند. رأی صادره مورد اعتراض متهم قرار گرفت و اینبار در شعبه ٢٩ دیوانعالی کشور مورد بررسی قرار گرفت، اما دیوان اعتراض را وارد ندانست و رأی مورد تأیید قرار گرفت. در صورتی که متهم نتواند رضایت پدر مقتول را جلب کند، پای چوبه دار میرود.
نظر کاربران
کاش این پدر عزیز رضایت بدهد و پدر دیگری را عذادار نکند چون این جور قتل ها واقعا ناخواسته واز روی نادانی است
از دید من شمشیر در مشت یعنی کسی را میتوان کشت
لذتي كه در عفو است ، در انتقام نيست .