مرتضی گرد؛ جهنمی نزدیک تهران
پیچ قرمزرنگ را میچرخاند؛ یک دقیقه، دو دقیقه،... «اکبر» یک لنگه پا ایستاده و منتظر است. صدای هوایی که داخل لوله پیچیده، درحیاط نقلی خانه بلندتر میشود، از آب اما خبری نیست
این ماجرای هر روزشان است؛ اهالی «دره» مرتضی گرد، همانها که پیچ شیرهای آب خانهشان، هرز شده بس که آن را چرخاندهاند تا ببینند آبی از آن بیرون میآید یا نه، کلافه و عصبیاند. هُرم داغ آفتاب بر سر خانههایشان میکوبد اما کولرها، آبی برای خنک کردن هوای خانه ندارند. مشکل اول و آخرشان، آب است: «بعضی وقتها دو سه روز میشود که بدون آب زندگی میکنیم.» این را زن میانسالی میگوید.
از اهالی «دره» است، جایی که در پایینترین نقطه مرتضی گرد قرار گرفته، نه آسفالت درست و حسابی دارد و نه کسی زبالههایشان را جمع میکند. بوی تهوعآور جوی آب پُر زباله هم هر روز و هر لحظه، از در و پنجره به صورتشان میزند. زن همسایه، چادرش را با انگشت سبابه روی نیمی از صورتش نگه داشته: «پنجسال است از پاسگاه نعمتآباد آمدیم اینجا تا خیر سرمان خانهدار شویم، از مستأجری فرار کردیم و اینجا گرفتار شدیم. والا آنجا امکاناتش بهتر بود، اما چاره نداریم.» دختر نوجوانش لنگه در را نگه داشته، با دست جوی آبی که دو سه متر با خانهشان فاصله دارد، را نشان میدهد: «باران که میآید، تمام خانه ما را آب میبرد، فروردینماه رفته بودیم عیددیدنی وقتی برگشتیم همه خانه را آب برده بود. فرشها را خراب کرده بود و زندگیمان را خیس.» آب و لجن از داخل جوی به خانهها سرایت میکند و انواع حشرات را با خود میآورد و میبرد اما لولهها خشکند: «ماشینهای دهیاری، هفتهای یکبار یا دوبار، با تانکر آب میآوردند اما مثلا باید امروز میآمد اما نیامده. ما هم آب نداریم.»
تانکرها، در مرتضی گرد، ماجرا زیاد دارند. بالای سر هر خانه، مثل یک نشانه، خودنمایی میکنند. تانکرهای فلزی که دم صبح، ساعت ٤ و ٥ با جریان باریک آب پر میشوند. اینجا، در پایینترین نقطه مرتضی گرد، آب روزها قطع است و آن موقع صبح در لولهها جریان پیدا میکند و مستقیم وارد تانکرها میشود. تانکرهای ٢٠٠ لیتری که نیاز یک روز هر خانه را هم تأمین نمیکند: «ما یک خانواده پنج نفره هستیم، این آبی که وارد تانکر میشود، کافی نیست، تانکر را هم پرنمیکند. بعضی وقتها شده که ما یک ذره آب هم نداریم، تابستان برای ما کشنده است.» اهالی «دره» تابستان مشکل آب دارند، زمستان معضل «برق». زندگی آنها با چالش برق و آب همیشگی است.
«حسنوند» مرد سالخوردهای است، روی بالکن خانهاش نشسته و از لای در، بیرون را نگاه میکند. ١٧سالی میشود که با زن و بچههایش از یک شهرستان غربی به تهران آمدهاند: «وقتی آب تانکر تمام میشود، زنگ میزنیم تا برایمان آب بیاورند، یک وقتی میآورند و یک وقتی هم نمیآورند.»
این آب را دهیاری برایشان میآورد، تانکرش١٠٠٠ لیتری است و از سر کوچه شروع میکند به پرکردن تانکرهای خانه. به وسط میرسد دیگر خالی شده: «از خانوادهها امضا میگیرند بعد آب میدهند. چند وقت پیش هم برایمان قبض آب آمد، ٢٥٠هزارتومان. میگفتند برای ٦ماه مصرف آب است.» حسنوند، خانه ١٢٠متریاش را ٢٠٠هزارتومان خریده: «ما هیچ کدام سند نداریم، همه قولنامهای هستیم. اینجا کسی سند ندارد. آن موقع که ما آمدیم، اینجا فضای باز زیاد داشت، بیابان بود، کمکم شلوغ شد، مخصوصا ٥سال آخر. از آن موقع هم مشکلات ما شروع شد، بیآبی و مشکل برق و زباله و...، حالا دیگر به کسی اجازه ساختوساز نمیدهند. اول مرتضی گرد، جلوی ورود مصالح را میگیرند.»
آنها همه این مشکلات را به جان خریدهاند، نه پولی برای رفتن دارند و نه برگشتن به جای اولشان. حیاطشان پر از دبههای بزرگ و کوچک است.
دبههای سفید، بخشی از لوازم خانه اهالی است، دبهها برایشان مایه حیات هستند، وقتی آب خانه قطع میشود و تانکرها خالی، همین دبهها هستند که آنها را از بیآبی نجات میدهند. زنان و کودکان هر روز صبح و عصر، با همین دبهها به حوضچههای اطراف میروند و برای خانه آب میبرند. حوضچههایی که به سمت مزارع یونجه جاری میشوند، بچهها همان جا آببازی میکنند، دوچرخههایشان را میشویند و آبتنی میکنند. از لوله بالای همین حوضچه هم دبهها پرمیشوند. کمی آن طرف از این حوضچه، کارخانه رب است. جایی که درست کنارش، چند شیر آبخوری است و همیشه هم کسانی با دبه ایستاده، منتظرند تا با خودشان آب ببرند. «مسعود» یکی از آنهاست. نوجوان همدانی که در یکی از این کارگاهها چوببری کار میکند و همان جا هم میماند. دبهاش پرمیشود، میگذارد روی ترک موتور دوستش: «این آب فقط برای یک ظرف شستن است.»
اهالی، وضع مالیشان خوب نیست، آنها اغلب درگیر فقرند، توانایی خرید بطریهای بزرگ آب معدنی را ندارند: «کولرمان با آب کار میکند اما وقتی آب نیست بادش هم خنک نمیشود. وقتی هم از تانکر آب به داخلش میریزیم، آنقدر آب داغ است که کولر را خراب میکند.» این را «حسنوند» اضافه می کند.مرتضی گرد، چند سالی است که شلوغ شده، از سال ٨٧ بود که روند مهاجرت به مرتضی گرد که بهعنوان شهرک شناخته میشود، شروع شد، بیشتر ساکنان آن از اسلامشهر، کرج، شهریار و... حتی شهرهای دور آمدهاند. کسانی که گفته میشود بدون مجوز خانهسازی کردند و حالا با انبوهی از مشکلات، گذران زندگی میکنند.
کارگاههای چوببُری بیخ گوش ساکنان
محلهشان کثیف است، زباله همه جا هست، نه فقط زبالههای خانگی و شهری که ضایعات چوب و پارچه هم محله را پر کرده. مرتضی گرد، حالا دو سه سالی میشود که تبدیل به مرکز چوببری و مبلسازی شده است. صدای چوببریها، از دو سه کوچه آنطرفتر هم میآید: «از این صدا کلافه شدیم، همه برادهها و مواد رنگی وارد کوچه میشود، بوی رنگ ما را خفه کرده. واقعا زندگی اینجا خیلی سخت است.» این را مرد سبد به دستی می گوید و می رود.
کودکان مرتضی گرد، درمیان همین زبالهها زندگی میکنند، تفریحشان درکنار همین جویهای کثیف است: «همین هفته پیش بود که نوهام داخل جوی افتاد، یکم دیر رسیده بودم، الان زنده نبود.» این را «مرضیه» میگوید. زن ٦٠سالهای که ١٧سال پیش با همسر و ٨ فرزندش به تهران آمد. «هروقت آب تانکر تمام میشود یا منتظر تانکرهای دهیاری میشویم که بیاید و برایمان آب بیاورند یا از وانتهای توزیع آب، آب میخریم، هر تانکر ٢٠٠ لیتری هم نزدیک ١٠ تا ١٥هزارتومان میشود.» خانههایشان پایینتر از سطح زمین است، آب از بالای مرتضی گرد که به جویها جاری میشود، راهش را پیدا کند، به خانهها سرازیر میشود.
مرتضی گرد، بالا و پایین دارد. بالایش خوب است، ساختمانهایش قشنگ و نوساز. زمینش آسفالت شده و تمیز است. پایین آن همان دره است که در بیآبی و بیبرقی و زباله غوطهور. زندگی آنها با همین آب چاه است. چاههایی که از دو سهسال پیش، دهیاری در محلهها حفر کرده و آب مورد نیاز مردم را تأمین میکند: «آب چاه از آبی که فروشندهها میآورند، تمیزتر است، آب تانکرهای خصوصی، چیزهایی شبیه بچه قورباغه دارد، واقعا آلوده است. بچههای ما را هم مریض کرده.» اینها را یکی از ساکنان دره که در نزدیکی یکی از چاهها زندگی میکند، میگوید.
وانت پیاز آمده، زنان با چادرهای رنگی دورش جمع شده تا پیاز بخرند. یکی از آنها می گوید: «اینجا موش دارد، اندازه گربه. جویها کثیف است. معتاد و کارتنخواب هم تا دلتان بخواهد. همه میآیند اینجا. این کارگاههای چوببری هم بلای جان ما شدهاند. اجارهها ارزان است، میآیند اینجا کار میکنند.» شهرداری هیچ مسئولیتی را در این منطقه به عهده نگرفته است. اهالی میگویند اینجا، جزو ناحیه ٤ منطقه ١٩ است اما شهرداری زیر بار نمیرود. نه زبالههایشان را جمع میکند، نه آسفالت میکند و نه اینجا را جزو تهران به شمار میآورد.
مرتضی گرد ٥سال رها شده بود
سر خیابان یازدهم، ساختمان دهیاری است. جایی که احد باقرنژاد، رئیس شورای اسلامی شهرک مرتضی گرد، از دو سهسال پیش، در تلاش است تا مشکلات زیاد اینجا را حل کند. مشکلاتی که سروته ندارد.
از مشکل آب گرفته تا ساختوسازهایی که گفته میشود، غیرمجاز هستند، از وضع خدمات شهری و شهرداری که زیربار پوشش این منطقه نمیرود. «این شهرک در سال ٨٧ و قبل از شکلگیری شورا، به دلیل شرایط خاصی که پیش آمد، از کنترل خارج شد، متأسفانه به دلیل شرایط آن دوره، مرتضی گرد وضع نابسامانی به خود گرفت، این وضع تا سال ٩٢ ادامه داشت، یعنی این شهرک به مدت ٥سال از کنترل خارج بود.» او ادامه حرفهایش را میگیرد: «مرتضی گرد در این مدت، نزدیک به یکسالونیم، بدون متولی بود، قبل از آن هم نظارت خاص مدیریتی نداشت، همین شرایط هم باعث شد تا این شهرک، تبدیل به منطقهای شود که ساختوسازها در آن به صورت غیرمجاز انجام شود، آب آشامیدنی و امکانات مردم با مشکل مواجه شود و امنیت منطقه به خطر افتد.» رئیس شورای اسلامی شهرک مرتضی گرد میگوید: «ازسال ٩٢، یعنی درست بعد از انتخابات دولت یازدهم، وضع این منطقه هم سروسامان پیدا کرد، شورای اسلامی شهرک مرتضی گرد فعال شدند، البته حجم مشکلات این منطقه آنقدر زیاد است که با یکی دوسال نمیتوان آنها را برطرف کرد، برای رساندن این منطقه به شرایط عادی و متوسط، به همکاری همهجانبه مردم و مسئولان نیاز است.»
شهرکی که یک طرفش جزو تهران است طرف دیگرش نیست
مرتضی گرد، بلاتکلیف است، این حرف رئیس شورای اسلامی شهرک مرتضی گرد است. او میگوید: یک طرف اتوبانی که به مرتضی گرد میرسد، جزو محدوده شهری است و یک طرف دیگرش که ٣٠هزارنفر جمعیت دارد، درمحدوده شهر قرار نمیگیرد. باقرنژاد این وضع را دور از انصاف میداند. شهرکی که قبلا زیر نظر شهرداری بود اما به دلیل اتفاقاتی که افتاد، از شمول شهرداری خارج شد: «شکل این منطقه شهری است، قانونی هم که باید آن را اداره کند، باید شهری باشد، نمیشود شهر را با قانون دِه مدیریت کرد، تنها راه نجات اینجا، مدیریت شهری است.» به گفته او، دوسوم نقشه این شهرک، مربوط به ناحیه ٤ منطقه ١٩ میشود و یکسوم آن هم مربوط به دهیاری است، اما با وجود اینکه شهرک درحریم شهرداری تهران قرار دارد، اما شهرداری نمیتواند به آن خدمات دهد، حالا وضع بهگونهای است که زبالههای کنار خیابان را شهرداری جمعآوری میکند اما داخل کوچهها، را جمع نمیکند و دهیاری باید این کار را بکند و با کمک مسئولان استانداری و فرمانداری و بخشداری و دهیاری به جمعآوری زباله میپردازد.
باقرنژاد به مشکل آب و برق و گاز اهالی هم اشاره میکند. مشکلی که باعث شده تا آنها در تابستان از گرما و در زمستان از سرما رنج ببرند و برخی از کوچهها شبکه آبرسانی نداشته باشند. حالا براساس اعلام او، از سال ٩٢ برای نخستینبار، تانکرهای سیار برای آبرسانی به اهالی درنظر گرفته شد و همچنان در برخی بخشهای مرتضی گرد، ادامه دارد.
رئیس شورای اسلامی شهرک مرتضی گرد، به اقداماتی که در چند سال گذشته برای این شهرک و حل مشکلات ساکنان آن شده، اشاره میکند: «بزرگترین کاری که ازسوی شورای اسلامی شهرک برای این منطقه انجام شد، هویتدارکردن آن بود. قبلا در شورا مسئولان، اینجا را بهعنوان منطقهای که هویت خاص خودش را دارد، نمیشناختند، اما زمانی که ما در این منطقه فعالیتمان را شروع کردیم و برای آن طرح هادی گرفتیم، به تدریج وضع از نابسامانی درآمد. همچنین ٣ مدرسه در این شهرک ساخته شد، مجوز راهاندازی کلانتری را گرفتیم، در زمینه بحثهای عمرانی و بهداشتی ورود پیدا کردیم، برای ساماندهی آب آشامیدنی و انشعاب آن مجوز گرفتیم و توانستیم ٢٥٠٠ انشعاب برق را ثبتنام کنیم.»
به گفته باقرنژاد، در این شهرک، نزدیک به ١٠هزار واحد خانه ساخته شده و ٤هزار قوارهخانه در محل وجود دارد، در این میان ٤٠درصد از خانهها هم خالی از سکنه است: «اگر مردم این خانهها را بخرند، این منطقه با حجم گستردهای از جمعیت مواجه میشود و برای ٤٠هزار نفر امکانات میخواهد.»
باقرنژاد میگوید: «همان شرایط باعث شد تا حالا مردم وضع بدی پیدا کنند، اینجا مردم، آب مورد نیازشان را در یک منبع فلزی که بالای پشتبام است، نگهداری میکنند، در تابستان این آب گرم میشود و ناچارا برای کولر استفاده میشود، از آن طرف هم مردم بخش دیگری از آبشان را میخرند، آبی که بعضا بهداشتی هم نیست. اینها را یک گروه به صورت خصوصی میفروشند، به همین خاطر ما خودمان ماهانه ٣٠میلیون تومان هزینه کردیم، تانکرهایی را درنظر گرفتیم و آب را به صورت رایگان دراختیار مردم قرار میدهیم.»
ساختوسازهای غیرمجاز موضوع دیگری است که باقرنژاد به آن اشاره میکند: «دولت موظف است نسبت به ساختوسازهای غیرمجاز، اقدام کند، یکی از دلایلی که ساختوسازهای غیرمجاز در این شهرک رخ داد، کمکاری مسئولان آن دوره بود، در یک دورهای روی ساختوسازها نه نظارتی میشد و نه مجوزی داده میشد، اما مردم ساختوساز میکردند. ما از سال ٩٢، این ساختوسازها را متوقف کردیم و ورودی شهر ناظرانی گذاشتیم که از ورود مصالح ساختمانی، به اینجا جلوگیری میکنند.» به گفته او، حالا از طریق دهیاری برای تخریب و نوسازی خانهها مجوز صادر میشود و حتی تلاش میشود تا به متقاضیان وام داده شود.
مشکلات اهالی شهرک مرتضی گرد، همچنان پابرجاست. آنها سالهاست که از وضع بیآبی و بیبرقی و بیگازی مینالند، از شرایط زندگی کودکانشان راضی نیستند، از اینکه با تانکر و دبه، زندگی میکنند، گلایه دارند. نه راه پس دارند و نه راه پیش. نه میتوانند جمع کنند و بروند شهرشان و نه پولی دارند تا درهمین تهران، خانهای رهن کنند. چالش آنها با آب و برق و گاز هنوز هم ادامه دارد.
نظر کاربران
خدا به دادشان برسد
اره درسته مرتضی گرد بدترین جای تهرانه من یه مدت اونجا کار میکردم باور کنید حتی یه خیابون ازش اسفالت نیست و تمام جوی اب ها رو لجن بسته..البته مردمش از نظر مالی در سطح خوبی هستند چون همه شون تولیدی مبل دارن و بیشتر مبل تهران و شهرستان از اونجا تامین میشه ولی مردمش حاضر نیستن با کمک مالی هم حداقل جوی ها رو تمیز کنند...تا مریض نشن
فقط برای مسولین شهری و شهرداری متاسفم.مسولینی که فیشهای حقوقی نجومی دارن و فکری بحال این مردم نمیکنن.زمستون برای مردم این شهرک یه فصل جهنمیه٬ جهنمی سرد از بی امکاناتی و بی گازی.
شهرکی که قبل ازشهرک احمدیه ساخته شدبه اونجا همه جوره امکانات دادن هیچ کسی نگفت غیرمجازساخته شدن اما ازشانس بدما به دلیل نداشتن پول کافی نتوانستیم ازاونجا زمین بخیریم ازبدشانسی اومدیم تواین شهرک ای کاش پام میشکست تواین خرابه نمی اومدم اقابیچاره شدیم تواین جهنم
اقا چرا دروغ میگد مرتضی گرد بهترین جای دنیاس حرف نداره الکی اومدید خرابش کردید ارانم که همه کوچه ها اسفالت شده برقا درست شده اب هم دهیاری داره میاره مفت انقد خالی نبندید باو
باباکم چرت و پرت بگید گند میزنید به اعصاب ادم.چقدم پیاز داغ اضافه میکنن ماشالا بابابرید دلتون به حال خودتون بسوزه.والا وضع مالیشونم متوسطه فقیر نیستند.شاید یک دهم مردم تو فقر نسبی باشن.بعدم الان شما یه کوچه خاکی نشونم بده؟همشو اسفالت کردن.مشکل ابم رفع شد.دیگه کنتر آب دادن به همه.برقاهم که به خاطره اینکه همه از المنت استفاده میکنن میره.فشار میاد و برق ضعیف میشه.الان یه مشکلی که داره صرفا گاز هست و بس.اگه گازبدن برقم دیگه عمرا بره.من نمیدونم شما به جایی ک مرکز بهداشت داره.ساختمان پزشکان داره.پاساژای مبل داره .فروشگاهای خوب داره.بعدم مردم دارن برقو ابیم که داشتنو مفتی میخوردن.کلاسای ورزشیو زبان و ....داره میگید جهنم؟دوس دارید کسی بجایی که شمازندگی میکنید بگه جهنم؟ماغرور نداریم؟بخدا این مطلبو که میخوندم بغضم گرفت.هیچ وقت این خبر نگارو حلال نمیکنم.مادرسمون خوبه خیلیم خوبه.میخایم اینده سازای مملکت باشیم.فارغ التحصیل بشیم.لیسانس بگیریم بچه دار بشیم.بده که روشن فکریم؟بعد بنظرتون بچمون ازمون پرسید مامان قبلا کجا زندگی میکردید.بهش بگیم یجایی که این اقاهای خیلی پولدار بهش میگفتن جهنم؟شما حق ندارید از چنین کلمه ای استفاده کنید.ماراضیم.شما برااینکه خودتون پول دربیارید میاید ماروخراب میکنید.خیلی متاسفم براتون واقعا.امیدوارم ازاین گنده گوییا دیگه بچشمم نخوره.تاکید میکنم.ماراضیم شمادلت بحال خودت بسوزه ماهم غرورداریم
باباکم چرت و پرت بگید گند میزنید به اعصاب ادم.والا وضع مالیشونم متوسطه فقیر نیستند.شاید یک دهم مردم تو فقر نسبی باشن .بعدم همه کپچه هارو آسفالت کردن.مشکل ابم رفع شد.دیگه کنتر آب دادن.برقاهم که به خاطره اینکه همه از المنت استفاده میکنن میره.فشار میاد و برق ضعیف میشه.الان یه مشکلی که داره صرفا گاز هست و بس.اگه گازبدن برقم دیگه نمیره.من نمیدونم شما به جایی ک مرکز بهداشت داره.ساختمان پزشکان داره.پاساژای مبل داره .فروشگاهای خوب داره.کلاسای ورزشیو زبان و ..داره میگید جهنم؟دوس دارید کسی بجایی که شمازندگی میکنید بگه جهنم؟ماغرور نداریم؟بخدا این مطلبو که میخوندم بغضم گرفت.هیچ وقت این خبر نگارو حلال نمیکنم.مادرسمون خوبه خیلیم خوبه.میخایم اینده سازای مملکت باشیم.فارغ التحصیل بشیم.لیسانس بگیریم بچه دار بشیم بعد بنظرتون بچمون ازمون پرسید مامان قبلا کجا زندگی میکردید.بهش بگیم یجایی که این اقاهای خیلی پولدار بهش میگفتن جهنم؟شما حق ندارید از چنین کلمه ای استفاده کنید.ماراضیم.شما برااینکه خودتون پول دربیارید میاید ماروخراب میکنید.خیلی متاسفم براتون واقعا.امیدوارم ازاین گنده گوییا دیگه بچشمم نخوره.تاکید میکنم.ماراضیم شمادلت بحال خودت بسوزه ماهم غرورداریم
پاسخ ها
دروغ و چرت و پرت خودت میگی . ظاهرا حالت خوش نیس
با عرضه سلام وخسته نباشید من هشت سالع مرتضی گردم الان هم هفده سالمه زمستون ها که میریم زیره ده تا پتو بازم سرده چون گاز نداریم وتابستونا هم همش سره اب دعواس اینجا بدترازجهنمه بخدا لطفارسیدگی کنید ممنون
سلام لطفا اینقدر از اینجابد نگید
بابا جون مادرتون انقد دروغ نگید ناموسا والا ب امام حسین مرتصی گرد اینجور ک این خبر نگار میگه نیس من 5 ساله اینجام ب ولله تا حالا بوی لجن احساس نکردم چرا کوچه خاکی هست ولی الان درستش کردن دارن آسفالت میریزن آب ک هر هفته 2 بار میارن برامون و برق هم که هیچ وقت نمیره
سلام از مسئولان محترم تقاضا دارم به مشکلات مرتضی گرد رسیدگی کنن کوچه کاووسی یا بعضی از کوچه ها کانال کشی نشده و گاز هم ندارد واقعا خیلی سخت شده برامون زندگی کردن حداقل بگید رسیدگی می شود یا نه
با سلام به همشریهای مرتضی گردیم می خواستم خدمت این خبرنگار به ظاهر محترم عرض کنم دلت بحال خودت بسوزه که برای درآوردن چندر غاز این همه چرندیات میگی وآسمو ن ریسمون بهم می بافی
نمیدونم چی بگم فقط امیدوادم به روزی وضیعت اون شهر بهتر بشه فرقی بین آدمها نیست همه حق داریم از امکانات به یه میزان اسفاده کنیم نمیدونم اول خدا دوم خدا سوم خدا بعد مسولبن از خدا
بیخبر بخودشون بیان درضمن این کمپ ترک اعتیادشون شماره تماس نداره یکی دارن که جواب نمیدن و من شدیدا نیاز دارم لطفا کمک کنید تا بتونم تماس بگیرم
انقد چرت نگید اینجا خوبه فقط بعضی از کوچه هاش اسفالت نشده ولی در کل ادمای خوبی داره تازشم گاز دادن اب هم ک دارن فقط یه کم برقش ضعیفه ک الان همه جا همینطوره
من یکسال مرتضی گرد میشینم بخدا نصف بیشتر سالو اب نداریم ته کوچه هستیم روزی یه ساعتی اب میاد اونم همه کوچه پمپ دارندروشن میکنن به ما نمی رسه.
تانکرای ابی که هم میگن زیر نظر دهیاری و مسئول اب مرتضی گرد بنام حضرت نیکنام است یه تانکر سه هزار لیتری رو ۴۵ هزار به ما میفروشن ساکنان قدیمی تر میگنن از قصد فلکه آب رو تا آخر باز نمیکنن تا تانکرا بتونن آب بفروشن.
از مسئول آب بگیر تا شورا و دهیار و کارمندا هم طی چند سال گذشته وضع مالیشون عالی شده به هر کجا که شکایت میکنیم کسی پیگیر نیست.
بخدا دارن ظلم میکنن تو رو خدا اگه کسی دستش بجای میرسه صدای ما رو به گوش این مسئولین عزیز برسونه.
خونوادع منم میگن بریم مرتضےگرد،بخاطربالارفتن اجارع ها،ناچاریم یع جایی پیداکنیم تا بتونیم باپول پیش کع داریم مسکن مناسبتری پیدا کنیم،
پاسخ ها
منم به دلیل اینکه از مستاجر بودن خسته شدیم بخاطر خانواده ازاینجا خونه خریدیم اما اینطور ک میگن هم نیس فقط آبش شب قطع میشه ک ما دبه پرمیکنیم اماروزش فشارآب خوبه وبرقا هم هفته ای یبار درحدی ساعت میره وگازهم داریم
مرتضی گرد عشقم جونم نفسم وطنم زندگیم پاره تنم از پوست و گوشت و استخوانم امیدوارم که مرتضی گرد در مسیر موفقیت خود ثابت قدم باشه همونطور که هست و امیدوارم همیشه بهترین جای تهران باشه همونطور که هست من مرتضی گرد و با ولنجک و جردن عوض نمیکنم یارو تو مرتضی گرد زندگی میکنه سانتافه انداخته زیر پای دختر 12 سالش امیدوارم سعادت این رو داشته باشم که تا ابد تو مرتضی گرد زندگی کنم و بپوسم پسندیده ترین بنده های خدا تو مرتضی گرد زندگی میکنن
والا ما که چند 6 ساله مرتضی گرد زندگی میکنیم یه بارم دبه پر نکردیم همیشه برق داشتیم وگازم داریم این یکی دیگه خیلی خنده داره و احمقانه است که خونه رو آب میبره کی گفته اینو؟؟؟؟؟
من الان چهارماهه اینجا زندگی میکنم خونه نوساز آب برق گاز همه چی داریم