سریال «آسپرین»؛ دلهرههای هفتگی
سریال «آسپرین» با بهرهگیری از تکنیکهای ژانر تریلر گویا مسیرنویی در سریالسازی آثار شبکه خانگی پدید آورده است. فرهاد نجفی در تلاش است دوربین ایستای گذشته را به حرکت وادارد تا طعم هیجان به مخاطب تزریق شود.
درامهای پلیسی جنایی و کارآگاهی یکی از جذابترین ژانرها در قالب فیلم و سریال سازی محسوب میشوند اما با این وصف، در سینما و تلویزیون ما به دلیل غلبه داستانهای عاشقانه و کمدی، کمتر فرصتی برای پرداختن به آنها فراهم میشود. ضمن آنکه فیلمسازان ما نیز با توجه به سلیقه عامه مردم ترجیح میدهند روی این مدار در حرکت باشند و قصههایی بیشتر اجتماعی یا کمدی را به تصویر بکشند.
از سویی به دلیل وارداتی بودن روایتهای پلیسی و معمایی که بهترین نمونههای آنها را آگاتا کریستی و شرلوک هلمز به رشته تحریر درآوردهاند و نیز سختیهای آثار اکشن، این گونه از فیلم و سریال سازی در ایران، همیشه با اما و اگرهایی در تولید رو به رو بوده است. بر همین اساس هم نمونههای مطرح با مضامین معمایی در میان سریالهای ایرانی صدا و سیما به عنوان بخش دولتی به تعداد انگشتان یک دست نیز نمیرسد. چه برسد که بخش خصوصی ریسک تولید چنین آثاری را به جان بخرد و روی آن سرمایه گذاری کند.
این روزها مخاطبان شبکه خانگی با سریالی مواجه شدهاند که داستان تیمی چهارنفره از نخبههای علم روانشناسی را روایت میکند که مخفیانه پروژهای تحقیقاتی به نام آسپرین را پیگیری میکنند. این پروژه مطالعهای روی بیماران مبتلا به فراموشی است؛ اما نتایج تحقیقات چیزی نیست که آنها انتظارش را میشکند. سالها بعد یکی از پزشکان به نام صبوری به تنهایی پروسه تحقیقاتی را ادامه میدهد؛ اما با شکست روبرو میشود. همه چیز آشفته میشود، به ویژه وقتی نیما مردی که در این آزمایشها دچار آسیبهای فراوانی شده، در صدد کشف گذشته خود برمیآید. نام این سریال «آسپرین» است.
سریال نمایش خانگی «آسپرین» به کارگردانی فرهاد نجفی یکی از معدود نمونههای این گونه آثار- که امید میرود همچون برخی اسلافش ناتمام نماند و در ادامه به بیراهه نرود! - یک سریال معمایی است. اثری که در فُرم به مجموعههای خارجی شانه میزند و سازندگانش تلاش مشهودی در راستای نوگراییهای ساختاری داشتهاند. گرچه نباید صرفا روی ساختار یک اثر متوقف ماند که اگر چنین بود، داستانپردازی اهمیت خود را سالها پیش از دست داده بود.
در «آسپرین» از حیث جذابیتهای بصری، کارگردان به شدت روی دکوپاژ و میزانسنی غیر ایستا و پویا تمرکز کرده و در واقع از همان مرحله تصویربرداری روی دست و قابهای لرزان، کوشیده پیش از تدوین کار خود، ریتم سریالش را که در زمان ضبط به دست آورده را حفظ کند. حتی در سکانسهای معمولی گفتوگو نیز شاهد پرشهایگاه و بیگاه تصویر هستیم و یا به کمک تدوین سعی شده سکون ناشی از برخی لحظات نیز به رخوت بدل نشود. این تمهید البته شاید به مذاق شماری از بینندگان که عادت به اعوجاجهای تصویری و خرق عادتهای بصری ندارند، خوش نیاید.در سوی دیگر هم خیلی از مخاطبان نیز هیجان ناشی از این سبک کارها را میپسندند و آن را در راستای اتمسفر پرتعلیق داستان ارزیابی میکنند.
در سریال «آسپرین»، فرهاد نجفی در مقام کارگردان همانند آنچه در مجموعه تلویزیونی پلیسی «ماتادور» از او شاهد بودیم، تنوعی فرمی و محتوایی را با الگو گرفتن از آثار مشابه موفق غربی و هالیوودی ایجاد کرده است. این الگو گیری در عین شناخت فرهنگ بومی و تلاش برای ارائه روایتی ایرانیزه نیز صورت گرفته است تا بیننده پس نزند و آدمها را باور کند. البته مشخص نیست که ممیزی تا چه حد گریبان این سریال را گرفته، ولی در حال حاضرو پس از گذشت چند قسمت از پخش این سریال به خوبی میتوان به روابط آشکار و تا حدی پنهان کاراکترها واقف شد و بر اساس آنالیز دیالوگها و مناسباتشان، پی به اهداف آنان برد و با داستان همراه شد. مسئلهای که در شبکه نمایش خانگی کمتر به سریالها و فیلمها ضربه میزند و برخلاف تلویزیون، سلیقه شخصی و برداشتهای آنی کمتری گریبان تولیدات را میگیرد.
این را باید گفت که «آسپرین» در لایههای زیرین خود دست کم طی این سه قسمت خود داعیه اجتماعی بودن نیز دارد و در شناسنامه و قصه آدمهایش شاهد هستیم که به بعضی آسیبهای تکان دهنده جامعه از جمله اعتیاد و معضل دختران فراری نیز گوشه چشم و اشارههایی دارد که به نوعی موضوع روز جامعه و مشکل برخی از خانوادهها محسوب میشود.
البته این را هم نباید از نظر دور داشت که از منظر گروهی از نظریه پردازان و اهالی سینما، موضوع «اجتماعی» را نمیتوان به یک ژانر اطلاق کرد، بلکه یک تم داستانی است که زیر مجموعه ملودرام قرار میگیرد. با همین نگرش سریال «آسپرین» اصولا در رده آثاری قرار میگیرد که در ژانر پلیسی- معمایی ساخته شده است، هرچند که در اینجا قصه کمتر پلیسی و بیشتر معمایی و جنایی است.
در سریال «آسپرین» با توجه به فضای مه آلود و مرموزی که بر اثر مستولی است، بیننده در هر قسمت باید با کاراکترهای تازهای در کنار آدمهای اصلی و آشنا مواجه شود و چون این بار برای آن هزینه هم کرده، با وسواس بیشتری به قضاوت اثر مینشیند. نکتهای که سازندگان روی آن تاکید دارند و در هر قسمت شاهد ورود قصهها و داستانهایی تازه هستیم. ضمن اینکه برای اغلب نقشها نیز از حضور بازیگرانی سرشناس بهره گرفته شده تا وجوه تجاری سریال نیز مدنظر قرار گرفته باشد.
علیرام نورایی، مجید صالحی، همایون ارشادی، فرخ نعمتی، زیبا بروفه، روناک یونسی، سیما خضرآبادی، سیدمهرداد ضیائی، علی انصاریان، مهدی ماهانی، مهران نائل، هادی دیباجی، بابک نوری، سحر قریشی، سارا خوئینیها، کاظمی، شقایق فراهانی و... گروه بازیگران پرشمار این سریال را تشکیل میدهند. هرچند در برخی نقشها حضور چهرههای ناشناس از تاثیر گذاری کافی کاراکتر آنان کاسته است.
گرچه به واسطه توزیع هفتگی سریال، کار سازندگان پس از جذب مخاطب، در مرحله دوم یعنی حفظ آنها و متقاعد کردنش به ادامه دنبال گردن داستان و قصه دشوارتر نیز میشود. اینجاست که دغدغههای فرمی آرام آرام اهمیت و طراوت خود را برای بیننده در وهله دوم اهمیت میبینند و لزوم داستانپردازی پررنگ و چند لایه، بیش از پیش به چشم میآید.
سریال «آسپرین» هرچند در قسمت اول هر دوی این موارد را به موازات یکدیگر پیش برد، اما در قسمت دوم بیشتر سراغ تجربه گراییهای ساختاری رفت، ولی در قسمت سوم دوباره این توازن رعایت شد. نکتهای که قطعا باید در قسمتهای بعدی نیز لحاظ شود تا بیننده درگیر ماجرا شده و کنجکاویاش، او را به سوی پیگیری سریال سوق دهد.
ارسال نظر